متن آهنگ دروغ دوس داشتنی از مرتضی پاشایی



تو که از اولشم جای من یکی دیگه توی قلبت بود
نگو به من که تو هر کاری کردی درسته نگو حقت بود
تو که از اسمم و عشقم و حسم و قلبم دلتو کندی
به چشای من ساده ی بی کس ِ تنها داری می خندی

همیشه دروغ می گفتی واسه من می میری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
بخدا همش دروغه که منو دوس داری ، بگو دوسم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا می ذاری ، بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوس داشتنیو این بارم
باز بگو بی تو می میرم بگو دوسِت دارم
من که این همه دروغ تو رو باور کردم ، بگو دوسم داری
یه دفه دیگه بگو ، بگو که بر می گردم

تو که از اون همه حرفایی که به تو گفتم چیزی یادت نیست
تو که می ذاری میری و من اینجا می مونم با چشای خیس
تویی که ازم گذشتن آسونه واسه ت ، واسه ت بازیچه م
چه جوری بهم می گفتی که مثل قدیما عاشقت میشم

همیشه دروغ می گفتی واسه من می میری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
بخدا همش دروغه که منو دوس داری ، بگو دوسم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا می ذاری ، بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوس داشتنیو این بارم
باز بگو بی تو می میرم بگو دوسِت دارم
من که این همه دروغ تو رو باور کردم ، بگو دوسم داری
یه دفه دیگه بگو ، بگو که بر می گردم

 

متن آهنگ شاید بپرسی از مرتضی پاشایی


شاید بپرسی از خودت کجام و در چه حالی ام
برای دلخوشیت میگم خوش باش عزیزم عالی ام
اما حقیقت اینه که بدون تو شکسته ام
تو مرز مرگ و زندگی بدون تو نشسته ام
شاید بپرسی از خودت چی شد کجا رفته صدام
حق بده بهم که بعد تو نخوام با دنیا را بیام
شاید بپرسی از خودت چی شد که بی نشون شدم
برای دل کندن ازت ندیدی نصفه جون شدم

 

متن آهنگ چطور دلت اومد از مرتضی پاشایی


چطور دلت امد بری بعد هزارتا خاطره
تاوان چی رو من میدم اینجا كنار پنجره
چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد بشی
تو اوج بی كسیم چطور تونستی ساده رد بشی
چطور دلت میاد با من اینجوری بی مهری كنی
شاید همین الان تو هم داری به من فكر می كنی
چطور دلت اومد كه من اینجوری تنها بمونم
رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم
دلم سبك نشود ازت دلم هنوز می خواد بیایی
حتی با اینكه می دونم شاید دیگه منو نخوایی
بزار كه راحتت كنم از توی رویات نمی رم
می خوام كنار پنجره به یادت آروم بمیرم...

 

متن آهنگ دل من دل تو از مرتضی پاشایی



تورو می بینم و هول می کنم
همه چی و تحمل می کنم
تو خیالم آخه ماله منی
تو که فقط تو خیاله منی
واسه دیدن تو دنیا رو به هم میریزم
دیگه راهی نموند بیا پیشم عزیزم
اگه عاشقه مثه دل من دل تو
اگه دوست داری حتی یه ذره منو
اگه حس منو تو هم حس می کنی
چی میشه یه دفعه  بگی ماله منی
نزار تنها بمونم
 بیـــا اروم جونم
دیگه بی تو نمی تونم
ببین ابــــری چشمام
بزار دست توی دستام
قد دنیا تو رو می خوام
اگه حواس تو پیش منه
اگه چشات بهم زل می زنه
اگه تو هم به من فکر می کنی
چرا می خوای بری دل بکنی
اخه چشمای تو به خدا دروغ نمی گه
منو دوست داری خوب بگو یه بار دیگه
اگه عاشقه مثه دل من دل تو
اگه دوست داری حتی یه ذره منو
اگه حس منو تو هم حس می کنی
چی میشه یه دفعه تو هم بگی ماله منی
نزار. تنها بمونم
 بیـــا اروم جونم
دیگه بی تو نمی تونم
ببین ابــــری چشمام
بزار دست توی دستام
قد دنیا تو رو می خوام

 

متن آهنگ حالا اومدی از مرتضی پاشایی


کسی که چیزی نگفت وقتی میرفتی بی خبر
وقتی نامتو میذاشتی واسه من کنار در
کسی که حرفی نزد نگفت بهت نرو بمون
کسی نگفت بری دیگه تمومه عشقمون
حالا اومدی دوباره بعد یه خواب بلند
اما حیف که ریشه های عشقتو زمونه کند
حالا اومدی ولی دیره واسه یکی شدن
جای خالیتو گرفته بغض حسرت پیش من
هیچ کسی حرفی نزد یادت میاد چه ساده بود
تو سوار آرزوهات عشق من پیاده بود
ابر دلتنگی نبارید آسمون گریه نکرد
گم نشد ستاره ای حتی تو خواب شهر سرد
حالا اومدی دوباره بعد یه خواب بلند
اما حیف که ریشه های عشقتو زمونه کند
حالا اومدی ولی دیره واسه یکی شدن
جای خالیتو گرفته بغض حسرت پیش من

 

متن آهنگ گریه كن از مرتضی پاشایی


گریه کن تو میتونی پیش اون نمیمونی
اون دیگه رفته بسه تمومش کن
گریه کن ته خطه عشق تو دیگه رفته
تو دله یکی دیگه نشسته تمومش کن

چشم به راه نشین اینجا میمونی دیگه تنها
گریه نکن دیگه اون نمیاد خونه
دست بکش دیگه از اون طفلکی دله داغون
اون دیگه خوشه فکر نکن حالتو میدونه

تنها میمونی آخه اینو میدونی
مثل اون پیدا نمیشه
اشکات میریزه آخه اون واست عزیزه
توی قلبته همیشه

یادش میافتی دلت آتیش میگیره
میگی کاش برگرده پیشم
راهی نداری تو باید طاقت بیاری
آخه میدونی نمیشه

 

 

متن آهنگ به گوشت میرسه از مرتضی پاشایی


به گوشت میرسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چجوری گریه میکردم که از تو دست بدارم

نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمیارم

دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم
 تو میمونی و من میرم

سرم را گرم می کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می دیدم

نمی ونستی اینارو چرا باید می فهمیدی
منو دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
 ازم چیزی نپرسیدی

 

متن آهنگ تو راس میگی از مرتضی پاشایی


امشب می خوای بری بدون من
خیسه چشای نیمه جونه من
حرفات نمی شه باورت چی کار کنم خدایا

راحت داری می ری که بشکنم
عشقم بزار نگات کنم یکم
شاید بامن بمون ای قصه ی باد

به جونه تو
دیگه نفس نمونده واسه ی من
نرو تو هم دیگه دلم رو نشکن
دلم جلو چشات داره میمیره

نگام نکن
بزار دلم بمونه روی پاهاش
فقط یه ذره آخه مهربون باش
خدا ببین چه جوری داره می ره

آره تو راست می گی که بد شدم
آروم میگی که جون به لب شدم
امشب بمون اگه بری چیزی درست نمی شه

ساده نمی شه بی خبر بری
عشقم بگو نمی شه بگذری از من
بگو کنارمی همیشه

تو رو خدا
ببین چه حالیم نگو که می ری
دلم می خواد که دستامو بگیری
نرو بدون تو شکنجه می شم

پیشم بمون
دیگه چیزی نمی گم آخریشه
کسی واسم شبیه تو نمی شه
بمون الهی من واست بمیرم

 

متن آهنگ یكی هست از مرتضی پاشایی



یکی هست، تو قلبم، که هر شب واسه اون می نویسمو اون خوابه
نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه

یه کاغذ، یه خودکار، دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه، که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه گفت، داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه می کردم درو که می بست، می دونستم که می میمرم
اون عزیزم بود، نمی تونستم جلوی راهشو بگیرم

می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم، بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون می کنم اینجا

سکوته اتاقو داره میشکنه تیک تاک ساعته رو دیوار
دوباره نمی خواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار

 

متن آهنگ منو ببخش از مرتضی پاشایی


همین که میخوام حرف دلم رو با تو بگم میری
آره میدونم بد بوده کارم اینجوری دلگیری

میشه این دفعه منو تو ببخشی ؟
میشه نگی میخوای ازم جدا شی ؟

میشه ببخشیو بگذری عشق من ؟
میشه فراموشت بشه گناهم ؟

میشه نگاه کنی به اشک و آهم ؟
هنوزم از همه بهتری عشق من ؟

منو ببخش اگه بچگی کردم
بذار دستاتو تو دستای سردم
منو ببخش میدونم اشتباه کردم

منو ببخش اگه از تو بریدم
اگه شکستیو هیچی ندیدم
منو ببخش اگه بازم خطا کردم

تو که همیشه سنگ صبور این دل تنهایی
اگه نباشی دنیا تمومه دیگه چه دنیایی

میدونی چیه دیوونگی بسه
غرور چشممو غمت شکسته

نگاتو برندار از تو نگاه من
اگه میشه بذار پیشت بشینم

پشیمونم عزیز نازنینم
بیا ببخش دوباره این گناه من

منو ببخش اگه دیوونه بودم
تو که میترسیدی خونه نبودم
اگه تو پاکیو همش گناه کردم

منو ببخش هنوز اگه میتونی
اگه مثل قدیما مهربونی
منو ببخش عزیزم اشتباه کردم

 

متن آهنگ اطلسی از مرتضی پاشایی


وقتی شکسته اطلسی
وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون

وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو می خوام

می ترسه بی تو گم شدن
بی رده پا و بی نشون
باید گذشت از باورت
باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم
باید تو رویا ها نشتست
باید به روی عاشقی چشم های دلتنگی و بست!

محرم نبودی ابرکم هُرم نفس های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا بگم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید!
.
وقتی شکسته اطلسی
وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون

وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو می خوام

می ترسه بی تو گم شدن
بی رده پا و بی نشون
باید گذشت از باورت
باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم
باید تو رویا ها نشتست
باید به روی عاشقی چشم های دلتنگی و بست!

محرم نبودی ابرکم هُرم نفس های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا بگم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید!

 

متن آهنگ به دادش رسیدم از مرتضی پاشایی


به دادش رسیدم دلم رو رها کرم
صداش کردم اون رقیبو صدا کرد

به پاش می نشستم خودش دید که خستم
ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم

واسه شب نشینی رفیق قدیمی
شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد

حالا روزگارم عوض شد دوباره
حالا اون خودش فکر برگشتو داره

حالا من نشستم به سکان نورم
ولیاون به جز من کسی رو نداره

می بخشم دوباره گناهی که کرده
می بخشم می دونم که دستاش چه سرده

می شم ساتر شب رفیق قدیمی
بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی

بدون زندگی بازیگردون ترین
ببین خوردی دیدی که دنیا همینه


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 5 خرداد 1394برچسب:, | 12:20 | نویسنده : sara |

دختر تو پر

گریه هات آزارم میدن

خنده هات زندگی به آدم میدن

تو اگه بخوای بازم میگم

من زندگیمو واسَت میدم

هه ! میدونی ؟! بعضی وقتا بعضی حرفا تو دلت هست که وقتی طرفتو میبینی روت نمیشه تو روش بهش بگی ! خیلی فکر کردم ! به نظرم این بهترین راه بود ! گوش کن ...

وقتی که ناراحتم تنهام

وقتی شنگولم با تَم

پایه ی همه ی بازیهاتو همه جنگولکاتَم

حتی وقتی میری خرید تو پُرو من باید دَمِ دَر واسَم

قهر و غُر زدنات همه تمومِ قبلِ دوازده

گریه هات و خنده هات فقط واسه من بوده

تا که سرد میشه تَنِت ، میبینی لباسِ من روتِ

میخوام بشم همونی که هر موقع دِلِت خواسته پهلوته

بقیه هرچی میخوان بگن ، به ما چه مربوطه

دخترِ تو پُر

بانمک و صمیمی

دو تایی تنها ، دو تا عاشق دو تا همراه ، خوش باهمیم

خاطراتِ قدیمی اینه عشق حقیقی

باز دوباره ولنتاین

صبحش خرید شبش واین

بعدش فان

اِنقَدِ که کم بیاریم سَرِش تایم

حرف میزنیم سَرِ شام

میگی هستی تا تَهِش پام

از شلوغی من اِشبام

با تو مست و آخرش خواب

بعدش باشیم سَرِحال و بخندیم ، سر کادو ببندیم ،

شرط که کدوم قشنگتره جعبه هارو بگردیم ،

هه ! تَهِش کارت و یه زنجیر ! بعدش باز تو بخندی ، هه هه !

تو شمع روشن میکنی و من عود

کمبود نداریم و ممنون ازت

قبل تو خونه پُرِ غم بودن اصن

دِ نباید تو بشی دور ازم

بذار دستات و تو دستم

بگیر ، انرژیِ خوب از من

هنوزم ما دوتا پیشِ همیم

هنوزم همون روزایِ خوب هستن

دخترِ تو پُر

با نمک و صمیمی

دو تایی تنها ، دو تا عاشق ، دو تا همراه ، خوش باهمیم

خاطراتِ قدیمی اینه عشق حقیقی

روح

من مثه روحم هه

همه جا بودم پــَ

از بچگی بد شانس بودم مینداختم رو در نعل

بچه بودم زورم کم بود

زرقا برقا کورم کرد

انگار زندگی بازی بود، منم همیشه خونم کم

نوجوونی پولم کم

تو زیر زمین جونم درد، اومد از هرکی خوشم

فرداش شوهر کرد

همیشه بغضم گرفت ، از همه چی اوغم گرفت

زمونه فرصت گرفت بعد حسین تهی جرات گرفت

روحم بیماره ، به روح اعتقاد داری

روحم می ناله به روح اعتقاد داری

♫♫♫

شده بودم جوون شهرو

می رفتم از کوره در و

می رفتم از خونه در سیبیلام جوونه زد

واسه خودم مرد شده بودم، عاشق رپ شده بودم

لقبم تهی شد

با اینکه ریاضی رد شده بودم

مامورا دنبالمون و ماهم بودیم دنبال پول

ماهی نبود از دستمون در بره همه جا افتاده تور

صبح تهران دریغ ار نور

جمعه اجرام ولیعصر بود

اون روزا نزدیکمن ، چه فایده ولی از دور

تا یکم معروف شدم ، به ترک خاک مجبور شدم

ولی خاکی موندم و بعد با ABZ من جور شدم

موزیک و بهش چسبیدم ، به هوادارام عشق ورزیدم

فهمیدم زندگی فانیه از ته دل بهش خندیدم

هه هه سخت بود

غربت و فرق بود

واسه همین تند تند کار حتی شبا غذام فست فود

کار شاد و کار غمگین

دادیم کار شاخ و کار سنگین

دیدیم موسیقی باند بازیه ، ماهم باندا رو پاره کردیم

روحم بیماره ، به روح اعتقاد داری

روحم می ناله به روح اعتقاد داری

لبخند

متن ترانه کویر

من کویرم ای خدا با حسرت یک قطره آب 
یه عمره که دریا رو میبینم تو سراب 
بهار برای اسم یه اسمه کهنه تو کتاب 
حرف با آسمون چرا میمونه بی جواب 
خدایا خدایا کویرم کویرم 
بگو ابر بباره میخوام جون بگیرم 
اگه بارون بباره آروم آروم نم نم رو لب خشک تشنم گیسوی سبز جنگل تنمو می پوشونه 
پرنده رو درختها میسازه آشیونه 

خدایا خدایا کویرم کویرم 
بگو ابر بباره میخوام جون بگیرم 
اگه بارون بباره آروم آروم نم نم رولب خشک تشنم
گیسوی سبز جنگل تنمو میپوشونه 
پرنده رو درختها میسازه آشیونه 
خدایا 
خدایا 
خدایا 
خدایا 
خدایا 
خدایا 
خدایا 

صد بار ، چپ ، راست
بالا و پایینشو چک کردم چقدر خوبه ابعاد
اگه بره یکمی بکنه کار رو اخلاق
قُل میدم برم خواستگاریش با اقوام
یه عروسی میگیرم، بزارن تو اخبار
همه ببینن از میامی تا اهواز
اعصاب معصاب نذاشته برام
هی‌ باید صبح ، قرص مرص خورد
یهو دیدی تهی ، خُل مُل شد
قُل قُل قُل ، جوش میاد خونم
میگم آخه جونم ، تویی گله پونم ، برو توی….
جونم؟!
او…!اشتباه شد ، هیچوقت نمی‌شه عشقه ما شُل
سفتیمو، چفت مثه لولای در
عجب چیزیه ، خدای من

قول بده ، کسی اومد جلو گُل بده
یا که خواست تلفن بده
بگی‌ یکی‌ اونو هُل بده
قول بده ، کسی اومد جلو گًل بده
یا که خواست تلفن بده
بگی‌ از جلو چشت گُم بشه ، او او او او

بعد گذشته سالهای متوالی
به لطف و مرحمت متعالی
طعم زندگیمون شده عالی‌
مثه مزه ی برنج و تن ماهی‌
که خوراک سفرِ ، عین خودت

هر کاری کنه ، نمیرسه ، حیف به خودت
بریم..یه جای دوره ، دور
صبح پاشدی، ببینی‌ که روبروت
پره گل رز و گل خر زهره
عینهو فیلم لاستِ منظره
دوباره اسم طبیعت اومد، رَم کردم
هنوز چیزی نشده ساکمو جَم کردم
اگه پایه باشی‌ ، بایه ماشین
میریم ساحل سواره قایقا شیم
خر چنگ ، میزنیو حالم بد می‌شه
بقیه‌اش سانسورِه چون داره شب می‌شه

قول بده ، کسی اومد جلو گُل بده
یا که خواست تلفن بده
بگی‌ یکی‌ اونو هُل بده
قول بده ، کسی اومد جلو گًل بده
یا که خواست تلفن بده
بگی‌ از جلو چشت گُم بشه ، او او او او

قول بده من و تو ، فقط ماله هم باشیم
قول بده من و تو ، همراهِ هم باشیم
اگه دنیا خراب بشه رو سرمون
قول بده من و تو دنیای هم باشیم


متن اهنگ من و این حسین تهی
منو این ،این منو این ، منو منو این

منو این ،این منو این ، منو منو این

با همدیگه خوشبختیم


ما شادیمو،شادیو ذاتی داریم

چرا همه شاکین ماها پارتی داریم

همسایمون ، با اینکه طرفداره

مردتیکه میگه به پلیس خبر داده

صدا آژیر میاد باش آشنایی که !!!

کوچه رو دید زدم همه جاش تاریکه

فقط میچرخه چراغه نارنجیه !!!

آخ جوووووون اینکه ماشینه آشقلیییییه


منو این ،این منو این ، منو منو این

منو این ،این منو این ، منو منو این

با همدیگه خوشبختیم


منو این ، عینهو درو تخته ایم

آره به هیچکی نمیخاییم سر نخ بدیم .

که کجا میریمو ، کجا میأییم ؟!

بخوایی راستشو فقط به ? جأ میأییم …

اولی‌ شیطونی ، دومی‌ مهمونی‌ !

توی دودُ دما ، انگار توی مه‌ بودی !

از همتون ، میخوام اینو محکم بگید

که منو این ، اینو من ، مکملیم


منو این ،این منو این ، منو منو این

منو این ،این منو این ، منو منو این

با همدیگه خوشبختیم


تو عشقِ منو این ، شکی نیس

هیچکی عینِ ما ، شبیه نیس

اگه بخوای بامون آشنا بشی‌ ما بیشتر به شما شرح میدیم

واسه همدیگه سر میدیمو

با همدیگه صمیمی‌

میمونیم تا به دنیا ثابت کنیم ، تو عشقِ ما سردی نیس


منو این ،این منو این ، منو منو این

منو این ،این منو این ، منو منو این

با همدیگه خوشبختیممن از متن این اهنگ خیلی خوشم میاد امیدوارم شما هم دوست داشته باشین

وقتي کسي رو دوست داري،از همه دنيا ميگذري
تولد دوبارته اسم اونو که ميبري

وقتي کسي رو دوست داري ميخواي بهش تکيه کني
بگي که محتاجشي و بخاطرش گريه کني

وقتي کسي رو دوست داري حاضري دنيا بد باشه
فقط اوني که دوست داري عاشقي را بلد باشه

حاضري که بگذري ازمقررات و دين ودرس
وقتي کسي رو دوست داري معني نداره ديگه ترس

وقتي کسي رو دوست داري بخاطرش ميري به جنگ
بخاطرش دروغ ميگي ،قلبت ميشه يه تيکه سنگ

وقتي کسي رو دوست داري دنيا رو از ياد ميبري
دارو ندارت رو ميدي تا اون و بدست بياري

حاضري هر چي دوست نداشت بخاطرش رها کني
حسابتو حسابي از مردم شهرجدا کني

حاضري هر روز سر اون با آدمها دعوا کني
غرورت و بشکني وباز خودت و رسوا کني

♫♫ این پرنده مهاجر
همیشه عاشق پرواز
حالا با بالی شکسته
می خونه چه غمگین آواز
توی یک هجرت جمعی
دست بی رحم صیاد
اونو از جفتش جدا کرد
با تنهایی آشنا کرد
نجوای دو جفت عاشق
روی شاخه های تنها
شعری عاشقانه بود
صدای قشنگ بالش
تو فضای بی کرانه
بهترین ترانه بود
حالا تنها حالا خسته
با دلی از غم شکسته
بی صدا تر از همیشه
با خودش تنها نشسته
با صدای غم گرفتش
شعر تنهایی میخونه
سوز غمگین صداشو
اونی که تنهاست میدونه
این پرنده مهاجر
همیشه عاشق پرواز
حالا با بالی شکسته
میخونه چه غمگین آواز
توی یک هجرت جمعی
دست بیرحمه صیاد
اونو از جفتش جدا کرد
با تنهایی آشنا کرد
نجوای دو جفت عاشق
روی شاخه های تنها
شعری عاشقانه بود
صدای قشنگ بالش
تو فضای بی کرانه
بهترین ترانه بود
حالا تنها حالا خسته
با دلی از غم شکسته
بی صدا تر از همیشه
با خودش تنها نشسته
با صدای غم گرفتش
شعر تنهایی میخونه
سوز غمگین صداشو
اونی که تنهاست میدونه
این پرنده مهاجر
همیشه عاشق پرواز
حالا با بالی شکسته
میخونه چه غمگین آواز
توی یک هجرت جمعی
دست بیرحمه صیاد
اونو از جفتش جدا کرد
با تنهایی آشنا کرد
این پرنده مهاجر
همیشه عاشق پرواز
حالا با بالی شکسته
میخونه چه غمگین آواز
توی یک هجرت جمعی
دست بیرحمه صیاد
اونو از جفتش جدا کرد
با تنهایی آشنا کرد ♫♫

عاشق تر از قبلم بمون تو پیشم دور از چشات هرگز آروم نمیشم

عاشق شدن خوبه اگه عشقت تو باشه تنهام نگذار تا بی تو دنیام از هم نپاشه

تنها نگذار تا بی تو دنیام از من نپاشه

از من نگذر نمیتونم .....چون وابسته است به تو جونم.....

محتاجم به نفسهات و آخه دور از دستات تو زندونم .... آخه دور از دستات تو زندونم

هی نمیدونی چه خبرته!! نمیتونم حرفهام و یه نفره بگم حق داری بری برو

من که جای تو نیستم داری فکر میکنی که من دیگه مال تو نیستم.

کاش میشد چشمهارو بست باز کرد و به رحتی به روزای قبل بازگشت

ماها کنار هم بدون هیچ درد و رنجی ، غصه ای نبود و نه جر و بحثی

چیه؟؟ میخوای بهم بگی که باورش سخته؟؟؟ کیه؟؟اون که کنار تو تا تهش هستش اونکه دیونته مثل نفس نزدیکه به تو....میگه با تو بودن دردهاشو تسکینه یه عمر

وقتی اگر باشی غرق تو میشم، دور از چشات هرگز آروم نمیشم

از غم دلم دوره آخه تویی امیدم دیگه دوریت محاله

واست جونم و میدم

از من نگذر نمیتونم ،چون وابسته است به تو جونم

محتاجم به نفسهات و آخه دور از دستات تو زندونم ،آخه دور از دستات تو زندونم 

 

پنجره دن داش گلیر
آی بری باخ، بری باخ!
خمار گز دن یاش گلیر
آی بری باخ، بری باخ!

سنی منه ورسه لر
آی بری باخ، بری باخ!
هامی یا دا خوش گلیر
آی بری باخ، بری باخ!

پنجره دن میلری
آی بری باخ، بری باخ!
آچیب گیزیل گول لری
آی بری باخ، بری باخ!

اوغلانی یولدان ال یر
آی بری باخ، بری باخ!
گیزین شیرین دیللری
آی بری باخ، بری باخ!

پنجره نی باقلاما
آی بری باخ، بری باخ!
من گدیرم، آقلاما
آی بری باخ، بری باخ!

گدیب ، ینه گول لریم
آی بری باخ، بری باخ!
اوزگی یه بل باقلاما
آی بری باخ، بری باخ!

اليلي واي ليلي وا ليلي
واويلي يا واعويلي ويلي واويلي واويلي
واليلي واي ليلي وا ليلي
واويلي يا واعويلي ويلي واويلي

روزم شب از محالي خوابي خيالي واويلي
از موي او نال و نالان مويي و نالي واويلي
نعل سمندش از خاک بر شده تا افلاک
در غم او رشک مجنونم من و دل حالي

تو شمع کاشانه منم چو پروانه
دلم به زلف توست مزن بر او شانه

جانا بدرالدجايي دام دلهايي
از رشک تو زهره گويان: رو چه آرايي؟
از رخ خوبت هيهات مه به فلک شه مات!
مانده چو گو سر به چوگان من سودايي...

يآااااا خير الحبيبي ومحبوب

جامم پر از دناني راحي ريحاني
اي لاله رو داغ جانان داغ جاناني
شور نشاطش در چنگ شعله آتش رنگ
از تف و آتش افشان شد دم انساني

نباشی کل این دنیا
واسم قد یه تابوته
نبودت مثلِ کبریتو
دلم انبارِ باروته..

♫♫♫

نباشی کل این دنیا
واسم قد یه تابوته
نبودت مثل کبریتو
دلم انباره باروته
نباشی روز تاریکم
یه اقیانوسه آتیشه
تموم غصه ی دنیا تو
قلبم ته نشین میشه..

دنیا رو بی تو
نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات
یه دروغه محضه
دنیا رو بی تو
نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات
یه دروغه محضه..

♫♫♫

نباشی هر شبو هر روز
همش ویلون و آوارم
با فکرت زنده میمونم
تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبود تو
یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا
بمونی تا تهش هستم

دنیا رو بی تو
نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات
یه دروغه محضه
دنیا رو بی تو
نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات
یه دروغه محضه..


تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه

می دونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید 
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟ 
می دونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟ 

می دونستی که نموندی 
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی 
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

تو که چشمات خیلی قشنگه 
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه

می دونستی همه ی آرزوهامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم، رفتش 
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟ 
می دونستی که جوونیمو واسه چشم عجیب تو سوزوندم، رفتش
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟ 

می دونستی که نموندی 
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی 
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

من رب میکم که جزرومد بشه ............اوباما با پیکانش چپ بشه..........اوباماوکوکوش هردو اسطوره اید بافتعلی قاچارهم دوره اید ...........نامداریادش بخیر جوون بدودی لاغربودی یپاره استخون بودی بگو چیکارمیکنی که توپول شدی بکوچیکار کردي که توپول شدی نکنه که شیشه میکشی پسرنکنه که قرص می خوری پسر............سعادت چی شد که قرمزورد کردي زدی 206داغون کردي............ علی بی غم کجاست ریشش بلند شده این کفتر بازمثل پلنگ شده پی علی بی غم کجاست ریشش بلند شده این بچه باز مثل پلنگ ش�

مسخره کردن اهنگ علي بي غم 

ناشکری انسان  

عالم زبرایت آفریدم، گله کردياز روح خودم در تو دمیدم، گله کرديگفتم که ملائک همه سرباز تو باشندصد ناز بکردي و خریدم،گله کرديجان و دل و فطرتی فراتر ز تصوراز هرچه که نعمت به تو دادم، گله کرديگفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشمبر بخشش بی منت من هم گله کرديبا این که گنه کاری و فسق تو عیان استخواهان توأم، تویی که از من گله کرديهر روز گنه کردي و نادیده گرفتمبا اینکه خطای تو ندیدم، گله کرديصد بار تو را مونس جانم طلبیدماز صحبت با مونس جانت، گله کرديرغبت �

ناشکری انسان 

متن آهنگ شهر دور دنگ شو  

متن آهنگ شهر دور دنگ شو
 Lyrics Music Shahre Door Dang Show 
 ♫♫♫
شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای تورو به خدا اگه میشه تنها نرو
اونجا که میری نمیدونم کجاست زمین شادیه یا جای غماست خاک غریبه هست و یا آشناست بگذر از این سفر تو بی من نرو
 ♫♫♫
به راه دور نرو تو افسرده شی رنج سفر نبینی آزرده شی گُلی میترسم که تو پژمرده شی تورو به خدا اگه میشه تنها نرو بگذر از این سفر تو بی من نرو
شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده �

متن آهنگ شهر دور دنگ شو 

دلدار چت|چتروم دلدار  

برای ورود به دلدار چت کیلیک کنید
دلدار چت,چت دلدار,دلدار روم,دلدار گپ ,دلداری چت , چت دلداری, دلدارچت ایران, گپدلدار چت , چت کردن دردلدارچت , اموزش چت دردلدار چت , ادرس جدید دلدار چت ,برای ورود به دلدار چت کیلیک کنید
دلدار چت,چت دلدار,دلدار روم,دلدار گپ ,دلداری چت , چت دلداری, دلدارچت ایران, گپدلدار چت , چت کردن دردلدارچت , اموزش چت دردلدار چت , ادرس جدید دلدار چت ,برای ورود به دلدار چت کیلیک کنید
دلدار چت,چت دلدار,دلدار روم,دلدار گپ ,

دلدار چت|چتروم دلدار 

رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی  

رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کرديمعمای ادب را با همین ابیات حل کرديرباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانومیان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کرديفرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت راهمان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کرديکشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چندتمامشهر یثرب را به خاک طف بدل کرديخودش را در کنار مادرش حس کرد بغضش ناگهان وا شدخدا را شکر بودی زینب خود را بغل کرديچه شیری داده‌ای شیران خود را که شهادت رادرون کامشان شیرین‌تر از شهد و 

رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی 

مدل لباس کردی برای زنان و دختران خوشکل و زیبا  

لباس کردي,مدل لباس کردي,لباس کردي زنانه,لباس کردي دخترانه,لباس های کردي,مدل لباس هایکردي,مدل لباس کردي کردستان,مدل لباس کردي خراسان,لباس کردي زنان در خراسان شمالی,مدل لباس کردي زنانه 2015,مدل لباس کرد کردستان,مدل لباس زنان و دخترانه کردستانمنبع : http://shir1mod.ir

مدل لباس کردی برای زنان و دختران خوشکل و زیبا 

نيروهاي کردي و اعضاي داعش در اطراف رأس العين سوريه با يکديگر درگير شدند  

  


 


نیروهای کردي و اعضای داعش در اطراف رأس العین سوریه با یکدیگر درگیر شدند

  صدای انفجار قوی در شهر رأس العین سوری ناشی از انفجار خودروی بمب گذاری شده بوده است. به گزارش شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه ، در حومه جنوب غربی رأس العین صدای انفجاری قویشنيده شده است که ناشی از انفجار خودروی بمب گذاری شده بوده است. در این منطقه همچنین درگیری هایی میان نیروهای حفاظت مردمی کردي و اعضای داعش روی داد. در حملات هوائی ارتش سوریه به دوما 30 تن کشته و د�

نيروهاي کردي و اعضاي داعش در اطراف رأس العين سوريه با يکديگر درگير شدند 

یک بار دیگر مستجابم کردی آقا  

 
یک بار دیگر مستجابم کردي آقا بد بودم اما انتخابم کردي آقا در مجلس روضه مرا هم ، راه دادی با لطف خود نوکر حسابم کردي آقا اصلا نگفتی که برو ، برگرد جا نیست آه از خجالت، خیس آبم کرديآقا کوه گناهم را تو نادیده گرفتی با یک دعا ، کوه ثوابم کردي آقا مثل همیشه ، آبروداری نمودی پیش همه، عالیجنابم کردي آقا از اولش، کار تو ذره پروری بود در آخرش هم ، آفتابم کردي آقا بال فرشته فرش راه عرشی ام شد تا نوکر زهرا خطابم کردي آقا زهرا نوشت و پای آن 

یک بار دیگر مستجابم کردی آقا 

یک بار دیگر مستجابم کردی آقا  

 
یک بار دیگر مستجابم کردي آقا بد بودم اما انتخابم کردي آقا در مجلس روضه مرا هم ، راه دادی با لطف خود نوکر حسابم کردي آقا اصلا نگفتی که برو ، برگرد جا نیست آه از خجالت، خیس آبم کرديآقا کوه گناهم را تو نادیده گرفتی با یک دعا ، کوه ثوابم کردي آقا مثل همیشه ، آبروداری نمودی پیش همه، عالیجنابم کردي آقا از اولش، کار تو ذره پروری بود در آخرش هم ، آفتابم کردي آقا بال فرشته فرش راه عرشی ام شد تا نوکر زهرا خطابم کردي آقا زهرا نوشت و پای آن 

یک بار دیگر مستجابم کردی آقا 

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی بنام دیوانگی  

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی بنام دیوانگی با بالاترین کیفیت 
ترانه و آهنگ : امیر عظیمی 
 
متن آهنگ جدید امیر عظیمی بنام دیوانگی : 
دل کجا یار کجا دل بی دلدار کجا زهر معشوق کجا دست عاشق کجا
عشق لبریز دل گشت برای انتقام چون در گوش تو باز پیچید صدام عاشقی کردي دیوانگی کرديهوش ز عقل بُردی دیگر نیاوردی عاشقی کردي دیوانگی کردي هوش ز عقل بُردی دیگر نیاوردی
♫♫♫♫♫♫
آهنگ جدید امیر عظیمی بنام دیوانگی 
♫♫♫♫♫♫
من بُریدم از جهان و بی تو بودن ها 

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی بنام دیوانگی 

الهی و ربی من لی غیرک  

عالم ز برایت آفریدم، گله کردي از روح خودم در تو دمیدم، گله کردي گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند صد ناز بکردي و خریدم،گله کردي جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردي گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردي با این که گنه کاری و فسق تو عیان است خواهان توأم، تویی که از من گله کردي هر روز گنه کردي و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردي صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله کر

الهی و ربی من لی غیرک 

متن آهنگ شهر دور دنگ شو  

شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای تورو به خدا اگه میشه تنها نرو
 
اونجا که میری نمیدونم کجاست زمین شادیه یا جای غماست خاک غریبه هست و یا آشناست بگذر از این سفر تو بی من نرو
 ♫♫♫
به راه دور نرو تو افسرده شی رنج سفر نبینی آزرده شی گُلی میترسم که تو پژمرده شی تورو به خدا اگه میشه تنها نرو بگذر از این سفر تو بی من نرو
شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای بگذر از این سفرت

متن آهنگ شهر دور دنگ شو 

متن آهنگ شهر دور دنگ شو  

شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای تورو به خدا اگه میشه تنها نرو
 
اونجا که میری نمیدونم کجاست زمین شادیه یا جای غماست خاک غریبه هست و یا آشناست بگذر از این سفر تو بی من نرو
 ♫♫♫
به راه دور نرو تو افسرده شی رنج سفر نبینی آزرده شی گُلی میترسم که تو پژمرده شی تورو به خدا اگه میشه تنها نرو بگذر از این سفر تو بی من نرو
شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای بگذر از این سفرت

متن آهنگ شهر دور دنگ شو 

بهار جان  

بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم            کنار یار بنشینم ز عمر خود ثمر گیرم به گلشن باز گردم، با گل و گلبن در آمیزم            به طرف بوستان، دلدار مهوش را به بر گیرم خزان و زردی آن را نهم در پشت سر، روزی           که در گلزار جان، از گل عذار خود خبر گیرم پَر و بالم که در دی از غم دلدار، پرپر شد              به فروردین به یاد وصل دلبر، بال و پر گیرم به هنگام خزان در این خراب آباد، بنشستم           بهار آمد که بهر وصل او، بار سفر گیرم اگر ساق

بهار جان 

متن آهنگ دیوانگی امیر عظیمی  

متن آهنگ دیوانگی امیر عظیمی
Lyrics Music Divanegi Amir Azimi

♪♪♪
دل کجا یار کجا دل بی دلدار کجا 
زهر معشوق کجا دست عاشق کجا 
عشق لبریز دل گشت برای انتقام 
چون در گوش تو باز پیچید صدام 
عاشقی کردي دیوانگی کردي هوش ز عقل بردی دیگر نیاوردی عاشقی کردي دیوانگی کردي هوش ز عقل بردی دیگر نیاوردی
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪
من بریدم از جهان و بی تو بودن ها دور خود گشتم در اتاق و بی تو بودن ها قاب عکست شد نظاره بر منو دل کرده اشاره قاب عکست شد نظ�

متن آهنگ دیوانگی امیر عظیمی 

باز این ملعون دهان باز کرد  

 
 
خبر آمد که به دلدار اهانت شده استوَ به دستان علمدار جسارت شده است .به خیالت مثلا قافیه سازی کرديبچه جان با دُم یک شیر تو بازی کرديپسرک آخر این قصه خودت باخته ایاین چه ابیات کثیفیست به هم بافته ایبه چه حقی تو دَم از دست علمدار زدیشرح رسوایی خود را همه جا جار زدیبی حیا حضرت عباس کجا وُ تو کجامایه ی فخر همه ناس کجا وُ تو کجاتو که هستی که از عباس سخن می رانیذره ای نام وُ نشان پدرت می دانی؟طینت پاک و نیاکان نکو می خواهدبردن نامعلمدار وضو می خواه�

باز این ملعون دهان باز کرد 

شعری در پاسخ اهانت به ابالفضل العباس ع  

خبر آمد که به دلدار اهانت شده است
.
وَ به دستان علمدار جسارت شده است
.
به خیالت مثلا قافیه سازی کردي
.
بچه جان با دُم یک شیر تو بازی کردي
.
پسرک آخر این قصه خودت باخته ای
.
این چه ابیات کثیفیست به هم بافته ای
.
به چه حقی تو دَم از دست علمدار زدی
.
شرح رسوایی خود را همه جا جار زدی
.
بی حیا حضرت عباس کجا وُ تو کجا
.
مایه ی فخر همه ناس کجا وُ تو کجا
.
تو که هستی که از عباس سخن می رانی
.
ذره ای نام وُ نشان پدرت می دانی؟
.
طینت پاک و نیاکان نکو می خواهد
. بردن نام 

شعری در پاسخ اهانت به ابالفضل العباس ع 

درشهادت امام جواد (علیه السلام)  

فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردي     ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلمها کردي
 
شدی همدست با دونان ،نمودی جور با خوبان    نه خوفی در دل از خدا، نه شرم از مصطفی کردي
زگلزارنبوت هرگلی کاندر وجود آمد         زگلشن چیدیش ، بردی بخواری مبتلا کردي
فلک ! دانی چها کردي به آل احمد مختار        یکایک را زملک آواره وبی اقربا کردي
غریب وبیکس ومسموم آن هم با لب عطشان    چنین ظلمی بعالم کس نکرده �

درشهادت امام جواد (علیه السلام) 

شعر بدون نقطه در فراق مهدی موعود (عج)  

گلی گم کرده ام ای حیّ دادارکه دارد عطر روی آل اطهارهواي وصل او دارم همه عمردم گورم، الهی همرهم دارره وصل گل روی مرادمکه راه‌مرگ مارا کرده همواردر آورده دمارِ عمر ما راکه‌وصل روی او را دارم اصرارسرآمد عمرم اَر آواره‌‌گی هاولی دارم هواي کوی دلدارألا ای مصــــــلحِ اولادِ  آدمرسی کی دادِ دلهای هوادارگرامی گوهری گم کرده دارمکه او هم در دلم دارد سر کاردوصد سال ار دهد عمرم همه دردرود در ســـر  مرا همــــواره مســـمارهواي کوی او دارم مکررمگر

شعر بدون نقطه در فراق مهدی موعود (عج) 

 

اندر تحولات دختران و پسران. 
اول دختر خانوما.......
1-دخترونه : اون قدیما مقنعه سر میکردي
شبارو با دعا سحر میکردي
چه سفت ومحکم روتو می گرفتی
چه بی ریا وضوتو می گرفتی
اول وقت نمازتو می خوندی
تا خود صبح رو جانماز می موندی 
اون قدیما یه کم حیا می کردي
فقط (پناهیان) نگا می کردي
با پسرا خیلی مخالف بودی 
دشمن هرچی مرد وپی اف بودی
چون اعتقاد به استخاره داشتی
تو هفت تا آسمون ستاره داشتی
چه سر به زیر و با اراده بودی
یه دختر نجیب وساده بودی
حالا یه شال ه�

 

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی دیوانگی  

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی دیوانگی
دانلود آهنگ امیر عظیمی دیوانگی
متن آهنگ جدید امیر عظیمی دیوانگی

دل کجا یار کجا دل بی دلدار کجا
زهر معشوق کجا دست عاشق کجا
عشق لبریز دل گشت برای انتقام
چون در گوش تو باز پیچید صدام
عاشقی کردي دیوانگی کردي
هوش ز عقل بُردی دیگر نیاوردی
عاشقی کردي دیوانگی کردي
هوش ز عقل بُردی دیگر نیاوردی

 ♫♫♫
من بُریدم از جهان و بی تو بودن ها
دور خود گشتم در اتاق و بی تو بودن ها
قاب عکست شد نظاره
بر منو دل کرده اشاره
قاب عکس�

دانلود آهنگ جدید امیر عظیمی دیوانگی 

روح بهاری  

أعوذبالله من الشیطان الرجیم و من شر نفسی
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 
عجب دوران سردی بود... دوران را عوض کردي
نمای مرده ی این طاق و ایوان را عوض کردي
 
تمام بذرها در نطفه خوابیدند انگاری
تو هم.دست بهاری! باد و باران را عوض کردي
 
تو آن روحی که در دلهای خاکی مان دمیدی و 
به دست برکت خود خاک گلدان را عوض کردي
 
برای شرح جاء الحق و زاهق کردن باطل
تو آن جلد غبار آلود "قرآن" را عوض کردي
 
افق هایی که چشم.ت داشت ، عین روز روشن شد
تو تعبیر بدِ کابوس ها مان را

روح بهاری 

شعری در پاسخ اهانت به ابالفضل العباس ع  

خبر آمد که به دلدار اهانت شده است
.
وَ به دستان علمدار جسارت شده است
.
به خیالت مثلا قافیه سازی کردي
.
بچه جان با دُم یک شیر تو بازی کردي
.
پسرک آخر این قصه خودت باخته ای
.
این چه ابیات کثیفیست به هم بافته ای
.
به چه حقی تو دَم از دست علمدار زدی
.
شرح رسوایی خود را همه جا جار زدی
.
بی حیا حضرت عباس کجا وُ تو کجا
.
مایه ی فخر همه ناس کجا وُ تو کجا
.
تو که هستی که از عباس سخن می رانی
.
ذره ای نام وُ نشان پدرت می دانی؟
.
طینت پاک و نیاکان نکو می خواهد
. بردن نام 

شعری در پاسخ اهانت به ابالفضل العباس ع 

متن آهنگ شهر دور دنگ شو  

شنيده ام عزم سفر کرده ای هواي دلدار دگر کرده ای مهر مرا ز سر بدر کرده ای تورو به خدا اگه میشه تنها نرو
 
اونجا که میری نمیدونم کجاست زمین شادیه یا جای غماست خاک غریبه هست و یا آشناست بگذر از این سفر تو بی من نرو
 ♫♫♫
به راه دور نرو تو افسرده شی رنج سفر نبینی آزرده شی گُلی میترسم که تو پژمرده شی تورو به خدا اگه میشه تنها نرو بگذر از این سفر تو بی من نرومنبع : http://text21..com

متن آهنگ شهر دور دنگ شو 

د لگیر  

می گویند غروب جمعه های بی یار دلگیر است آری ندیدن ِ روی ماه ِ دلدار دلگیر استدلی که هر لحظه آرام و بی تاب می زند برایش تپش تند قلب ِ نگار دلگیر است تو مثنوی به مثنوی شعر نابشنيده ای برای تو این غزل انتظار دلگیر است نه اشک میریزم و نه گریه در چشمم بغض کردن با دلی بیمار دلگیر است چه اسیر باشم به کوی تو چه زندانی برای نداشتنت خوی فرار دلگیر است هوا که می شود پر ز بوی شمعدانینشستن پای پیچک دیوار دلگیر استچه انتظار شیرینی ،چه دوری تلخی دیدن ِ امام عص

د لگیر 

(مهدی دلشده)  

م مژده ای همسفران لحظه ی موعود رسید
شب دیجور به سر منزلِ مقصود رسید
ه هان شما را که به دل بارقه ی عشق رسید
وقتِ شور و طرب و سجده ی معبود رسید
د دستِ پُر شورِ دلِ خویش به دلدار دهیم
تا مگر از سقط الدهر هوا باز رهیم
ی یک یک از ورطه ی گندابِ هوس جست زنیم 
تا ز قهر و غضب دلبر و دلدار ر جهیم
غ غمِ دل را همه شب پیشِ خدایش ببریم
چگر تیره ی شب را زِ عنابش بدریم
ف فائق از مکرمت و رحمتِ یزدان گردیم
عشق او را به دلِ خون شده ی خود بخریم
و وای اگر فیض نگیریم زِ انو�

(مهدی دلشده) 

نقلی از سقراط حکیم  

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم."
سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است."
سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شد�

نقلی از سقراط حکیم 

دانلود آهنگ کردی جدید  

آهنگ کردي جدید . آهنگ کردي شاد . آهنگ کردي غمگین . آهنگ کردي احساسی
دانلود جدید ترین آهنگ های کردي شاد-غمگین-احساسی-مخصوص عروسی-رپ
دوستان عزیز برای دانلود جدیدترین موزیک ویدیو ها و آهنگ های ام پی تری
کردي و فارسی کرمانشاهی به سایت زیر مراجعه کنید
www.FAAF.iR
بزرگترین رسانه موسیقی کردي دنیای مجازی

دانلود آهنگ کردی جدید 

بوي خوش تحويل مي آيد ...  

خدای من یکسال گذشت...هرچه کردم دیدی؛ هرچه بخشیدی و عفو کردي ندیدم.یکسال گذشت و چهار فصل بیمار شدم؛ شفایم دادی.هراسان شدم؛ پناهم دادی.خدای منیکسال گذشت...پی تقدیری نیکو پرسان می گشتم؛شب قدر مرا خواندی به سرخوانی پر از عشقت.تا طلوع آفتاب گریستم و دستانم به سویت بلند...قلم رحمتت بر صحیفه تقدیرم خواست که بنگارد تقدیر نیکوی را هیهات. با شروع صبحش کورکورانه تقدیر دیگری را جستجو کردم.خدای من یکسال گذشت و چهار فصل و دوازده ماه هر روز به رسم عادت زانو ز

بوي خوش تحويل مي آيد ... 

+۱۸  

+18
 
دختره میره به باباش میگه: بابا دوس پسرم بم میگه جلو بندیت خیلی خوبه ، شاسیتم که بلنده ، کمک فنرا و ایر بگاتم که عالین!!
اینا یعنی چی؟؟
.
.
.
باباش میگه: برو بش بگو اگه بفهمم در باکو باز کردي ، بنزین ریختی توش یا جلو بندیو دستکاریکردي یا کیسه هوا هارو بادشون کردي ، بابام میاد دنده شو جورى از اگزوزت میكنه تو كه از در رادیاتت بزنه بیرون...!

+۱۸ 

خنده دار  

عید و مرگعید و کوفتعید و درد بی درمون................مردا در حال فرش شستن
 
من همینم که هستم.....میخوای بخواه.....نمیخای هم برووووووووووووووو بقیه میخوان!!!!!!!!...........بعله از اتاق فرمان اشاره میکنن بقیه هم نمیخوان......وایسااااااا غلط کردمممم
 
ه پورشه دیدم این سری که پول تو جیبیمو گرفتم ...
 
.
 
.
 
.
                                                       دوباره میرم میبینمش
 
یه قانون هست که میگه :........وقتی مجردی همه متاهل اند و خوشحال.اما وقتی متاهل می�

خنده دار 

خدایا ...... ببخش  

♥•٠· عالم ز برایت آفریدم، گله کردي از روح خودم در تو دمیدم، گله کردي گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند صد ناز بکردي و خریدم،گله کردي جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردي گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گلهکردي با این که گنه کاری و فسق تو عیان است خواهان توأم، تویی که از من گله کردي هر روز گنهکردي و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردي صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، 

خدایا ...... ببخش 

معنا  

               همۀ  هستی من  بی رخ او  بی معناست                                 فرق مشتی گِل دون با دل مجنون لیلاست
               دل  بی  تاب  من  و  طره  پر  تاب اش بین                                رشته   وصل   میان  من  و  معنا  اینجاست
               حسنی از غیر ندیدم که چو  خورشید  منیر                                انعکاسی ز رخش حسن همه مهروهاست
               مردگان اند گر  از  شوق لبش  جان  ندهند                                 کز هواي  لب  او  جان  جهان  پا  ب

معنا 

السلام علیک یا ام البنین علیه السلام  

رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردي
معمای ادب را با همین ابیات حل کردي
 
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضرب المثل کردي
 
فرستادی به قربانگاه اسماعیل هایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردي
 
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده،خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردي
 
خودش را در کنارمادرش حس کرد تسکین شد
خداراشکر بودی زینب خود را بغل کردي
 
چه شیری داده ای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرین تر از شهد و ع

السلام علیک یا ام البنین علیه السلام 

شدخزان گلشن اشنایی  

نام تصنیف : خزان عشق                         نام خواننده: بدیع زاده  
شد خزان گلشن آشنایی, بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو, وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی

با تو وفا کردم تا به تنم جان بود, مهر و وفا داری با تو چه دارد سود
آفت خَرمن مهر و وفایی, نو گل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه
 
دلم از غم خونین است , روش بختم این است
از جام غم مستم , دشمن می پرستم, تا هستم

تو مست ازمی به چمن, چون گل خندان از مستی در گریه ی من
با دگران در گلشن نوش

شدخزان گلشن اشنایی 

شعري بسيار زيبا از شاعر بزرگ مولوي  

شعری بسیار زیبا از شاعر بزرگ مولوی دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من...
 

دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من بی‌پا و سر کردي مرا بی‌خواب و خور کردي مرا سرمست و خندان اند�

شعري بسيار زيبا از شاعر بزرگ مولوي 

 

یا امیرالمومنیــــــــن روحی فداک آسمـــان را دفن‌کردي
 
زیر
 
 
خاک آه را در دل نـهــــــــان کردي چـرا مــاه را در گل نهان
 
کردي چـرا یا علی جان تربت زهرا کجاست؟ یـــادگار
 
غربت
 
زهرا کجـاست؟ تا ز نـورش دیده را روشـــــن کنم بـر
 
مـزارش شعله‌ها بر تن کنم.
 
شهادت مادرمان حضرت فاطمه (س) راتسلیت عرض
 
می نماییم.
 

روزای سخت نبودن با تو خلا امید و تجربه کردم

داغ دلم که بی تو تازه میشد هم نفسم شد سایه ی سردم

تو رو میدیدم از اون ور ابرا که میخوای سرسری ازمن رد شی

آسمونو بی تو خط خطی کردم

چجوری میتونی اینقده بد شی

سکوت قلبتو بشکن و برگرد

نذار این فاصله بیشتر از این شه

نمیخوام مثل گذشته که رفتی

دوباره آخر قصه همین شه

♫♫♫

روزای سخت نبودن باتو دور نبودن تو خط کشیدم

تازه میفهمم اشتباهم این بود چهره ی عشقمو غلط کشیدم

عشق تو دارو ندار دلم بود اومدی دارو ندارمو بردی

بیا سکوتتو بشکن و برگرد

اگه یه روز بری سفر ، بری ز پیشم بی خبر

اسیر رویاها میشم ، دوباره باز تنها میشم

به شب میگم پیشم بمونه ،به باد میگم تا صبح بخونه

بخونه از دیاره یاری ، چرا میری تنهام میزاری؟

فرامرز :

اگه فراموشم کنی ،ترک آغوشم کنی

پرنده ی دریا میشم ، تو چنگ موج رها میشم

به دل میگم خاموش بمونه ،میرم که هرکسی بدونه

میرم به سوی اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

داریوش:

اگه یه روزی نومتو(نامتو) تو گوشه من صدا کنه!،دوباره باز غمت میاد که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ،که باز برات آواز بخونم،که باز برات آواز بخونم

فرامرز :

اگه باز دلت میخواد ،یار یکدیگر باشیم

مثوله(مثال) ایامه قدیم ، بشینیمو سحر پاشیم

باید دلت رنگی بگیره ، دوباره آهنگی بگیره

بگیره رنگه اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

داریوش :

اگه میخوای پیشم بمونی، بیا تا باقیه جوونی

بیا تا پوست و استخونت، نزار دلم تنها بمونه

بزار شبام رنگی بگیره ، دوبار آهنگی بگیره

بگیره رنگه اون دیاری ،که توش منو تنها نزاری

فرامرز :

اگه یه روزی نومه(نام) تو ، تو گوشه من صدا کنه،

دوباره باز غمت میاد، که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ، که باز برات آواز بخونم، که باز برات آواز بخونم

داریوش : اگه یه روزی نومه تو باز ، تو گوشه من صدا کنه

دوباره باز غمت میاد ، که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ، که باز برات آواز بخونم، که باز برات آواز بخونم

که باز برات آواز بخونم(۳)

اری با هر قدم دور میشی از دستام
من این حال بد و اصلا نمیخوام
خودت گفتی که از من خیلی دلگیری
میبینم که داری از دست من میری (۲)

تو این مدت چقد خاطره جمع کردی ؟
شاید یه روز پیش همدیگه برگردیم
ولی فعلا رسید روز جداییمون
ببین خیس شده چشمای دوتاییمون (
۲)

از اون روز که دلت سرد شد من امروز و تو خواب دیدم
میگفتم خوابه بی ربطه چون از امروز میترسیدم
از اون که من میترسیدم سرم اومد چقد ساده
دیگه عاشق نمیشم من ولی قلب تو آزاده (
۲)
(
۲)

بدون تلخه خیلی تلخه بی تو حتی آب خوردن
زندم اما زندگیمو بی تو غم ها بردن (
۴)

ناز مژگون قشنگت مهربون مادر من

آیه مهر و محبت خوب من تاج سر من

نغمه ی لالایی تو همدم شبهای من بود

گرمی آغوش امنت بهترین ماوای من بود

باز مادرم منو صدا کن صدا کن صدا کن

فرشته بانو همیشه برام دعا کن…

باز مادرم منو صدا کن صدا کن صدا کن

فرشته بانو همیشه برام دعا کن…

♫♫♫

چین گیسوی سپیدت مو به مو ابریشمینه

عطر تن پوشت هنوزم خوشترین عطر زمینه

خون دل خوردی شب و روز پیله تا پروانگی بود

روی چشمونم میذارم , تو صبور خانگی رو

بستر آرامشی تو واپسین پناه و سر گرم

من هنوز محتاج عشقم عشق بی مرز تو مادر

نغمه ی لالایی تو همدم شبهای من بود

گرمی آغوش امنت بهترین ماوای من بود

باز مادرم منو صدا کن صدا کن صدا کن

فرشته بانو همیشه برام دعا کن…

باز مادرم منو صدا کن صدا کن صدا کن

فرشته بانو همیشه برام دعا کن…

متن آهنگ سقف شکسته شکیلا

ابر ِ دلتنگی گرفت آسمون ِ خونه رو سیل ِ غربتت شکست
سقف ِ آشیونه رو
خیلی وقت ِ که پاهات لبه مرز ِ رفتن ِ برو اما مهرذبون
این چه طرز ِ رفتنه … ؟!

چیو پنهون میکنی پشت ِ دیوار ِ سکوت …؟!
درد ِ تو بگو نترس
حاضرم واسه سقوط
نسبتم با زندگی بی تو یک آه و دم ِ
باورم نکن برو
من خدا شاهدم ِ

خونه بی تو منو به گریه وادار میکنه درد ِ تکراری یه روز
درد و تکرار میکنه
آرزوم تویی و حیف آرزوت جایه دیگه ست روی ِ ساحل ِ دلت
رد ِ پاهای دیگه ست

 

الهی بمیرم نبینم شکستی
نبینم که تنها یه گوشه نشستی
الهی بمیرم نبینم غمت رو
بگو تا بدونم کی خون کرد دلت رو
الهی بمیرم چرا بی قراری
تـــــــو که من رو داری
نگو دیگه غم نداری

آخ الهی بمیرم کی .قلبت رو رنجوند
دل عاشقت رو به آسونی لرزوند
مگه تـــــــو نداشتی یه همدم مثل من
که پیشت بمونه واسه پر کشیدن
اگه مُردم عشقم من اینجا نشستم
تـــــــو هرجا که باشی منم با تـــــــو هستم
.
.
.
الهی بمیرم چشات گریه داره
نمی خوام ببینم که هرشب بباره
الهی بمیرم کی گفت دل ببندی
همه آرزومه یه لحظه بخندی
.
مگه تـــــــو نداشتی یه همدم مثل من
که پیشت بمونه واسه پر کشیدن
اگه مُردم عشقم من اینجا نشستم
تـــــــو هرجا که باشی منم با تـــــــو هستم
.
.
.
مگه تـــــــو نداشتی یه همدم مثل من
که پیشت بمونه واسه پر کشیدن
اگه مُردم عشقم من اینجا نشستم
تـــــــو هرجا که باشی منم با تـــــــو هستم

به آغوش تو محتاجم بغل کن خستگیهامو
یجوری باورم کن تا بفهمی قلب تنهامو
من از کابوس و شب دور و به صبح و بوسه نزدیکم
به من قدرت بده با عشق توانم کم شده از غم
کمک کن زندگی با تو یه راه بی خطر باشه
قشنگه خونه باشی و یه عاشق پشت در باشه

 

اگه حال ِ دلم خوبه سکوتم معجزه کرده
وگرنه خوب میدونم که درد از هر طرف درده
اگه حال ِ دلم خوبه سکوتم معجزه کرده
وگرنه خوب میدونم که درد از هر طرف درده

ღღღღღღღღღღღღღღ

من از حقم گذشتم تا عذاب لحظه کم باشه
سرم بالاست وقتی که زمونه متهم باشه
به عاقل حکم آزادی به دیوونه قفس دادن
اونایی که بدی کردن همه تقاص پس دادن

کمک کن زندگی با تو یه راه بی خطر باشه
قشنگه خونه باشی و یه عاشق پشت در باشه
کمک کن زندگی با تو یه راه بی خطر باشه
قشنگه خونه باشی و یه عاشق پشت در باشه
یه عاشق پشت در باشه

 

روزا که تو نیستی خونه
دلم برات پریشونه
هم دل من تنگ واست
هم دل هر چی گلدونه
صدای پاتو می شناسم
راه رفتناتو می شناسم
کلید که می ندازی به در
دل تو دلم نمی مونه
شبا که تو میای خونه
خونه قشنگه همخونه
گاهی شبا که دیر میای
از اینو اون دلگیر میای
من می میرم و زنده می شم
تا تو برسی به خونه
تا با وجودت همه جا
عطر محبت می پاشی
من که می میرم به خدا
یه شب تو خونه نباشی
حرفات همه شنیدنی
کارهات تمومش دیدنی
خسته ای اما واسه من
گفتنی هات فراوونه
صدای پاتو می شناسم
راه رفتناتو می شناسم
کلید که می ندازی به در
دل تو دلم نمی مونه
شبا که تو میای خونه
خونه قشنگه همخونه
شبا که تو میای خونه
خونه قشنگه همخونه

متن ترانه دیروز و امروز

 

 

شب شد و مهتاب شد
چشم فلک خواب شد
نیومدی تا سحر
بی تو دلم آب شد
غم روی غم وا شد
کار دلم زار شد
رقیب از این قصه ها
بازم خبر دار شد بازم خبر دار شد
نیومدی روز شد
دیروزم امروز شد
عشق تو کم کم برام
درد جگر سوز شد
لحظه برام سال شد
پارسالم امسال شد
اون دل سنگت برام
کعبه آمال شد
عاشق تو پیر شد
از خودش هم سیر شد
یه روز پشیمون نیای
بهت بگم دیر شد
ستاره چشماشو بست
ماه تو حجله اش نشست
سپیده سر زد به کوه
سیاهی شب شکست

هی لاوه لاوه به رخکم لاوه///لا لا لا لا بخواب فرزندم بخواب

دلم پر خون و جه رگم که واوه///دلم پر خون و جگرم کبابه

دوران دورانه دور خومانه///زمانه درگذر است و دوره دوره ی ماست

سر مستیم له ئیشق باده ی شبانه///سرمستیم از عشق باده ی شبانه

*****

دل درده داره دل درده داره///دل درد مند است،دل درد مند است

نه چاره ی درمانه ده ری حواله///و چاره ای برای درمان این درد نیست

پیغام کل بکن له منزلگای دوس///از منزلگاه دوست پیام بفر ستید

دلم دیوانه ی هیجرانه یاره///دلم دیوانه ی هجران یار است

****

باو له اشک دیده غرق خونه دانم ئزیز///بیا،اشم دیده ی پر از خونم را ببین عزیز

تا سحر هر شو رفیق درده دارانم ئزیز///تا سحر هر شب رقیق دردمندانم عزیز

ئی گول روخساری تو جلوه ی وهاران هایده کو///ای گل رخسار تو جلوه بهاران کجایی؟

چیوو خه زان غرق پژاره س نو وهارانم ئزیز///چون خزان غرق غم است این نوبهارانم عزیز

*****

هی لاوه لاوه برخه کم لاوم///لالا لا لا بخواب فرزندم بخواب

دلم پر خون و جرگم که واوه///دلم پر از خون است و جگرم کبابه

سینه بیستون هزاران رازه///سینه بیستون پر از هزاران راز نگفته س

بیستون جیه گی راز و نیازه///بیستون محل راز و نیازه

 

یه شو  اگر  بچیدن بالو  گرم له شوند    

کش و کیو بیاوان یکسر برم له شوند

کوشه شره م کمو پا ریو نم له ئو هنازه    

یاگر رسم  وپیدا  یا گر    مرم له شوند

 

اگر شبی از پیشم برویبه دنبالت پر می گیرم

از کوه و دشت و بیابانمی گذرم به دنبال تو

کفش پاره ام را میپوشم و به سویت میآیم

در این راه یا به تو می رسم یا می میرم 

 

به نورى باده كه شفى زولمه تى ته قوا نه كه م چى بكه م

به شه معيكى وه ها چاره ى شه ويكى وا نه كه م چى بكه م

له خه زانه ى دل دا هه ر چى هه يه هه ر داخ و سه ودايه

ده سا به م نه قده ده ردى عيشقى بى سه ودا نه که م چی بکه م

به جى ماوم له  له یارانم به جى ماوم ئه جه ل زوو به

به مردن له م قوسوری ى ژینه ئيستعفا نه که م چی بکه م

ئه وه له یلا به روژى حه شر ئه دا وعده ی له قا مه حوی

هه تا قامی قیامه ت ئاه و ویلا نه که م چی بکه م

   

ترجمه فارسی:

به نور باده ظلمت تقوای ریایی را کشف نکنم  چه کنم؟

با شمعی چنین اگر سیاهی این ظلمت را چاره ای نکنم چه کنم؟

در گنج خانه دلم، چيزى جز آه و سودا نيست،

اگربا آنچه دارم درد عشق بى سرانجام خود را درمان نكنم چه کنم؟

ز یاران همدل جدا افتاده ام، وامانده ی قافله ام، اجل بيا و یاریم کن

اگر با رفتنم اين خطاى زندگیم را جبران نكنم چه كنم؟

کنون که یار به روز واپسین وعده دیدارم می دهد، آى محوى

اگر تا روز موعود  هم ناله و زاری نکنم چه کنم؟

در تو آن که بود هست ؟

دریچه باز بود 

و در صفای شامگاه باغ 

سلامِ کاج بود و خنده ستاره ها 

و پرسش نسیم از درخت : 

 - زنده ای ؟ 

و پاسخ درخت : 

                             - زنده ام ! 

و موج رقص در تن درخت 

و دست عاشق نسیم و گردن درخت 

و مرد 

در پسِ دریچه ایستاده بود  

                - میان پرسشی زخویش و پاسخی ز خویش - 

- در تو آن که بود هست ؟ 

           - در من آن که بود نیست !  

چراغ مرده بود در سرایِ مرد 

و سایه ای نبود در قفای مرد 

و دست هــــیچکس به روی شانه های مرد ... 

سکوت بود و آن صدا که گفته بود ... 

در من ... آن که بود ... نیست ... ! 

و در سقوط آبشار بی صدای پرده ها 

دلی به مرگِ خویش می گریست ... می گریست ... 

                                " نادر نادرپور " 

 

پ ن : بعضی حرفا هست ... 

که تو دلت جمع میشه ... جمع میشه ... جمع میشه ...

نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 23:52 توسط Hakime| 4 نظر


ای عاقلان !

صبح از دریچه سر به درون می کشد به ناز 

 

وز مشرقِ خیال  

تو ... 

صبحِ تابناک تری را 

سر در کنارِ من 

با چهره شکفته چو گل های نسترن 

لبخند می زنی 

من ... 

آفتابِ پاک تری را 

در نوشخندِ مهرِ تو می بینم 

در مطلعِ بلندِ شکفتن  

من ... 

روزِ خویش را 

با آفتابِ رویِ تو 

کر مشرقِ خیال دمیده ست 

آغاز می کنم 

من با تو می نویسم و می خوانم 

من با تو راه می روم و حرف می زنم 

وز شوقِ این محال : 

   - که دستم به دستِ توست - 

من ... 

جای راه رفتن ... 

               ...  پرواز می کنم ...

آن لحظه ها که مات 

در انزوایِ خویش 

یا در میانِ جمع 

خاموش می نشینم ...

موسیقی نگاهِ تو را گوش می کنم 

گاهی میانِ مردم 

در ازدحام شهر ... 

غیر از تو هر چه هست فراموش می کنم 

گویند این و آن به هم : آهسته 

هان و هان ! 

دیوانه را ببینید ! 

بی خود چو کودکان 

لبخند می زند ! 

با خود چگونه گرم سخن گفتن است ! آه ! 

من ، دور از این ملامت بیگاه 

همچنان 

سر مست در فضای پریخانه های راز  

شاد از شکوهِ طالع و بختِ موافقم 

آخر ، چگونه بانگ برآرم که : عاقلان ! 

دیوانه نیستم ! 

به خــــدا ... سخت عاشقم ! 

" فریدون مشیری "

 

پ ن : ای به رویِ چشمِ من گسترده خویش / شادیَم بخشوده از اندوهِ بیش 

با توام دیگر ز دردی بیم نیست / هست اگر ، جز دردِ خوشبختیم نیست ! 

                                        " فروغ فرخزاد " 

 

پ ن : ... 

و سال هاست که دیوانه ای بی آزار 

هر روز عصر ، 

بر روی نیمکت پارکی کنارِ گل هایِ رز می نشیند و با چشمانِ خیس 

در انتظار صداییست تا او را به خویش بخواند ...  

 

پ ن : مرسی از شیمای مهربان :)

 

نوشته شده در سه شنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 0:17 توسط Hakime| 15 نظر


بهار نشد !

کسی مسافر این آخرین قطار نشد 

کسی که راه بیندازمش سوار نشد ! 

چقدر گل که به گلدان خالی ام نشکفت 

چقدر بی تو زمستان شد و بهار نشد 

من و تو پای درختان چقدر ننشستیم ! 

چه قلب ها که نکندیم و یادگار نشد 

چه روزها که بدون تو سال ها شد و رفت 

چه لحظه که نماندیم و ماندگار نشد 

همیشه من سرِ راهِ تو بودم و هر بار 

کنار آمدم و آمدم کنار ... نشد ! 

قرار شد که بیایی قرارِ من باشی 

دوباره زیرِ قرارت زدی ؟! قرار نشد ... 

" مهدی فرجی " 

 

پ ن : اگر مَرا دوست نداشته باشی ... 

دراز می کشم و می میرم ! 

" مرگ "  

نه سفری بی بازگشت است 

و نه  

ناگهان محو شدن 

" مرگ " 

دوست نداشتنِ توست ! 

درست ... آن موقع که باید دوستم بداری ...    " رسول یونان "

نوشته شده در دوشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۳ساعت 18:41 توسط Hakime| 34 نظر


خسته ام

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی 

بشنود دوستش از نامزدش دل برده 

مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی 

که به پرونده جرم پسرش برخورده 

 

خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ 

بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است 

خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق 

که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است 

 

خسته مثل پدری که پسر معتادش 

غرق در درد خماری شده فریاد زده 

مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس 

پسرش ، پیشِ زنش ، بر سرِ او داده زده ... 

 

خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم 

دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است 

مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند 

زنش اما به قسم خوردنِ آن مشکوک است 

 

خسته مثل پدری گوشه آسایشگاه 

که کسی غیر پرستار سراغش نرود 

خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که 

عـــــید باشد ... نوه اش سمت اتاقش نرود ! 

 

خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید ... 

غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است 

شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید 

در پی معجزه ای ... راهی مشهد شده است ... 

" علی صفری "  

پ ن: دو استکان بنشین ، رفع خستگی خوب است 

          دوباره در دلم انگار ، چای دم کردند 

         تعارفیت به قلیان نمی کنم دودی ست ... 

          که روشنش به یقین با ذغال غم کردند 

           دلم گرفته به خود قول داده ام اما ... 

            برایتان ننویسم چه با دلم کردند ... 

                                       " محمد علی بهمنی " 

 

پ ن:  یک لحظه ســـــــکوت ... برای لحظه هایی که خودمان نیستیم 

لحظه هایی هستند که هستیم 

اما خودمان نیستیم 

انگار روحمان می رود 

همان جا که می خواهد 

بی صدا ... بی هیاهو ... 

همان لحظه هایی که  راننده آژانس می گوید : " رسیدین خانم " 

فروشنده می گوید : " باقی پول را نمی خواهی ؟ " 

راننده تاکسی می گوید : " صدای بوق را نمی شنوی ؟ " 

و مادر صدا می کند : " حواست کجاست ؟ " 

ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم 

خواندیم و نفهمیدیم 

دیدیم و نفهمیدیم 

و تلویزیون خودش خاموش شد 

آهنگ بار دهم تکرار شد 

هوا روشن شد ... تاریک شد ... 

چایی سرد شد ... غذا یخ کرد ... 

در یخچال باز ماند و در خانه را قفل نکردیم 

و نفهمیدیم کی رسیدیم خانه 

و کی گریه هامان بند آمد 

و کی عوض شدیم 

کی دیگر نترسیدیم 

از ته دل نخندیدیم 

و دل نبستیم 

و چطور یکباره آنقدر بزرگ شدیم 

و موهای سرمان سفید 

و از آرزوهایمان کی گذشتیم ؟ ! 

" یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که خودمان نیستیم " 

                                                                " ؟ "

نوشته شده در یکشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۳ساعت 20:56 توسط Hakime| 27 نظر


نیست !

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست 

می رسم با تو به خانه ، از خیابانی که نیست 

می نشینی رو به رویم خستگی در می کنی 

چای می ریزم برایت ، توی فنجانی که نیست 

باز می خندی وَ می پرسی که : حالت بهتر است ؟ 

باز می خندم که : " خـــــیلی " ... گرچه ... می دانی که نیست ! 

شعر می خوانم برایت واژه ها گل می کنند 

یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست 

چشم می دوزم به چشمت ، می شود آیا کمی 

دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست ؟ 

وقتِ رفتن می شود با بغض می گویم : نرو ... 

پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست 

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود 

باز تنها می شوم با یاد مهمانی که نیست 

رفته ای و بعدِ تو این کار هر روز من است 

باور اینکه نباشی ... کار آسانی که نیست  

" بی تا امیری نژاد " 

 

پ ن : چَشم وا کردم از تو بنویسم 

لای در باز و باد می آمد 

از مسیری که رفته بودی داشت ... 

موجی از انجماد می آمد   " علیرضا آذر " 

 

پ ن : هر چه جز بارِ غمت بر دلِ مسکین منست 

                     برود از دلِ من وز دلِ من آن نرود 

                         آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت   

                                     که اگر سر برود از دل و از جان نرود 

                                                     " حافظ " 

نوشته شده در شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۳ساعت 11:59 توسط Hakime| 16 نظر


یک نفر ...

ای شما ! 

ای تمام عاشقانِ هر کجا ! 

از شما سوال می کنم ...

نام یک غریبه را 

در شمار نام هایتان اضافه می کنید ؟ 

یک نفر که تا کنون 

ردِ پایِ خویش را 

لحن مبهم صدای خویش را  

شاعرِ سروده هایِ خویش را نمی شناخت 

گرچه بارها و بارها 

نامِ این هزار نام را 

از زبان این و آن شنیده بود 

یک نفر که تا همین دور روز پیش 

منکر نیاز گنگ سنگ بود 

گریه گیاه را نمی سرود 

آه را نمی سرود 

شعر شانه های بی پناه را 

حرمت نگاه بی گناه را 

و سکوت یک سلام ، در میانِ راه را نمی سرود 

نیمه های شب 

نبض ماه را نمی گرفت 

روزهای چهارشنه ساعت چهار 

بارها شماره های اشتباه را نمی گرفت 

ای شما ! 

ای تمام نام های هر کجا ! 

زیر سایبان دست هایِ خویش 

جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید ؟ 

این دل نجیب را 

این لجوج دیرباور عجیب را 

در میان خویش 

راه می دهید ؟   

[ ای عشق !  

ای سرشتِ من ! ای ...

سرنوشتِ من !

تقدیر من ... غم تو

و تغییر تو محــــال ! ] 

 " قیصر امین پور " 

 

 پ ن: من " کَمی " بیشتر از عشق ، تو را می فهمم ...    

 

 پ ن : راه زیاد است ، مهم نیست ! 

گاهی در این برهوت سرگردان می شوم ، مهم نیست ! 

باد پَسَم می زند مدام ، سرما می رود توی جانم ، مهم نیست ! 

خودم را بغل می کنم ! 

فقط می خواهم بدانم جاده هر قدر دراز و طولانی بشد ، 

آخرش یکجایی تو ایستاده ای ؟! 

بین راه گاهی آدم هایی را می بینم که آخر جاده شان هیچکس نیست . 

از این برهوت می افتند به برهوت دیگر . و همین هراسانم می کند . 

و همین باعث می شود تنهایی خودم را دوست بدارم ، 

آخر من که جز تو کسی را ندارم ...   " عباس معروفی "  

 

 پ ن : من جز برای تو نمی‌خواهم خودم را  

                  ای از همه من هایِ من بهتر " مـ ـ ـ ـنِ تـ ـ ـ ـ ـو " 

                                                                 " قیصر امین پور "     

 

 

 

نوشته شده در دوشنبه یکم دی ۱۳۹۳ساعت 0:32 توسط Hakime| 22 نظر


همه چیز داشت خوب پیش می رفت ...

چون آفتاب خزانی ، بی تو دل من گرفته است

جانا ! کجایی که بی تو ، خورشید روشن گرفته است

این آسمان بی تو گویی ، سنگی است بر خانه امروز

سنگی که راه نفس را ، بر چاه بیژن گرفته است

از چشم می گیرم آبی ، تا پای تا سر نسوزم

زین آتش سرکشی که در من به خرمن گرفته است

ترسم نیایی و آید ، خاکستر من به سویت

آه از حریقی که بی تو در سینه دامن گرفته است

از کُشتنم دیگر انگار ، پروا نمی داری ای یار !

حالی که این دیر و دورت ، خونم به گردن گرفته است

چون خستگان زمین گیر ، تن بسته دارم به زنجیر

بال پریدن شکسته است ، پای دویدن گرفته است

***

آه ای سفر کرده برگرد ، ای طاقت بُرده برگرد

برگرد کاین بی قراری ، آرامش از من گرفته است

" حسین منزوی "

 

 

پ ن : همه چیز داشت خـوب پیش می رفت ، تا اینکه ...

بزرگــــــــ... شدیم !

 

پ ن : پدرم می گوید از سولماز بگذر

که رنج می آورد

مادرم گریه می کند از سولماز بگذر

که مرگ می آورد

خواهرهایم به من نگاه می کنند با خشم

که ذلیل دختری شده ام

آه سولماز!

این ها چه می دانند که عاشق سولماز شدن چه درد شیرینی است

به کوه می گویم سولماز را می خواهم

جواب می دهد " من هم "

به دریا می گویم سولماز را می خواهم

جواب می دهد " من هم "

در خواب می گویم سولماز را می خواهم

جواب می شنوم " من هم "

اگر یک روز به خدا بگویم سولماز را می خواهم

زبانم لال ، چه جواب خواهد داد ؟

                          " نادر ابراهیمی "

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه ششم آبان ۱۳۹۳ساعت 22:14 توسط Hakime| 34 نظر


عاشق که باشی ...

چقدر چشم کشیدم خطوط پیرهنت را

رسیده بود و نچیدم انارهای تنت را

خدا چه معجزه ای کرد در بلوغ تو و من -

فقط نشستم و دیدم بزرگ تر شدنت را

چقدر دستِ مرا روی گونه هات کشیدی

چقدر ساده گرفتم حرارتِ بدنت را

چه عاشقانه نوشتی و ... عاشقانه نوشتی -

- زمانِ نامه نوشتن - نفس نفس زدنت را

- به شرم - بوسه فرستادی و گرفتمش از دور

در امتدادِ نفس هات ، غنچه دهنت را

.

.

.

قرار بود به پایم هزار سال بمانی

قرار بود ببینم هراسِ زن شدنت را

تو در لباسِ عروسی قشنگ تر شده بودی

سیاه پوش نشستم ، سفیدی کفنت را

" بهمن  صباغ زاده "

 

پ ن : عاشق که باشی عشق شورِ دیگری دارد / لیلی و مجنون قصه شیرین تری دارد

دیوانِ حافظ را شبی صد دفعه می بوسی / هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد

حتی سوالاتِ کتابِ تستِ کنکورت / - عاشق که باشی - بیت های محشری دارد

با خواندن بعضی غزل ها تازه می فهمی / هر شاعری در سینه اش پیغمبری دارد

حرفِ دلت را با غزل حالی کنی سخت است / شاعر که باشی عشق زجرِ دیگری دارد

                                                         " بهمن صباغ زاده "

 

پ ن : تنهایی چیزهای زیادی به آدم می آموزد !

             اما ...

                                تو نرو !

بگذار من نادان بمانم ...           " ناظم حکمت "

 

پ ن : تو تا وقتی کنار من بمونی / خدا از پیش من جایی نمیره ...

باید کسی باشد ، هر وقت بار تنهایی ات سنگین شد  ،

هر وقت کمر کلماتت شکست ،

هر وقت واژه هایت لال شد ،

بیاید بنشیند مقابل چشم هایت و تو زل بزنی به خودت که جاری شده ای میان چشمانش ...

باید کسی باشد که هروقت بار دلتنگی ات سنگین شد ،

هر وقت طاقت سکوتت تمام شد ، هر وقت کم آوردی ، بیابد بنشیند کنارت ...

 و تو سرت را بگذاری روی شانه اش و به او تکیه بدهی .

 باید کسی باشد ، هر وقت بار خستگی هایت سنگین شد ،

هر وقت سهمت از بغض بیشتر از توانت شد ،

بیاید پناهت شود و تو یکجا تمام تنهایی ات را ، دلتنگی ات را ، سکوتت را ،

خستگی هایت را و تمام بغضت را روی شانه اش فراموش کنی ...

باید کسی باشد ... باید ...

                               " شهاب حسینی "

 

 

 

نوشته شده در پنجشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۳ساعت 23:29 توسط Hakime| 27 نظر


ماه و ماهی

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو

به خود بازآمدم نقش تو در خود جستجو کردم

خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر

من این ها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

فرودآ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو

سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم

صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را

ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم

تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی

من از بیم شماتت ، گریه پنهان در گلو کردم

ازین پس شهریارا ، ما و از مردم رمیدن ها

که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم

" شهریار "

 

پ ن : ایمان من به تو

ایمان من به خاک است

ایمان من به رجعت هر شوکتی ست

که در تخریب بنای پوسیده اقتدار دیگران نهفته است

تو چون دســــــت های من

چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ

و چون تمام یادها

از من جدا نخواهی شد ...   " نادر ابراهیمی "

 

پ ن : دانلود ماه و ماهی ، حجت اشرف زاده

" نمی تونم احساسم رو از شنیدن این آهنگ توصیف کنم ...

از دستش ندید . "

نوشته شده در پنجشنبه دوم مرداد ۱۳۹۳ساعت 15:21 توسط Hakime| 38 نظر


خاطره

تو را از دست دادم ، آی آدم های بعد از تو !

چه کوچک می نماید پیش تو غم های بعد از تو

تو را از دست دادم ، تو چه خواهی کرد بعد از من ؟

چه خواهم کرد بی تو با چه خواهم های بعد از تو ؟

تو را از دست ... ، دادم از همین زخم است ، می بینی ؟

دهانش را نمی بندند مرهم های بعد از تو

تو را از یاد خواهم برد کم کم ، بارها گفتم

به خود کِی میرسم اما به کم کم های بعد از تو ؟

بیا ، برگرد ، با هم گاه ... ، با هم راه ... ، با هم ... ، آه !

مرا دور از تو خواهد کشت "باهم" هایِ ... بعد از ... تو ...

"مژگان عباسلو"

 

پ ن : دیروز به لبخندی و امروز به اخمی / هر روز خوشی ها شده ناچیزتر از پیش !

چون برگ که با شاخه درآویخته ، پاییز / با خاطره هاییم گلاویزتر از پیش ...

                                                  "مژگان عباسلو"

 

پ ن : از یه جایی به بعد ، توی هیجان انگیزترین لحظه ها هم فقط ... نگاه می کنی ... !

نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۳ساعت 23:28 توسط Hakime| 2 نظر


بهار

مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو ؟

مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو ؟

بهار آمده اما نه سوی من ، که نسیم

زند به خرمن عمرم شرار ، دور از تو

به سرو و گل نگراید دلِ شکسته من

که سر به سینه زند سوگوار دور از تو

هم از بهار مگر عشق ، عذر می خواهد ؟

اگر ز گل شده ام شرمسار دور از تو

به غنچه مانَد و لاله ، بهار خاطر من

شکفته تنگ دل و داغدار دور از تو

نسیمی از نَفَست سوی من فرست که باز

گرفته آینه ام را غبار دور از تو

گلم خزان دیده آید به دیدگان که بهار

خزانی آمده در این دیار ، دور از تو

دلم گرفت ، اگر نیستی بَرَم ، باری ...

کجاست جام می خوش گوار دور از تو ؟

چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان ؟

که دل گرفته ام از روزگار ... دور از تو ...

" حسین منزوی "

 

پ ن : یادت باشد ! به خوابم آمدی ، بیدارم کنی ... ببوسمت ...

نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۳ساعت 19:30 توسط Hakime| نظر بدهيد


اردیبهشت غمگین ...

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت

روي مه پيكر او سير نديديم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

بس که ما فاتحه و حرزیمانی خواندیم

وز پیش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد

دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

شد چمان در چمن حسن لطافت لیکن

در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم

کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

" حافظ " 

 

پ ن : همیشه در مسافرت ، امن ترین و راحت ترین و آرامش بخش ترین جا برای من ،

خانه مادربزرگ بود ...

خانه ای که هر عید و تابستان وقتی برای اولین بار واردش می شدیم ،

با روی مهربان و لبخند شیرین و موهای همیشه بافته شده اش مواجه می شدیم ...

و وقتی برای آخرین بار از آن خارج می شدیم ، آخرین صحنه ای که می دیدیم مادربزرگ بود

که کاسه آب به دست ما را بدرقه می کرد و من با حسرت به خود می گفتم :

باز هم چه زود گذشت ...

بعد از رفتن ناگهانی دایی ، مادربزرگ شکست ...

روزی نبود که یادی از " رضا " نکند و اشک نریزد و نگوید که :

چرا من ماندم و رضا رفت ؟؟

و بالاخره ، باز هم در اردیبهشت ( همان ماهی که چند سال پیش رضا رفت ) مادربزرگ ...

رفت .

به همان جایی که پدربزرگ رفت ، به همان جایی که دایی رفت .

همیشه می ترسیدم و می ترسم از روزی که عزیزی را از دست دهم .

همیشه وقتی مادربزرگ را می دیدم ، وقتی سرفه هایش را ، ناله هایش را می شنیدم ، در دلم

می گفتم :

خدایا ! خودت حفظش کن . خدایا طاقت دلتنگی ای به وسعت عمرم را ندارم ...

ولی حیف ...

دنیای بی رحمی است . قانون وحشتناکی که هیچ نمی فهممش .

این روزها بیشتر و بیشتر از گذشته به مرگ فکر می کنم .

به زمان لعنتی که تندتر از باد می گذرد . به مشغله های کوچک و بزرگ و مسخره ای که من

را از عزیزانم غافل می کند و همیشه فراموش می کنم که از هم جدا می شویم ...

وقتی که دیگر خیلی دیر شده است ...

از خودم راضی نیستم . از زندگی ام . از کارهایم . از رفتارهایم . از فکرم . از خوردنم .

از خوابیدنم . از نفس کشیدنم . از ... از همه چیز ...

کاش من هم ... قبل از مرگم ... آنقدر از گذشته ها راضی باشم که با خیال راحت منتظر مرگ

بنشینم و با خیال راحت حتی آرزویش را بکنم . آنقدر که دیگر شب ها از فکر کردن به آن

بی خواب نشوم .

آنقدر که مثل مادربزرگ ... آرام سرم را زمین بگذارم ... و چشم که باز می کنم ببینم

خوشبخت تر از همیشه ام .

خدایا دایره عزیزانم که پیش خودت بردیشان دارد کم کم بزرگ می شود ها ... 

 

پ ن : احساس می کنم ، همه خاطرات کودکی ام ، پنجشنبه ، صبح ، دفن شد .

 

پ ن : سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه ؟ / زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه ؟

درس این زندگی از بهر ندانستن ماست / این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه ؟

خود رسیدیم به جان ، نعش عزیزی هر روز / دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه ؟

 

پ ن : اگر گذرتون خورد و اگر مقدور بود ... فاتحه ای لطفا ...

  

 

نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 0:2 توسط Hakime| 51 نظر


جنگ

از آغوش امنت جدا می شدم ...

پلاکِ تو از صورتم کنده شد

دلِ من مث دشتی از قاصدک

سرِ راه طوفان پراکنده شد

صدای النگوم وقتِ وداع

به دستام پیچید و تکرار شد ...

دویدم که " بابا ! نبوسیدمت ...

و انگار ... این آخرین بار شد ...

یه وقتایی حس می کنم تشنه ای ...

می خوام اون کویر و پُر از گُل کنم

به چشمای معصوم مادر بگم :

بذار درد و با تو تحمل کنم !

به هر زخمِ تو قلبِ مادر شکست

هزاران دفه با تو مجروح شد

کنار تو جنگید از راهِ دور

به جای ِتو ، پشتِ سرم کوه شد

من از جنگ چیزی ندارم بگم

که هر سایه از جنگل و قبر کرد

شقایق گذشت و فراموش شد

ولی ... تا ابد ... مادرم صبر کرد

" مونا برزویی "

 

پ ن : نیم ساعت پیش ، خدا را دیدم

قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش

سرفه کنان از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد !

آواز که خواند تازه فهمیدم ،

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام ...  " حسین پناهی "

 

پ ن : تمام آرامشم را مدیون همان " انتظار " ی هستم ...

که دیگر ... از هیچکس ندارم ...

 

 

نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 15:29 توسط Hakime| يک نظر


بهانه

دامن ز تماشای جهان چیده گذشتیم

چون باد ازین باغ خزان دیده گذشتیم

رفتیم به گل چیدن و از ناله بلبل

از خیر گل چیده و ناچیده گذشتیم

گامی ننهادیم که عیبی نگرفتند

از همرهی مردم سنجیده گذشتیم

بس پند که ناصح ز ره لطف به ما داد

ما گوش گران کرده و نشنیده گذشتیم

ما غنچه بی طالع ایام خزانیم

از شاخه دمیدیم و نخندیده گذشتیم

از طعنه بی حاصلی از بس که خمیدیم

چون بید سرافکنده و رنجیده گذشتیم

معلوم نشد هیچ ازین هستی موهوم

بی خواست رسیدیم و نفهمیده گذشتیم

از فکر به مضمون قضا ره نتوان برد

ما از سر این معنی پیچیده گذشتیم

از هیچکسی در دل کس جای نکردیم

در یاد نماندیم چو از دیده گذشتیم

" محمد قهرمان "

 

 پ ن : سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای

آهسته می تراود از این غم ترانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

دارم هوای گریه خدایا ! بهانه ای ...

 

پ ن : دانلود هوای جنون - علیرضا قربانی

نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 21:49 توسط Hakime| 12 نظر


عشق های جریمه

اشتباه اول من و تو یک نگاه بود

عشق ما از اولین نگاه اشتباه بود

گر چه باورت نمی شود ولی حقیقتی است

اینکه کلبه من از غم تو روبراه بود

می دویدم و میان کوچه جار می زدم

های های گریه بود و اشک و درد و آه بود

گاه گریه می شدیم و گاه خنده مثل شوق

این هم از تب همان نگاه گاه گاه بود

جنگ بر سر من و خدا و عشق بود و سیب

سیب بی گمان در این میانه بی گناه بود

هر کجای شب که مثل سایه پرسه می زدیم

ردی از عبور سرد آفتاب و ماه بود

آفتاب من تویی و ماه من بگو چرا

با حضور آفتاب ، روز من سیاه بود ؟

اهل شکوه نیستم وگرنه آنهمه غروب

بر غریبی من و تو بهترین گواه بود

هرچه می دوم به انتهای خود نمی رسم

مانده ام کجا ، کجای کار اشتباه بود

" محمد حسین بهرامیان "

 

 

پ ن : آن شب دلم را ؟ نه ! مرا گم کرده بودم

او بود و من ، من دست و پا گم کرده بودم

صد جانماز آورد می ترسم بگویم ...

در خانه اش من قبله را گم کرده بودم    " محمد حسین بهرامیان "

 

پ ن : همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست می داشته است ،

بیگانه می یابد ! " آلبرکامو "

 

 

نوشته شده در سه شنبه بیستم اسفند ۱۳۹۲ساعت 22:49 توسط Hakime| 6 نظر


تمام می شود

دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در

در مُشت گرفته مُچ دست پسرم را

یا رب به چه سنگی زنم از دست غریبی 

این کلّه پوک و سر و مغز پکرم را

هم در وطنم بار غریبی به سر دوش

کوهی است که خواهد بشکاند کمرم را

من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز

چون شد که شکستند چنین بال و پرم را ؟!

رفتم که به کوی پدر و مسکن مألوف

تسکین دهم آلام دل جان بسرم را

گفتم به سرِ راهِ همان خانه و مکتب

تکرار کنم درس سنین صغرم را

گر خود نتوانست زدودن غمم از دل 

زان منظره باری بنوازد نظرم را

کانون پدر جویم و گهواره مادر

کانِ گهرم یابم و مهد هنرم را

تا قصّه رویین تنی و تیر پرانی است

از قلعه سیمرغ ستانم سپرم را

با یاد طفولیّت و نشخوار جوانی

می رفتم و مشغول جویدن جگرم را

پیچیدم از آن کوچه مأنوس که در کام

باز آورد آن لذّت شیر و شکرم را

افسوس که کانون پدر نیز فرو کُشت

از آتش دل باقی برق و شررم را

چون بقعه اموات فضائی همه خاموش

اخطار کنان منزل خوف و خطرم را

درها همه بسته است و به رُخ گرد نشسته 

یعنی نزنی در که نیابی اثرم را

در گرد و غبار سر آن کوی نخواندم

جز سرزنش عمر هبا و هدرم را

مَهدی که نه پاس پدرم داشته زین پیش

کی پاس مرا دارد و زین پس پسرم را

ای داد که از آن همه یار و سر و همسر

یک در نگشاید که بپرسد خبرم را 

یک بچّه همسایه ندیدم به سر کوی 

تا شرح دهم قصّه سیر و سفرم را

اشکم به رخ از دیده روان بود ولیکن

پنهان که نبیند پسرم چشم ترم را

می خواستم این شِیب و شبابم بستانند

طفلیم دهند و سر پُر شور و شرم را

چشم خردم را ببرند و به من آرند

چشم صِغرم را و نقوش و صُوَرم را

کم کم همه را در نظر آوردم و ناگاه

ارواح گرفتند همه دور و برم را

گویی پی دیدار عزیزان بگشودند

هم چشم دل کورم و هم گوش کرم را

یکجا همه گمشدگان یافته بودم 

از جمله (حبیب) و رفقای دگرم را

این خنده وصلش به لب ، آن گریه هجران

این یک سفرم پرسد و آن یک حضرم را

این ورد شبم خواهد و نالیدن شبگیر

وآن زمزمه صبح و دعای سحرم را

تا خود به تقلّا به در خانه کشاندم 

بستند به صد دایره راه گذرم را

یکباره قرار از کف من رفت و نهادم

بر سینه دیوار درِ خانه سرم را

صوت پدرم بود که می گفت چه کردی؟ 

در غیبت من عائله دربدرم را

حرفم به زبان بود ولی سکسکه نگذاشت

تا باز دهم شرح قضا و قدرم را

فی الجمله شدم ملتمس از در به دعائی

کز حق طلبد فرصت صبر و ظفرم را

اشکم به طواف حرم کعبه چنان گرم

کز دل بزدود آن همه زنگ و کدرم را

ناگه پسرم گفت چه می خواهی از این در ؟!

گفتم : پسرم ! بوی صفای ... پدرم را ...

" شهریار "

 

پ ن : مصرع آخر بدجور دل رو میلرزونه ...

 

پ ن : بین مرگ و زندگی جایی ست ... که من سال هاست ... به آن پناه برده ام !

 

پ ن : روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند...

روز و شب دارد .

روشنی دارد . تاریکی دارد .

کم دارد . بیش دارد .

دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده ...

تمام می شود ...

بهار می آید !

               " محمود دولت آبادی "

 

 

 

نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۲ساعت 20:50 توسط Hakime| 3 نظر


14 اسفندِ من ...

دودلم اول خط نامِ خدا بنویسم ... یا که رندی کنم و ... نام " تو " را بنویسم ...

 

پیش از آنی که با غزل آیی ، دفترم شوره زار ماتم بود

ماه بر کوی دل نمی تابید ، خانه ام انتهای عالم بود

کنج آیینه ام نمی خندید ، برق سوسوی کوکب بختم

بی سحرگاه خنده خیسَت ، باغ بی باغ ... قحط شبنم بود ...

تا رسیدی خدا تبسم کرد ، با عبور تو کوچه پیدا شد

قبل از آنی که بگذری از دل ، عطر در انحصار مریم بود

محو شب مانده بودم و مبهوت ، از خیالی که با تو زیبا شد

قد کشیدی از عمق احساسم ، لرز قلبم چو شانه بم بود

بین عقل و جنون غزل رویید ، شانه در شانه خستگی خوابید

دست عشقت چه قدرتی دارد ، کارد آن سوی استخوانم بود

چشم هایت مرا صدا می کرد ، روح من سر به زیر می انداخت

رد شدم آزمون جرات را ، درصد عشق بازی ام کم بود

ماه بین من و تو قسمت شد ، عشق از روی سادگی خندید

جای انگشت های حوا ماند ... روی سیبی که دست آدم بود ....

" عباس کریمی "

 

پ ن : با عشق می شود به خدا رسید ... از همین خیابان ،

با همین خنکای شبانگاهی که از سمت این زمستان می وزد.

با عشق می شود گفت : سلام ! حال کسی را پرسید .

به گل های باغچه آب داد و اصلا نگران نبود .

این عشق از کجا آمده که معجزه می کند . بوی سیب می دهد و عطر گل محمدی .

بک جور اعتماد به تمام کائنات .

انگار همه عاشقانه ها هم صدا شده اند تا ضربان قلب تو را تنظیم کند و ...

لرزش دست و دل مرا ...

با عشق می شود در شب میلاد تو در آسمان ، قرص کامل ماه را به فنجان چای مهمان کرد .

من عاشقم ...

تو خود عشقی ...

پس بی دلیل نیست که امشب می شود به خدا رسید ...    " شهاب حسینی "

 

پ ن :

I cannot sleep tonight , I have you on my mind ,

Even the wind is calling your name

Though you are far away , I feel that you are near ,

Whispering words from over the sea ,

And if you wake in your night , remember that I will be here

And like the same sun, that's rising on the valley with the dawn ,

I will walk with your shadow and keep you warm ,

And like the same moon, that's shining through my window here tonight ,

I will watch in your darkness , and bring you safely to the morning light

Where there is love like this, forever , for all time ,

I will be there, wherever you lie ,

And where there are hearts that live together in one soul ,

Nothing on earth will keep us apart,

And if you're crying inside , remember that I will be here

And like the same sun that's rising on the valley with the dawn ,

I will walk with your shadow and keep you warm ,

And like the same moon that's shining through my window here tonight ,

I will watch in your darkness, and bring you safely to the morning light ;

I Love you , I love you , I love you

And if you're crying inside , remember that I will be here

And like the same sun, that's rising on the valley with the dawn ,

I will walk with your shadow and keep you warm ,

And like the same moon that's shining through my window here tonight ,

I will watch in your darkness and bring you safely to the morning light

Same sun , same moon ,

Same sun , same moon ,

Same soul , same heart ,

Same World , same stars - you will be forever in my world

Same sun , same moon ,

Same sun , same moon ,

Same soul , same heart , oh , I love you I love you I love you ,

Same world , same stars - you will be forever in my heart

 

پ ن: امروز روزیه که خدا تو رو برای من آفرید ...

و سال ها بعد همه اتفاقات رو طوری کنار هم چید ،

که شاید اولش خیلی بیرحمانه و بی منطق به نظر می رسید ولی ...

چند سال بعد معلوم شد حکمت تمام اون اتفاقات بد و خوب برای من و تو فقط یه چیزه ...

" رسیدن ما به هم "

می دونم که خدا می خواد من و تو با هم باشیم ، یکی بشیم ، همیشگی بشیم ...

می دونم ...

خدا ما رو برای هم آفریده ...

حتی با وجود حسادت ها و سنگ اندازی های دوست و دشمن !

پس باید بگم ...

عزیزِ من !

قدرتو می دونم ، خستگی هات و می فهمم ، فداکاری هات و هیچوقت از یاد نمی برم ...

و می خوام اونقدر خوب بشم که بدی ها رو با من از یاد ببری ...

میدونم که با کمک عشقت می تونم ...

روزت مبارک ...

*** تک تک جملات این آهنگ ها تقدیم به مهربان ترینم ( زندگی با تو زیباترم میشه... )

 

 the same sun - کریس دی برگ

" مرد رویایی " - هلن

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۲ساعت 23:59 توسط Hakime| 7 نظر


بعد از تو ...

بعد از تو از هر قطره باران بدم آمد

از جاده های ابریِ گرگان بدم آمد

گفتم که پا خوردی و زیبایی ! ولی ... بانو !

بعد از تو من از قالی کرمان بدم آمد

چشمان تو هم رنگِ جنگل های انبوهند

بعد از تو از سرسبزیِ گیلان بدم آمد

بعد از تو از هر کس که می خندید ، رنجیدم

از پسته خندان رفسنجان بدم آمد

تو خاطرات زیرِ باران با خودت داری

بعد از تو ، من از عشق ... از باران ... بدم آمد

" حسن حسن پور "

 

پ ن : به جز حضور تو ،

هیچ چیزِ این جهانِ بیکرانه را

جدی نگرفتم ... حتی عشق را !  " حسین پناهی "

 

نوشته شده در پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 20:20 توسط Hakime| 25 نظر


دردِ زندگی

مادر ! گناه زندگیم را به من ببخش

زیرا اگر گناه من این بود ، از تو بود

هرگز نخواستم که ترا سرزنش کنم

اما ترا به راستی از زادن چه سود ؟

در دل مگو که از تو و رنج تو آگهم

هرگز مرا چنانکه خودستی گمان مدار

هرگز فریب چهره آرام من مخور

هرگز سر از سکوت مدامم گران مدار

من آتشم که در دل خود سوزم ای دریغ

من آتشم که در تو نگیرد شرار من

دردم یکی نبود که زودش دوا کنی

آن به که دل نبندی ازین پس به کار من

مادر ! من آن امید ز کف رفته ی توام

کز هر چه بگذری ، نتوانی بدو رسید

زان پیشتر که مرگ تنم در رسد ز راه

مرگ دلم ز مردن صد آرزو رسید

هر شب که در به روی من آهسته واکنی

در چشم خوابناک تو خوانم ملامتت

گویی به من که باز چه دیر آمدی ، چه دیر

بس کن خدای را که تبه شد سلامتت

از بیم آنکه رنج ترا بیشتر کنم

می خندمت به روی و نمی گویمت جواب

مادر ! چه سود ازین که بهم ریزم این سکوت ؟

مادر ! چه سود از این که براندازم این نقاب ؟

تا کی بدین امید که ره در دلم بری

بندی نگاه خود به نگاه خموش من ؟

تا کی همین که حلقه به در آشنا کنم

آهنگ گام های تو آید به گوش من ؟

مادر ! من آن امید ز کف رفته توام

درد مرا مپرس و گناه مرا ببخش

دانی ، خطای بخت من است آنچه می کنم

پس این خطای بخت سیاه مرا ببخش

مادر ! تو بی گناهی و من نیز بی گناه

اما سزای هستی ما ، در کنار ماست

از یکدگر رمیده و بیگانه مانده ایم

وین درد ، درد زندگی و روزگار ماست

" نادر نادرپور "

 

پ ن : مردم چه می کنند که لبخند می زنند ؟ *** غم را نمی شود که به رویم نیاورم

حال مرا مپرس که هنجارها مرا *** مجبور می کنند بگویم که : بهترم ...

                                                                           " نجمه زارع "

پ ن : موهاش دریا بود ... دنیامو زیبا کرد ...

                 فهمید دیوونه ام ... موهاشو ... کوتاه کرد !   

                               دانلود " دریا " با صدای " رستاک "

 

 

نوشته شده در یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ساعت 11:33 توسط Hakime| 40 نظر


سبزِ آبیِ کبودِ من

وقتی هستی

در دلم قیامتی ست

و تمامی ابنای بشر

به تماشای تو برمی خیزند

قامتی که زمین را

از ساق های گندمی

تا شانه آسمانی ات

بالا می برد

آمدنت همیشه

قیامتی ست

بلند بالا!

ای تیک تاک نبض!

ای لنگر بودن!

بودن چه بیهوده ست

اگر قیامتی نباشد

و من بار دیگر

تو را نبوسم... ننوشم... نبینم...

چه بیهوده ست اگر قیامتی نباشد

تا در سکوت

دست های تو را بگیرم

و به ابدیت نگاهت

لبخند بزنم.

 " عباس معروفی "

 

پ ن: بی قراریت را

مثل شره ای شراب مذاب

بریز کف دست من

عزیزکم!

تو می دانی

که سال هاست در این سرزمین بارانی

به های تو محتاجم

به نفس هات وقتی اسمم را صدا می کنی

تو می دانی

همیشه احتمال زلزله هست

ولی زلزله نفس های تو

دیگر احتمال نیست

سبز آبی کبود من!

و بیهوده نیست...

که بر گسل های دلت خانه ساخته ام

از سر اتفاق هم نیست

حدیث بی قراری ست

و همین حرف ساده

که با صدای تو

دلم می لرزد

لب پر می زند

بر دامنت شُره می کند

همین که صدایم می کنی

همه چیز این جهان از یادم می رود

یادم می رود که جهان روی شانه من قرار دارد

یادم می رود سرجایم بایستم

پابه پا می شوم

زمین می لرزد...

" عباس معروفی "

 

پ ن: دو سال است که می دانم بی قراری چیست

درد چیست

مهربانی چیست

دو سال است که می دانم آواز چیست

راز چیست

چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند

امروز... من دو ساله می شوم...

 " گروس عبدالملکیان "

 

پ ن: " عاشقت می شم " - سعید شهروز

 

پ ن: تقدیم به همیشه عزیزترینم که این روزها بیشتر از همیشه خسته است...

نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 15:52 توسط Hakime| 22 نظر


خدایا

خرابم، زِ مستی خرابم خدایا!

شرابم، سراپا شرابم خدایا!

ره کعبه از هر بیابان که پرسم

دهد خار صحرا جوابم خدایا!

به هر سینه ای سر نهم ناله خیزد

غمم، حسرتم، التهابم خدایا!

ز دیدار من دیده آزرده گردد

مگر چهره آفتابم خدایا؟

من از بی وفایان وفا چشم دارم

به دنبال نقش سرابم خدایا!

مرا شاید از شعله آفریدی

که سر تا به پا پیچ و تابم خدایا!

چنان در دل اشک ها غرق گشتم

که از غم چو نقشی بر آبم خدایا!

ز هر موج ویران شود خانه من

به دریای هستی حبابم خدایا!

دلم شکوه از ماه و پروین ندارد

من از خویشتن در عذابم خدایا!

چو موجم سراسر خروشم الهی

چو بادم سراپا شتابم خدایا!

ز رویای هستی به جز غم ندیدم

همین بود تعبیر خوابم خدایا!

" بهادر یگانه "

 

پ ن: از باده گرمِ نگهت جام گرفتم / یعنی که ز چشمان تو الهام گرفتم

آشفتگیم برد بدانجای که آخر / در زلف پریشان تو آرام گرفتم

بر چهره غم بود اگر دیده گشودم / از خون جگر بود اگر جام گرفتم

با مرگ همآغوش شدم در رهِ وصلت / صــــد شکر که از دلبر خود کام گرفتم...   

                                                             " بهادر یگانه "

 

پ ن: آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟ / عشق است و همین لذت دیدار و دگر هیچ...

                                                                         " حکیم شفائی "

 

پ ن: خوش به حالتان که می توانید گریه کنید، بخندید...

همین است!

برای زندگی بیهوده، دنیال معنای دیگری نگردید... " حسین پناهی "

 

پ ن: دانلود " برای من " - گوگوش

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۲ساعت 21:34 توسط Hakime| 28 نظر


همین خوبه

برای من همین خوبه ، که با رویات می شینم

تو رو از دور می بوسم ، تو رو از دور می بینم

برای من همین خوبه ، بگیرم رد دنیاتو

ببینم هر کجا می رم ، از اونجا رد شدم با تو

همین که حال من خوش نیست ، همین که قلبم آشوبه

تو خوش باشی برای من ، همین بد بودنم خوبه

به این که بغضم از چی بود ، به این که تو دلم چی نیست

تمام عمر خندیدم ، تمام عمر شوخی نیست ...

برای من همین خوبه ، بدونی بی تو نابودم

اگه جایی ازت گفتن ، بگم من عاشقش بودم

برای من همین خوبه ، که از هر کی تو رو دیده

شبی صد بار می پرسم ، ازم چیزی نپرسیده ؟!

به این که بغضم از چی بود ، به این که تو دلم چی نیست

تمام عمر خندیدم ، تمام عمر ... شوخی نیست ...

" روزبه بمانی " 

 

پ ن : سخت بود! فراموش کردن کسی که با او...

همه چیز... و همه کس را...

فراموش می کردم... " ایلهان برک "

 

پ ن : توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است...

دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است! " حامد عسکری " 

 

 

 

نوشته شده در چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۲ساعت 14:32 توسط Hakime| 42 نظر


دروغ ...

پرنده‌ها موجودات خوش‌خیالی هستند

می‌دانند پاییز از راه می‌رسد

می‌دانند باد می‌وزد،

باران می‌بارد

اما خاطرات‌شان را می‌سازند...

پرنده‌ها همه‌چیز را می‌دانند..

اما، هر پاییز که می‌شود

قلب‌شان را برمی‌دارند و

به بهار دیگری کوچ می‌کنند...دنیا آن‌قدرها هم کوچک نیست

که بتوانی صداها را به خاطر بسپاری

و یادت بماند که در کدام خیابان،

روی کدام درخت

پرنده‌ای غمگین می‌خواند...

دنیا آن قدرها کوچک نیست

که آدم‌ها را با هم اشتباه نگیری

و بدانی دستی که عشق را میان موهای تو می‌ریزد

همان دستی‌ست

که به نشانه‌ی تسلیم بالا می‌رود

و با تکان از پشت پنجره‌ی قطاری از تو دور می‌شود..

نه، دنیا کوچک نیست

وگرنه من هر روز نشانی خانه‌ات را گم نمی‌کردم

و لابه‌لای سطرهای غمگین زندگی

به دنبال ِ دست‌های تو نمی‌گشتم..

دنیا اگر کوچک بود

کوه هم به کوه می‌رسید

من و تو که جای خود داریم..

دنیا آن‌قدرها هم کوچک نیست

که بتوانی صداها را به خاطر بسپاری

و یادت بماند که در کدام خیابان،

روی کدام درخت

پرنده‌ای غمگین می‌خواند...

دنیا آن قدرها کوچک نیست

که آدم‌ها را با هم اشتباه نگیری

و بدانی دستی که عشق را میان موهای تو می‌ریزد

همان دستی‌ست

که به نشانه‌ی تسلیم بالا می‌رود

و با تکان از پشت پنجره‌ی قطاری از تو دور می‌شود..

نه، دنیا کوچک نیست

وگرنه من هر روز نشانی خانه‌ات را گم نمی‌کردم

و لابه‌لای سطرهای غمگین زندگی

به دنبال ِ دست‌های تو نمی‌گشتم..

دنیا اگر کوچک بود

کوه هم به کوه می‌رسید

من و تو که جای خود داریم..

چه خوب است که این کلمه‌ها دیگر

ارث پدری کسی نیست

و با آن‌ها می‌توان

دنیاهای دور بهتری ساخت..

می‌توان دست بادبادکی را گرفت و

تا روزهای روشن کودکی دوید..

چه خوب است که می‌توان

قایقی نوشت و به پشت دریاها رفت..

می‌توان دیواری ساخت و

برای همیشه

پشت حرف‌های یک سطر قایم شد..

می‌توان نقطه‌ای گذاشت و برگشت...

من سخاوت را از پدرم به ارث برده‌ام

می‌توان برای هر آدم شعری نوشت و

نیمه‌شب به خواب‌اش بُرد..

می‌توان آن‌قدر با کلمات بازی کرد

تا خواب‌ات ببرد/

به خواب آدم‌هایی که با کلمات خوشبخت شده‌اند..

بگذار زندگی راه خودش را برود..

بگذار خیال کند که ما هنوز

برای گردش یک سال دیگر، یک روز دیگر، یک بوسه‌ی دیگر

به او وفادار خواهیم ماند...

بگذار نداند که ما در پریشانی پرسش‌هایمان

بارها با مرگ خوابیده‌ام...

ما برای زندگی،

نه به هوا نیازمندیم

نه به عشق،

نه به آزادی..

ما برای ادامه،

تنها

به دروغی محتاجیم که فریب‌مان بدهد..

و آن‌قدر بزرگ باشد

که دهان هر سوالی را ببندد...

" مریم ملک دار "

 

پ ن : خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا / گذری کن که ز غم راه گذر نیست مرا

گر سرم در سر سودات رود نیست عجب / سر سوای تو دارم غم سر نیست مرا

بی رخت اشک همی بارم و گل می کارم / غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا

"امیر خسرو دهلوی "

 

پ ن : دانلود " آهو " با صدای " حامد نیک پی "

 

 پ ن : با تشکرات ویژه از " فرشته "  و " نسترن " عزیز  

 

پ ن : ياد بعضي نفرات / روشنم مي‌دارد...

نام بعضي نفرات ، / رِزق رُوحم شده است

وقت هر دلتنگي / سُوي‌شان دارم دست

جرأتم مي‌بخـشد / روشنم مي‌دارد

" نیما یوشیج " 

نوشته شده در دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲ساعت 1:2 توسط Hakime| 31 نظر


انتظار

افسوس! ای که بار سفر بستی

کی می توانم از تو خبر گیرم؟

گفتی به من که باز نخواهی گشت

اما چگونه دل ز تو برگیرم؟

دیگر مرا امید نشاطی نیست

زین لحظه ها که از تو تهی ماندند

زین لحظه ها که روح مرا کشتند

وانگه مرا ز خویش برون راندند

گر شعر من شراره آتش بود

اینک به غیر دود، سیاهی نیست

گر زندگی گناه بزرگم بود

زین پس مرا امید گناهی نیست

آری، تو آن امید عبث بودی

کاخر مرا به هیچ راها کردی

بی آنکه خود به چاره من کوشی

گفتی که درد عشق دوا کردی

چشم تو آن دریچه روشن بود

کز آن رهی به زندگیم دادند

زلف تو آن کمند اسارت بود

کز آن نوید بندگیم دادند

اینک تو رفته ای و خدا داند

کز هر چه بازمانده، گریزانم

دیگر بدانچه رفته نیندیشم

زیرا از آنچه رفته پشیمانم

خواهم رها کنم همه هستی را

زیرا در آن مجال درنگم نیست

در دل هزار درد نهان دارم

زیرا دلی ز آهن و سنگم نیست...

" نادر نادرپور "

 

 

 

پ ن: تنهایی تلفنی ‌ست که زنگ می‌ زند مُدام

صدای غریبه ‌ای‌ ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من!

یک‌ شنبه‌ سوت ‌وکوری ‌ست که آسمانِ ابری‌ اش ذرّه‌ ای آفتاب ندارد

حرف‌ های بی‌ ربطی‌ ست که سر می ‌بَرَد حوصله ‌ام را

تنهایی زل ‌زدن از پشتِ شیشه ‌ای‌ ست که به شب می‌رسد

فکرکردن به خیابانی ‌ست که آدم‌ هایش قدم‌ زدن را دوست می ‌دارند

آدم‌ هایی که به خانه می ‌روند و روی تخت می‌ خوابند و چشم‌هایشان را می ‌بندند امّا خواب نمی‌‌ بینند

آدم‌ هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌ آورند و نیمه‌ شب از خانه بیرون می ‌زنند

تنهایی دل ‌سپردن به کسی‌ ست که دوستت نمی ‌دارد

کسی که برای تو گُل نمی‌ خَرَد هیچوقت

کسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه‌ های اتاقت می ‌بینی هر روز

تنهایی اضافه ‌بودن‌ است در خانه ‌ای که تلفن هیچوقت با تو کار ندارد

خانه ‌ای که تو را نمی‌ شناسد انگار

خانه‌ ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده است

تنهایی خاطره ‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز

خاطره‌ ای که هجوم می ‌آوَرَد وقتی چشم ‌ها را می ‌بندی

تنهایی عقربه‌ های ساعتی ‌ست‌ که تکان نخورده‌ اند وقتی چشم باز می‌کنی

تنهایی انتظارکشیدنِ توست وقتی تو نیستی

وقتی... تو رفته‌ای از این خانه...

وقتی... تلفن زنگ می ‌زند امّا غریبه‌ ای سراغِ دیگری را می ‌گیرد...

وقتی... در این شیشه ‌ای که به شب می‌رسد خودت را می‌بینی هر شب...

                " دریتا کمو - ترجمه محسن آزرم "

نوشته شده در شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 11:28 توسط Hakime| 12 نظر


فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد ...

بی تو شکوفه های سحر وا نمی شود

بازآ که شب بدون تو فردا نمی شود

قفل دری که بین من و دست های توست

در غایت سیاهی شب وا نمی شود

ورد من است نام تو، هرچند گفته اند:

شیرین دهن، به گفتن حلوا نمی شود

عشق من و تو قصه تلخ مصیبت است

می خواهم از تو بگسلم اما نمی شود

ای مرگ همتی که دلِ دردمندِ من

دیگر به هیچ روی مداوا نمی شود

آتـــــش بگیر تا که ببینی چه می کشم

احساس سوختن یه تماشا نمی شود

قلبی که همچو مشعل نم دیده شد خموش

دیگر به هیچ بارقه گیرا نمی شود

درد مرا ز چهره خاموش کس نخواند

چون شعر ناسروده که معنا نمی شود

باید ز هم گسست قیود زمانه را

با کار روزگار مدارا نمی شود...

" عباس خیرآبادی "

 

پ ن: دلم تنگ است!

مثل لباس های سال های دبستانم،

مثل سال های ماموریت طولانی پدر،

که نمی فهمیدم...

وقتی می گویند کسی دور است،

یعنی... چقدر... دور اســــــــت...  " لیلا کردبچه "

 

پ ن: مرا دوست بدار!

به سانِ گذر از یک سمت خیابان

به سمتی دیگر،

اول به من نگاه کن...

بعد... به من نگاه کن...

و بعد،

بازهم مرا نگاه کن!         

                 " جمال ثریا،ترجمه سیامک تقی زاده "

 

پ ن:اگر مرا دوست نداشته باشی،

دراز می کشم و می میرم!

مــــــرگ!

نه سفری بی بازگشت است

و نه...

ناگهان محو شدن!

مــــــرگ!

دوست نداشتن توست،

درست آن موقع که باید... دوستم بداری...      " رسول یونان "

 

پ ن: بدلیل برخی مشکلات تا اطلاع ثانوی هیچ نظری تایید نمی شود!

 

 

نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 0:53 توسط Hakime| 35 نظر


تومور صفر

خوب من! اضطراب کافی نیست - جسدم را برایت آوردم

هی بریدی سکوت باریدم - بخیه کردی و طاقت آوردم

در تنم زخم و نخ فراوان است - سر هر نخ برای پرواز است

تا برقصاندم، برقصم من - او خداوند خیمه شب باز است

از تبار خروش و طغیان بود - رشته آتشفشانِ بر موهاش

چشم هایش عصاره خورشید - زیر رنگین کمان ابروهاش

با صدایش ترانه هایم را - یک به یک روبراه می کردم

مرده دست پاچه ای بودم - تا به چشمش نگاه می کردم

بدنش را چگونه باید گفت - ساده نیست آنچه در سرم دارم

من که در وصف یک سرانگشتش - یک لغت نامه واژه کم دارم

زندگی اتفاق خوبی بود - آخرش با نگاه بهتر شد

چشم هایت همیشه یادم هست - هر نگاهی به مرگ منجر شد

چشم هایت عقبق اصل یمن - گونه ها قاچ سیب لبنانی

تو بخندی شکسته خواهد شد - قیمت پسته های کرمانی

نرم رویاست جنس حلقومت - حافظ از وصف خسته خواهد شد

وا کن از دکمه دکمه ها بدنت - چشم شیراز بسته خواهد شد

سرو خوش قامت تراشیده - شاخه هایت کجاست پر بزنم؟

حیف از آن ساق پا که با بوسه - زخم محکم تر از تبر بزنم

از کدامین جهان سفر کردی؟ - نَسَبَت از کجای منظومه است؟

که به هر دانه دانه سلولت - جای یک جای دور معلوم است

مردم از دین خروج می کردند - تا تو سمت گناه می رفتی

شهر بی آبرو به هم می ریخت - در خیابان که راه می رفتی

زندگی کردمت بهانه من - غیر تو هر چه زنده را کشتم

چند سال است روزگار منی - مثل سیگار لای انگشتم

دور تا دورم ابر مشکوکی است - جبهه های هوای تنهایی

فصل فصلم هجوم آبان هاست - تف به جغرافیای تنهایی

مثل دوران خاله بازی بود - مثل یک مرد مرده خوانده شدم

ای خدای تمام شیطان ها - از بهشتی بزرگ رانده شدم

تو در ابعاد من جوانه زدی - عکس من! قاب بودنت بودم

تو به فکر خیانتت بودی - من به فکر سرودنت بودم

چشم خود را به دست خود بستم - تا عذاب سبک تری باشی

تا در اندوه رفتنت باشم - تو در آغوش دیگری باشی

دختر کوچه های تابستان - طعم شیرین و داغ خردادی

من خداوند بیستون بودم - تو به فکر کدام فرهادی؟

چشم هایت کجای تقویمند؟ - از چه فصلی شروع خواهی کرد؟

واژه واژه غروب زاییدم - از چه صبحی طلوع خواهی کرد؟

تو نباشی تمام این دنیا - مملو از مردهای بیمار است

تو نبودی اذیتم کردند - زندگی سخت کودک آزار است

خانه ام را مچاله ات کردم - جای خالیت روی تختم ماند

حسرت سیب های ممنوعه - روی هر شاخه درختم ماند

هر دو از کاروانِ آواریم - هر دوتا از تبار شک، یا نه؟

ما به فریاد هم قسم خوردیم - هردوتا درد مشترک، یا نه؟

گیرم از چنگ، جان به در ببری - گیرم از تن فرار خواهی کرد

عثل من هم فدای چشمانت - با جنونم چه کار خواهی کرد؟

سی و یک روز درد دربدری - سی و یک هفته خودکشی کردن

سی و یک ماه خسته ام کردی - سی و یک سال طاقت آوردن

در تکاپوی بودنت بودم - زخم های همیشه ام بودی

بت سنگین سنگ در هر دست - دشمن سختِ شیشه ام بودی

می روی نم نم و جهانم را - ساکت و سوت و کور خواهی کرد

لهجه کفش هات ملتهبند - بی شک از من عبور خواهی کرد

در همین روزهای بارانی - یک نفر خیره خیره می میرد

تو بدی کردی و کسی با عشق - از خودش انتقام می گیرد

خبرم را تو ناشِنیده بگیر - بدنت را به زنده ها بسپار

کودکت هم مرید چشمت شد - نام من را بروی او بگذار

بعد مرگم سری به خانه بزن - زندگی تر کنی حضورم را

تا بیایی شماره خواهم کرد - ردپاهای دُور گورم را

آخرم را شنیده ای اما - در دلت هیچ التهابی نیست

با تو مرگ و بدون تو مرگ است - عشق را هیچ انتخابی نیست

" علیرضا آذر "

 

 

پ ن:

 

 

 

پ ن: رنج عظيمی است، وقتي به يادم مي‌آورم كه چه چيزهای فراواني را...

هنوز به تو نگفته‌ام...! " آنتوان دوسنت اگزوپری "

 

نوشته شده در پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 17:6 توسط Hakime| 31 نظر


یک عاشقانه آرام

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

گل از تو گلگون تر

امید از تو شیرین تر.

نمی شود پاییز

فضای نمناک جنگلی اش

برگ های خسته ی زردش

غمگین تر از نگاه تو باشد.

نمی شود، 

می دانم، 

نمی شود آوازی

که مرد روستایی و عاشق

با صدایی صاف

در اعماق دره می خواند

در شمال شمال

رنگین تر از صدای تو باشد

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد.

 و - صدای شیهه ی اسبی تنها در ارتفاع کوه

و - صدای عابر پیری که آب می خواهد

به عمق یک سلام تو باشد

شب هنگام

که خسته ایم از کار

که خسته ایم از روز

که خسته ایم از تکرار.

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد.

نمی شود که تو باشی، به مهربانی مهتاب

در آن زمان که روح دردمند ولگردم

بستری می جوید

بالینی می خواهد

تا شاید دمی بیاساید

نمی شود که تو باشی به مهربانی مهتاب

و این روح دردمند ولگرد

باز هم کوله را زمین نگذارد

و سر را بر زانوی مهربانی تو.

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

شکوفه از تو شاداب تر

پاییز از تو غمگین تر.

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد

نمی شود که تو باشی ترانه هم باشد

نمی شود که تو باشی گلدان یاس هم باشد

نمی شود که تو باشی بلور هم باشد

نمی شود که شب هنگام

عطر نگاه تو باشد

"محبوبه های شب" هم باشند.

نمی شود که تو باشی, من عاشق تو نباشم

نمی شود که تو باشی

درست همین طور که هستی

و من, هزار بار خوبتر از این باشم

و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم.

نمی شود... می دانم...

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد...

                        " نادر ابراهیمی "

 

پ ن: چشمان تو گل آفتابگردانند

به هر کجا که نگاه کنی...

خدا آنجاست. "حسین پناهی"

 

نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:46 توسط Hakime| 44 نظر


پازل

وقتی نیستی

در شهرها در خیابانها

دنبالت می گردم

گل قشنگم!

و هر تکه ات را در زنی می یابم

همه ی نام ها تویی

همه ی چهره ها تویی

تمام صداها از توست.

دیروز چشم هایت را

در قطاری دیدم

که نگاهم کرد و گذشت

امروز حوله بر تن

در راهرو ایستاده بودی

با موهای خیس و همان خنده ها

فردا لب هات را پیدا می کنم

شاید هم دست هات.

مثل تکه های پازل

هر روز بخشی از تو رو می شود

گونه ای، رنگی، رویی،

دستی، لبخندی، مویی،

نگاهی...

گاهی عطر تنت

می پیچد در سرم

دلم می ریزد

در هر کس نشانه ای داری

همه را نمی توانم در یکی جمع کنم

همه را یکجا می خواهم...

اصلاً ...

تو را می خواهم.

                    عباس معروفی 

پ ن:

آمدی رفت ز دل صبر و قرارم بنشین*بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین

دل و دین بردی و اکنون پی جان آمده ای*بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین

آمدی کز غم بیرون ز شمارم پرسی؟*بنشین تا به تو یک یک بشمارم بنشین

از برم رفتی و می میرم از این غم باری*به کنارم ننشستی به مزارم ... بنشین

                                                                      " داعی انجدانی" 

پ ن: برای من

دوست داشتن

آخرین دلیل دانایی است

اما هوا همیشه آفتابی نیست

عشق همیشه علامت رستگاری نیست

و من گاهی اوقات مجبورم

به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم

چقدر خیالش آسوده است

چقدر تحمل سکوتش طولانی ست

چقدر...   " سید علی صالحی"

نوشته شده در شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:17 توسط Hakime| 14 نظر


شعری برای تو

تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری ...

نه ...

از آن پاک تری !

تو بهاری ...

نه ...

 بهاران از توست

از تو می گیرد وام

هر بهار این همه زیبایی را

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو

سبزی چشم تو

دریای خیال

پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز

مزرع سبز تمنایم را

ای تو چشمانت سبز

در من این سبزی هذیان از توست

زندگی از تو و...

مرگم از توست...

" حمید مصدق "

 

پ ن: درست نمی دانم! ولی... می گویند:

حوا بود که سیب را تعارف کرد!

و چرا آدم خورد؟؟؟

ساده نبود... عاشق بود...

نمی دانم! اما...

حوا برایش با ارزش بود. باارزش تر از بهشتی که میگویند مفت از دست داد...

 

پ ن: داشتم نگاهت مي کردم...

نگاهت مي کردم...

گفتم واي! چه زيبا شده اي! بانوي من!

دستم را گرفتي

خدا گفت: چه لحظه‌ي باشکوهي

شماها عشقبازي کنيد، من هم خدا مي شوم

و خلقت جهان را شروع کرد

سه روزش صرف اندام تو شد،

سه روزش خرج دست هاي من

روز هفتم صداي تو را جوري درآورد که... تا ابد دلم بريزد ...    " عباس معروفی "

نوشته شده در دوشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 2:38 توسط Hakime| 10 نظر


زیر گنبد کبود، دو تا عاشق بودن و کلی حســــود!!!

مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات

روی میزت راه می دهی؟

می شود وقتی می نویسی

دست چپت توی دست من باشد؟

اگر خوابم برد

موقع رفتن

جا نگذاری مرا روی میز!

از دلتنگیت می میرم...

وقتی نیستی

می خواهم بدانم چی پوشیده ای

و هزار چیز دیگر

تو بگو

چطور به خودم و خدا

کلافه بپیچم

تا بیایی؟

خنده های تو

کودکی ام را به من می بخشد

و آغوش تو

آرامشی بهشتی 

و دست های تو

اعتمادی که به انسان دارم

.

.

.

چقدر از نداشتنت می ترسم..

" عباس معروفی "

 

پ ن: و تو...

تو انتخاب من نبودی، سرنوشتم بودی...

تنها انگیزه ماندنم در این زندگی بی اعتبار... !

 

پ ن: نه از تو می گذرم و نه از عشقت،

تمام دنیا جمع شوند و بخواهند تو را از من بگیرند... نمی توانند...

آرامش وجود م

بگذار حسودان هر چه می خواهند بگویند... بگذار دق کنند...

جز تو... تمام دنیا...

 پــــــَــــــــر!

 

پ ن: یک پست خیلی خیلی خیلی ویژه، تقدیم به بهترینِ زندگیِ من...


چرا ما حرف ديگه برای گفتن نداريم
يا داريم و هيچ کدوم ميل شنُفتن نداريم
همه حرفای من و تو ديگه تکراری شده
خونه قلب منو تو جای بيزاری شده
من پريشون تو گريزون زندگی ساکت و سرد
خونه ما مثل زندون پر حسرت پر درد
ميشه با گفتن نه با طلاق
سرنوشتا رو جدا کرد و گذشت
ميشه پيوند يه عمرو پاره کرد
آشيونها رو رها کرد و گذشت
اما اين غنچه گلامون چی ميشن
اونا که فردا رو بايد بسازن
اونا که با چشم گريون ميبينن
امروز و فردا رو دارن می بازن
دلای مضطرب و کوچيکشون
که تو سينه داره پر پر ميزنه
مثل گنجشکی که افتاده به سنگ
ميون سرخی خون جون ميکنه
من و تو مسئوليم من و تو مسئوليم

+ نوشته شده در یکشنبه 11 دی1390ساعت 0:0 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه کجا بود؟ از ستار

متن ترانه کجا بود از ستار

دکلمه: مسعود فردمنش

خواننده:ستار

آلبوم: حکایت

 

از غم عشق چه می باید کرد
به دمی دیداری می توان رازی شد
به تمنای نگاهی می توان تشنه جانبازی شد
می توان دل خوش کرد به کلامی که شنید
از دو خط نامه سرد می توان داغ شد و شعله کشید
از جهنم گذری کرد و گذشت
به گذر گاه رسید
به گذرگاه تباهی به جنون
وز عطش فریاد زد فریاد زد

اخر این عشق کجا بود 
که در فصل خزان ما امد و گل کرد
اخر این عشق کجا بود 
که در غروب ما تازه طلوع کرد
ما اخر و پایان و همه خاتمه 
او تازه شروع کرد
اخر این عشق کجا بود
که امروز عیان شد
این راز دل ما را این راز دل ما را
راحت چه بیان شد

از عشق چه دارم من 
امروز عصای دست
افسوس و صد افسوس
بار دگر بن بست یک بار دگر بن بست

برچسب:ستار، کجا بود ، دانلود آهنگ کجا بود از ستار ، متن آهنگ کجا بود از ستار،

             

+ نوشته شده در چهارشنبه 18 آبان1390ساعت 15:0 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه مهتاب از ستار

متن ترانه مهتاب از ستار

دکلمه: مسعود فردمنش

خواننده:ستار

آلبوم:حکایت

 

هنوز عکسات رو دیواره

همه جا بوی تو داره

تو که نیستی اما یادت

از در و دیوار می باره

به چه عشقی دیگه امشب

تن خستم بره خونه

وخونه ای که هر یه گوشش

داره از تو

یه نشونه

توی خونه ای که تو نیستی

مگه میشه من بمونم؟

یادته آروم نداشتم

خودمو تا نرسونم

به چه عشقی؟؟

شبا مهتاب

بذاره سر به بیابون

اگه بشنوه، بدونه

قصه ی این دل داغون

قصه ی این دل داغون

به چه عشقی؟؟؟ روزا بارون

بزنه سر به خیابون

اگه بشنوه بدونه

قصه ی این دل داغون

قصه ی این دل داغون

هنوز عکسات رو دیواره

همه جا بوی تو داره

تو که نیستی ولی یادت ،ولی یادت

از در و دیوار می باره

از در و دیوار می باره

 به چه عشقی؟ بگو امشب

وا کنم دری که بسته

وقتی پشت در یه عالم

گرد خاطره نشسته

گرد خاطره نشسته

برچسب: متن ترانه مهتاب از ستار، متن ستار

             

+ نوشته شده در چهارشنبه 18 آبان1390ساعت 14:54 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه می ترسم از ستار

متن ترانه می ترسم از ستار

از آلبوم حکایت

دکلمه: مسعود فردمنش

من از رنگ قرمز اسمان می ترسم
من از قهر پروردگار
من از خشم روزگار می ترسم
از واژه های تلخ
از واژه های پوچ و سبک و ارزان قیمت هراسی ندارم
ترس من از رنگ سیاه ترانه ها است
ترس من از طوفانی است که در راه است
من اخرین دکه این بازار ورشکسته ام

(دکلمه توسط مسعود فردمنش) 

برچسب: آهنگ می ترسم از ستار ، متن آهنگ می ترسم از ستار

             

+ نوشته شده در چهارشنبه 18 آبان1390ساعت 14:39 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه عجب صبری خدا دارد از ستار

متن ترانه عجب صبری خدا دارد از ستار

 

عجب صبری خدا دارد   عجب صبری خدا دارد 

اگر  من جای او بودم      همان یک لحظه اول

   که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان 

    جهان را باهمه زیبایی وزشتی     به روی یکدگر ویرانه می کردم


 عجب صبری خدا دارد  عجب صبری خدا دارد
 
اگر من جای او بودم      که میدیدم یکی عریان ولرزان

   دیگری پوشیده ازصد جامه رنگین     زمین وآسمان را 

واژگون و مستانه می کردم


 عجب صبری خدا دارد   عجب صبری خدا دارد 

اگر من جای او بودم  

  برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان   

هزاران لیلی ناز آفرین را   کو به کو آواره و دیوانه میکردم


عجب صبری خدا دارد   عجب صبری خدا دارد 

اگر من جای او بودم 

   به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان 

 سرا پای  وجود بی وفا معشوق را    پروانه میکردم


عجب صبری خدا دارد   عجب صبری خدا دارد 

چرا من جای او باشم؟

   همین بهتر که او خود جای خود بنشسته

   و تاب تماشای تمام زشت کاری های این مخلوق را دارد 

  وگرنه من به جای او چو بودم 

   یک نفس   کی عادلانه سازشی با جاهل  و فرزانه  میکردم؟
عجب صبری خدا دارد   عجب صبری خدا دارد

             

+ نوشته شده در چهارشنبه 18 آبان1390ساعت 14:21 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه هوای عشق از ستار

ترانه هوای عشق

 

هوا هوای گفتنه. وقت ترانه خوندنه

تار زن پیر خونگی. شب ته خواب ساز می زنه

میگه شبا خواب می بینم

مرده دیگه زوزه ی گرگ

ساعت گل صداش میاد. از دل میدون بزرگ

میگه کنار اطلسی. پای گل لاله عباسی

صبا داره ساز می زنه. قمر می خونه راس راسی

رنگین کمون پل می زنه. از سر پل تا تو خونه

فشفشه ها قد میکشن. آتیش بازی چه آسونه

جنوبی ها. شمالی ها . تا گود زنبورک خونه

این همه قصه تو به تو. به طاق نصرت میمونه

هوا هوای گفتنه. هوای زخمه زدنه

فصل رفاقت تو با. دستای تنهای منه

حرمت ساز و نشکنیم. از زیر خاک تارو در آر

جوری بزن تا بمونه. بغض همه به یادگار

بزن بزن ه وقتشه. ساعت گل شاهدشه

آخر هر قصه ی بد . دیوار تنوره می کشه

شیشه عمر غول شب. اما چه ساده می شکنه

وقتی که بشکن بشکنه. یار زیر آوار می زنه

بزن بزن شیشه ی عمرش رو بزن

به سنگ خشم سوگواران وطن

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 13:8 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه تنها نبودی از ستار

ترانه تنها نبودی: این هم یکی از زیبا ترین آهنگای ستار هستش

 

ای رگای آبیت چو بستر عشق

شراب هستی درون ساغر عشق

ای کلام آخر به دفتر عشق

نوشتمت به قلبم. به شکل باور عشق

سر به سجده بردم برابر عشق

شدی تو اول عشق. شدی تو آخر عشق

چشمت به من خندید. عاشق تر از همیشه

گفتی قلب عاشقا یه لحظه هم جا نمی شه

اشکای شوق تو. بارون پشت شیشه

گل عشق و آرزو جوونه زد میون بیشه

آری تو بودی دیگر برایم چون خواب و رویا نبودی

از ساحل عشق دیگر گریزان چون موج دریا نبودی

پرسیدم از تو : بودی به یادم روزی که با ما نبودی؟

خندیده گفتی: من با تو بودم. یک لحظه تنها نبودی.

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 13:0 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه پروانه از ستار

ترانه پروانه

 

در دل همه خرسندم . آزاده و دربندم

پروانه نمی خواهم . می مانم و پابندم

پروانه نمی میرد . تا گل به بغل دارد

این سینه نمی گیرد . چون عشق تو نگذارد

از عشق همه ی جانم. می سوزد و خوشحالم

با این همه آتش من. چون مرغ سبکبالم

پروانه نمی میرد . تا گل به بغل دارد

این سینه نمی گیرد . چون عشق تو نگذارد

از غصه نمی میرم. تا پای تو در کار است

از شاخه نمی افتم. چون عشق تو پربار است

پروانه نمی میرد . تا گل به بغل دارد

این سینه نمی گیرد . چون عشق تو نگذارد

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:54 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه شب از ستار

ترانه شب

 

همه شب همسفر این دل دیوونه منم

آخرین مشتری شبای میخونه منم

شب رو شیشه ی سکوت. می نویسم مست مست

عاشقی یعنی جنون. عاشقی یعنی شکست

همه شب همسفر این دل دیوونه منم

آخرین مشتری شبای میخونه منم

می دونی مثل جون پیشم عزیزی

ولی چون سایه از من می گریزی

کدوم راه خطا رفتم که امروز

گنه نا کرده با من می ستیزی

نمی رنجم اگر ای نازنینم

به جرم عاشقی خونم بریزی

همه شب همسفر این دل دیوونه منم

آخرین مشتری شبای میخونه منم

خودت نیستی خیالت پیش رومه

دوباره دیدن تو آرزومه

جدا از عطر گرم اون نفسهات

برایم زندگی کردن حرومه

اگه روزی دلت با من نباشه

خدا می دونه کار دل تمومه

همه شب همسفر این دل دیوونه منم

آخرین مشتری شبای میخونه منم

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:49 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه نماز عشق از ستار

ترانه نماز عشق: این آهنگ یکی از بهترین آهنگ هایی هست که شنیدم.خیلی قشنگه.به خصوص شعرش

شعر :هما میر افشار

 

خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی

توام زهر جدایی را به تلخی می چشیدی

اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی

پشیمون می شدی از اینکه عشقو آفریدی

خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم

نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم

دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهای

بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم

خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی

توام زهر جدایی را به تلخی می چشیدی

اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی

پشیمون می شدی از اینکه عشقو آفریدی

بگو هرگز سفر کردی.سفر با چشم تر کردی؟

کسی را بدرقه با اشک تو با خون جگر کردی؟

ز شهر آرزوهایی به ناکامی گذر کردی؟

گل امیدتو پرپر به خاک رهگذر کردی؟

خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی

توام زهر جدایی را به تلخی می چشیدی

اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی

پشیمون می شدی از اینکه عشقو آفریدی

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:43 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گلگشت از ستار

ترانه گلگشت: زیبا زیبا زیبا

 

سال ها تو زندگی گشتم و گشتم

دنبال نیمه ی گم شدم می گشتم

اما قصه ی دلم وقتی شیرین شد

که به گلگشت اومدی تو سرنوشتم

از همون شب قشنگ آشنایی

که گذاشتی دست تو دستم گر گرفتم

هنوز اما شب و روز یاد تو هست

با تو بودم با تو هستم با تو هستم

گل افشون کن گل افشون. نکن عشقتو پنهون

شب شادی و شوره. برقص و گل برافشون

تو مهمونی مهتاب.رو گل فرش ستاره

خدای عشق بیداره. هوای ما رو داره

سال ها تو زندگی گشتم و گشتم

دنبال نیمه ی گم شدم می گشتم

اما قصه ی دلم وقتی شیرین شد

که به گلگشت اومدی تو سرنوشتم.

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:37 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گریه از ستار

ترانه گریه: این هم طبق معمول از ترانه های زیبای ستار

 

حالا که حوصلمون از خودمون سر رفته

حال قلبای شکسته رو به بدتر رفته

تا بیای به من بگی با تو صداقت دارم

میون قلب حقیقت نیش خنجر رفته

بذارین گریه کنم

عمر من فاصله را پیمودست

سرزنش کردن من بیهودست

در شناسایی پاکیزه دلان

سهم من از همه کمتر بودست

بذارین گریه کنم

روح من در قفس تن خسته

بغض راه نفسم را بسته

اشک بی تاب فرو ریختن است

در پی بر مژه آویختن است

حالا که کویر دل سیل سراسیمه می خواد

حالا که سینه ی من صفای آیینه می خواد

حالا که موج سراب از حد فراتر رفته

از من این پیر فلک سینه ی پر کینه می خواد

بذارین گریه کنم.

بذارین گریه کنم..

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:31 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه سر نوشت از ستار

ترانه سرنوشت: این تراه واقعا زیباست

 

خدایا ببین این دو چشم پر آبم

ببین این دو چشم نرفته به خوابم

در این ظلمت شب در این بی قراری

نصیبم نکردی به جز آه و زاری

چرا سرنوشتم ز غم زاده ای؟

چرا قلب عاشق به من داده ای؟

سخن های ناگفته ی من خدایا

در ای سینه ی خسته تا کی بماند؟

خدایا صبوری دل را طبیبم

چگونه نبیند چگونه نداند؟

چرا سرنوشتم ز غم زاده ای؟

چرا قلب عاشق به من داده ای؟

تو با من سر مهربونی نداری

تو با قلب رنجور من کینه داری

من از دست تو سر به مستی سپارم

دگر طاقت این همه غم ندارم

چرا سرنوشتم ز غم زاده ای؟

چرا قلب عاشق به من داده ای؟

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:24 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه مادر از ستار

ترانه مادر ( آلبوم قدم رنجه ) : يکی از بهترين آهنگهايی که برای مادر خوانده شده بدون شک همين آهنگ است


آهنگساز : محمد حيدری
ترانه سرا :ليلا کسری ( هديه)


شب دردو شب دردو شب درد
وای از اين روز و شبای هرزه گر
رو تنم گردو غبار خستگی
تو صدام ، صدای دل شکستگی
مادرم مادر خوب ، دارم از سفر ميام
من همون مسافرم ، که غريبه جاده ها
مادرم چکار کنم ، اگه از سفر بيام
اگه از سفر بيام ، تو نباشی سر رام
آسمون رو سرم ، ابر گريون شد و رفت
عشق اميد و غرور ، رفتو داغون شد و رفت
مادرم چقدر عجيبه ، سر گذشتو سر گذشت
به من اسير قربت ، نميدونی چی گذشت

 

              تبلیغات متنی                                                               تبلیغات متنی


دستگاه هیتر اپلاسیون با شمع
توضیحات
لینک خرید

آموزش ارگ مقدماتی و پیشرفته
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش نقاشی باب راس
لینک توضیحات
لینک خرید

مجموعه کودک انسان 
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش بیلیارد
لینک توضیحات
لینک خرید

مجموعه بدن انسان در تنگنا
لینک توضیحات
لینک خرید

مجموعه اسرار مغز
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش زبان نصرت
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش ماساژ دادن
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش آشپزی
لینک توضیحات
لینک خرید

سفید کننده دندان white light 
لینک توضیحات
لینک خرید

گن لاغری kymaro
لینک توضیحات
لینک خرید

درماستا دستگاه موبر دستی
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش کونگ فوتوا
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر پرفکت 50 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر پرفکت 25 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر تاپیک مو 10 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر تاپیک مو 25 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

آمــــوزش تـــــغذیــه دکـــتر خــدادادی
لینک توضیحات
لینک خرید

روغن مورچه برای مو های زائد
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر تاپیک مو 50 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش ایروبیک
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش شنا از مقدماتی تا حرفه ای
لینک توضیحات
لینک خرید

سی دی آموزش تکواندو 
لینک توضیحات
لینک خرید

مجموعه رشد جنین
لینک توضیحات
لینک خرید

آموزش رقص آذری
لینک توضیحات
لینک خرید

چای لاغری سینلس
لینک توضیحات
لینک خرید

آمورش فوتبال
لینک توضیحات
لینک خرید

چای لاغری دکتر سینا
لینک توضیحات
لینک خرید

پودر پرپشت کننده مو پرفکت 10 گرمی
لینک توضیحات
لینک خرید

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:15 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه ی گل سنگم از ستار

ترانه ی گل سنگم ( آلبوم دلتنگی ) : ترانه ای قديمی و بسيار زيبا که بعدها توسط هايده و امل ساين ( خواننده ی ترک) بازخونی شد .



آهنگساز : انوشيروان روحانی
ترانه سرا : بيژن سمندر


گل سنگم گل سنگم ، چي بگم از دل تنگم
مثل آفتاب اگه بر من نتابي ، سردم و بي رنگم
گل سنگم گل سنگم ، چي بگم از دل تنگم
مثل آفتاب اگه بر من نتابي ، سردم و بي رنگم
همه آهم همه دردم ، مثل طوفان پر گردم
باد مستم كه تو صحرا مي پيچم دور تو مي گردم
گل سنگم گل سنگم ، چي بگم از دل تنگم
مثل آفتاب اگه بر من نتابي ، سردم و بي رنگم
مثل بارون اگه نباری ، خبر از حال من نداری
بي تو پر پر ميشم دو روزه دل سنگت برام مي سوزه
گل سنگم گل سنگم ، چي بگم از دل تنگم
مثل آفتاب اگه بر من نتابي ، سردم و بي رنگم

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:12 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه غوغای ستارگان از ستار

ترانه غوغای ستارگان ( آلبوم مستی ) : ترانه ای که برای اولين بار توسط بانو پروين خوانده شد و بعدها ستار عزيز اين ترانه ی بسيار زيبا رو بازخوانی کرده است.


آهنگساز : همايون خرم
ترانه سرا : کريم فکور


امشب در سر شوری دارم ، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم ، رازی باشد با ستارگانم
امشب يک سر شوق و شورم ، از اين عالم گويی دورم
از شادی پرگيرم که رسم به فلک ، سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمانها غوغا فکنم ، سبو بريزم ساغر شکنم
با ماه و پروين سخنی گويم ، از روی مه خود اثری جويم
جان يابم زين شبها ، جان يابم زين شبها
ماه و زهره را به طرب آرم ، از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لبها ، نغمه ای بر لبها
امشب در سر شوری دارم ، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم ، رازی باشد با ستارگانم
امشب يک سر شوق و شورم ، از اين عالم گويی دورم

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:6 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه غزل از ستار

ترانه غزل ( آلبوم دلتنگی ) : يکی از ترانه های غمگين ستار همين ترانه غزل است و بسيار انسان را تحت تاثير قرار میده.معرکست این آهنگ


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


انگار با من از همه کس آشناتری ، از هر صدای خوب برايم صداتری
ايينه ای به پکی سر چشمه ی يقين ، با اينکه روبروی منی و مکدری
تو عطر هر رسيده و نجوای هر نسيم ، تو انتهای هر ره و آن سوی هر دری
لالای پر نوازش باران نم نمی ، خاک مرا به خواب گل ياس ميبری
انگار با من از همه کس آشناتری ، از هر صدا خوب برايم صداتری
درهای ناگشوده ی معنای هر غروب ، مفهوم سر به مهر طلوع مکرری
هم روح لحظه های شکوفايی و طلوع ، هم روح لحظه های گل ياس پرپری
از تو اگر که بگذرم از خود گذشته ام ، هرگز گمان نمی برم از من تو بگذری
انگار با من از همه کس آشناتری ، انگار با من از همه کس آشناتری
من غرقه ی تمای غرقاب های مرگ ، تو لحظه ی عزيز رسيدن به بندری
من چيره می شوم به هراس غريب مرگ ، از تو مراست وعده ی ميلاد ديگری
از تو اگر که بگذرم از خود گذشته ام ، هرگز گمان نمی برم از من تو بگذری
انگار با من از همه کس آشناتری
از هر صدای خوب برايم صداتری

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 12:3 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه عروسک از ستار

ترانه عروسک ( آلبوم صدای بارون ) : ترانه بسيار غميگين و زيبا


آهنگساز : فريبرز لاچينی
ترانه سرا : اردلان سرفراز


می شد از بودن تو عالمی ترانه ساخت
کهنه ها رو تازه کرد از تو يک بهانه ساخت
با تو می شد که صدام همه جارو پر کنه
تا قيامت اسم ما قصه ها رو پر کنه
اما خيلی دير دونستم تو فقط عروسکی
کور و کر بازيچه ی باد مثل يک بادبادکی
دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم
تو رو خيلی دير شناختم وقتی که تموم شدم
نه يه دست رفيق دستام نه شريک غم بودی
واسه حس کردن دردام خيلی خيلی کم بودی
توی شهر بی کسی هام تو رو از دور مي ديدم
تا رسيدم به تو افسوس به تباهی رسيدم
شهر بي عابر و خالی شهر تنهايی من بود
لحظه ی شناختن تو لحظه ی تموم شدن بود
مگه مي شه از عروسک شعر عاشقونه ساخت
عاشق چيزی که نيست شد روی دريا خونه ساخت

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 11:59 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه ی صدای زنگوله ها از ستار

ترانه ی صدای زنگوله ها ( آلبوم صدای بارون )


آهنگساز : فريدون خشنود
ترانه سرا : ليلا کسری


شترا زنگوله دار ، بارشون گندم و جو
توی جاده های سرد ، ساربون جلو جلو
گل گندم گل ياس ، به موهای دخترون
تو خلوص لحظه ها ، نمياد اسم خزون
نم نم بارون و بوی يونجه زار ، بره ها رو علفای بی قرار
عاشقای مهربون دهکده ، گل و گلدون می برن خونه ی يار
چه غروبا چه غروبا ، که تو يونجه زار خيس
هوس عاشقی و مستی و می کرده دلم
چه شبا تو مهتابا ، رو گندما تو سبزه ها
از غمت دلی دلی دلی دلی کرده دلم
شترا زنگوله دار ، بارشون گندم و جو
توی جاده های سرد ، ساربون جلو جلو
گل گندم گل ياس ، به موهای دخترون
تو خلوص لحظه ها ، نمياد اسم خزون
هنوزم زنگوله ها زنگوله ها ، توی جاده های دور صدا ميدن
هنوز اون سقفای گرم کاه گلی ، بوی مهربونی و وفا ميدن
چه غروبا چه غروبا ، که تو يونجه زار خيس
هوس عاشقی و مستی و می کرده دلم
چه شبا تو مهتابا ، رو گندما تو سبزه ها
از غمت دلی دلی دلی دلی کرده دلم

 

+ نوشته شده در دوشنبه 21 شهریور1390ساعت 11:54 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه شب و ديوار از ستار

ترانه شب و ديوار ( آلبوم همسفر ) : اين ترانه هم از اولين کارهای ستار عزيز که به حق جز زيباترين اثرات ستار

 آهنگساز : بابک بيات
ترانه سرا : ايرج جنتی عطايی


غصه اگه پيرم كنه ، غم اگه زنجيرم كنه
دست بزرگ آسمون ، اگه زمينگيرم كنه
مي مونم و مي دونم ، بازم يه روز مي تونم ، تو رو به دست بيارم
تو باغ شب دوباره ، مي تونم از ستاره ، يه باغچه گل بكارم
شب و ديوار برج در بسته ، با صد تا ديو كمر بسته
اگر چه مي خوان هلاك ما ، نمي ميره عشق پاك ما
نمي مونه درد تنهايي ، نمي مونه اين جدايي

 

          

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:56 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه سلام از ستار

ترانه سلام ( آلبوم گلبانو ) : جز ترانه های غمگين و فوق العاده زيبای بعد از انقلاب ستار

آهنگساز : حميد نديری
ترانه سرا : پاکسيما


سلام ای کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزيز دل سلام از ماست
تو يه رويای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اينگونه ميخواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نميجوشم
ندارم هيچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هيچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا ديوانه ميخواهی ز خود بيگانه ميخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه ميخواهی
شدم بيگانه با هستی زخود بيخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه ميخواستی
سلام ای کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نيابی از من عاشق تر
نميترسم من از اقرار گذشت آب از سرم ديگر
سلام ای کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزيز دل سلام از ماست
سلام ای کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاس

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:55 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه زندون دلتنگی از ستار

ترانه زندون دلتنگی ( آلبوم کوچه ): ترانه ای بسيار زيبا که جز آثار خوب ستار است

 آهنگساز : پرويز قدرخانی
ترانه سرا : مهين آبادانی


شب بي تو ، شب حسرت ، شب يلداي بيداري
شب در خود فرو رفتن ، شب از خويش بيزاري
شبي كه ماه در خوابه ، همه عالم سيه پوشه
ستاره ها فرو مردن ، شبي بي روح و خواموشه
ببار اي آسمون امشب ببار و سر كن آهنگي
بجز گريه گريزي نيست از اين زندون دلتنگي
بنال و گريه كن اي دل كه اين غم با تو ميمونه
از اين پس قصه تلخم شباهنگي نميخونه
سكوت در لحظه ها جاري ، من و كابوس تنهايي
غرير وحشت از خويشم ، چه طوفاني چه دريايي
هنوز از من تو ميرويي ، در اين شبهاي پژمردن
هنوزم از تو ميخونم ، هزاران خاطره در من
ببار اي آسمون امشب ببار و سر كن آهنگي
بجز گريه گريزي نيست از اين زندون دلتنگي

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:53 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه دلتنگی از ستار

ترانه دلتنگی ( آلبوم دلتنگی ) :به نظر من این ترانه زیباترین ترانه ی دنیاست.ستار این آهنگ رو با یه احساس عجیبی خونده .واقعا زیباست


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


تو نيستي و صداي تو ، هواي خوب اين خونه ست
صداي پاي عطر گل ، صداي عشق ديونه ست
تو از من دور و من دلتنگ ، تو آبادي و من ويرون
هميشه قصه اين بوده ، يكي خندون يكي گريون
هميشه مثل اين بوده توي يک لحظه ، توي يك ديدار
يه زخم از زهره لبخند ، تمام عمر فقط يک بار
پس از اون زخم پروردن ، پس از اون عادت و تكرار
ولي مثل يه روح اينور ، يه نيمه اونوره ديوار
خودت نيستي صدات مونده ، صدات چشمامو گريونده
دلم روي زمين مونده ، فقط از تو همين مونده
نفسهاي عزيز من ، صداي پاي شببوهاست
صدای باد و بوی نخل ، هواي شرجي درياست
سكوت اينجا صداي تو ، هوا اينجا هواي تو
پر از تكرار اين حرفم ، دلم تنگه براي تو
هميشه قصه اين بوده ، يا مرگ قصه يا آدم
ته دريا چه عشق ، مي جوشند چشمه هاي غم
هميشه عشق يعني ابر ، غروب و غربت بارون
تو در من جوشش شعري ، صداي اون لب ویرون
خودت نيستي صدات مونده ، صدات چشمامو گريونده
دلم روي زمين مونده ، فقط از تو همين مونده

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:51 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه خاطره از ستار

ترانه خاطره ( من و غروب جاده ) : ترانه ای ملايم و بسيار دلنشين که اميدوارم از شنيدن آن لذت ببريد

 آهنگساز : مسعود فردمنش
ترانه سرا : مسعود فردمنش


وقتی نگاه می کردم از گل به خار رسيدم
با خود گفتم پروردگارا چه فلسفه ايست
در اين همسايگی و چه حکمتی است در اين بيگانگی
با يه مشت خاطره های خوب و بد ، مگه ميشه تا ابد زندگی کرد
همه جا اشکم سرازيره و دل ، از زندگی سير و انگار اين روزا
دل داره می ميره و ميره پی کارش
صدات مونده نميره از تو گوشم ، نگات مونده که برده عقل و هوشم
خودت نيستی ولی يادت باهامه ، رفيق گريه ها و غصه هامه
همه جا اشکم سرازيره و دل ، از زندگی سير و انگار اين روزا
دل داره می ميره و ميره پی کارش
تو که رفتی ولی عطرت نميره ، خودت نيستی دلت اينجا اسيره
اگه رفتی ولی عشقت که مونده ، همين عشقت دل ما رو سوزونده
همه جا اشکم سرازيره و دل ، از زندگی سير و انگار اين روزا
دل داره می ميره و ميره پی کارش
ای عزيز جان من
من برای مرگ خود يک بهانه می خواهم
يک بهانه پوچ عاشقانه می خواهم
از غمی که می دانی با تو بودنم مرگ است
بی تو بودنم هرگز
گر بهانه اين باشد من بهانه می گيرم
عاشقانه می ميرم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:48 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه جان شيرينم از ستار

ترانه جان شيرينم ( آلبوم کوچه ) : همانند ديگر کارهای مشترک ستار و زلاند ترانه ای زيبا را خلق کردند


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : هما ميرافشار


مرا از خويشتن بيگانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
غمم را نقل هر كاشانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
عبادتگاه چشمت را به روي چشم من بستي
پناهم را مي ميخانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
مرا از خويشتن بيگانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
دل از بي همزباني با مي و مستي قرين آمد
مرا همصحبت پيمانه كردي جان شيرينم
عيان شد راز پنهان دلم در بزم مي خواران
چو در هر قطره اشكم قانع كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
مرا از خويشتن بيگانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
غمم را نقل هر كاشانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم
لبم خواموش و دل خواموش و اشكم صد زبان دارد
تو هرگز گريه مستانه كردي؟ جان شيرينم جان شيرينم
مرا از خويشتن بيگانه كردي
جان شيرينم جان شيرينم جان شيرينم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:45 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه تعظيم از ستار

ترانه ی تعظيم ( آلبوم صدای بارون ) : اين ترانه هم همانند ديگر کارهای ستار بسيار جذاب وشنيدنی است


آهنگساز : فريدون خشنود
ترانه سرا : ليلا کسری


من می خواستم برسم توی حرفات به صدا
به الفبای نجيب واسه ی ذکر دعا
من می خواستم برسم به همه کنايه ها
به حقيقت تنت ، تو تموم سايه ها
دل من دل من ، ديگه تسليم تو بود
با حقارت تنم دل به تعظيم تو بود
من می خواستم برسم ، به تو خوب توعزيز
تا يه سايه بون بشی ، واسه من وقت گريز
نتونست پر بکشه نفس خسته ی من
به صدات نمی رسيد لبای بسته ی من
من فقط يه بی نصيب ، من فقط يه دردمند
با حقارت تنم ، پيش معراج بلند
واسه ی شنيدنت ، من بايد پاک بشم
تو مسير بودنت ، من بايد خاک بشم
تو مسير بودنت من عاشق يه اسير
مثل عابرهای مست مثل برده های پير
بودنم به چشم تو ، مثل نامه يا يه خط
شايدم گنگ و غريب ، با يه انشای غلط

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:43 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه پيله از ستار

پيله ( آلبوم قدم رنجه ) : جز ترانه های غمگين ستار که ميتواند با ترانه های قبل از انقلاب برابری کند


آهنگساز : سلی
ترانه سرا : کوروش انگالی


به گرداگرد من يک پيله غم ، من از اين پيله بايستی رها شم
می خوام بشکافم اين قنداق تنگ رو ، که هم پرواز با پروانه باشم
که هم پرواز با پروانه باشم
توی آبی پاک آسمونها ، اگه جايی برای موندنم نيست
پس اين شوق پريدن از کجاهاست ، که فکر ديگری توی سرم نيست
که فکر ديگری توی سرم نيست
زمين کهنه اين بيمار خسته ، ديگه جايی برای موندنم نيست
برای پيکر فرسوده من ، پناهی غير از اين خسته تنم نيست
پناهی غير از آغوش خودم نيست
شهيد ننگ بازی ها نبودی ، اگه لبها و دلها يکصدا بود
اسير پيله سازی ها نبوديم ، اگه همبستگی تن پوش ما بود
از اين بيگانگی بايد حذر کرد ، که تنهايی بجز راه بلا نيست
برای فوج مرغای مهاجر ، ستيز و زندگی از هم جدا نيست
ستيز و زندگی از هم جدا نيست
زمين کهنه اين بيمار خسته ، مثل اينه که جای موندنم نيست
برای پيکر فرسوده من ، پناهی غير از اين خسته تنم نيست
پناهی غير از اين جان و تنم نيست

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:42 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه بلوغ ستاره از ستار

ترانه بلوغ ستاره ( آلبوم بی عشق هرگز ) : ترانه ای ملايم و عاشقانه که فوق العاده زيباست


آهنگساز : سورن
ترانه سرا : هما مير افشار


به تو ميرسم يقين تا به سينه ام قلب عاشقی هست
در اين دشت بی کسی تا نشانه ای از شقايقی هست
ندانم کجا، چگونه، ولی روزی عاشقونه
گل عشق ما ز نو روی شاخه ها ميزند جوونه
به آنها که می شناسی سلامی بده دوباره
بگو با تو گفته ام گردش فلک يار عاشقونه
بخند ای عزيز بومی تو ای نازنين عاشق
بخند ای تو پاک و معصوم تو ای تا هميشه صادق
سلامی دوباره بايد به لبخند صبح فردا
بخند عاشقونه با من که خندد سپيده باما
ندانم کجا، چگونه، ولی روزی عاشقونه
گل عشق ما ز نو روی شاخه ها ميزند جوونه
به آنها که می شناسی سلامی بده دوباره
بگو با تو گفته ام گردش فلک يار عاشقونه
بيا تا به حرمت عشق کلامی دوباره باشی
در اين بُهت شب گرفته بلوغ ستاره باشی
به ويرانيم رسيدی بيا و بسازم از نو
از اين من مرا رها کن که شايد بميره در تو
ندانم کجا، چگونه، ولی روزی عاشقونه
گل عشق ما ز نو روی شاخه ها ميزند جوونه
به آنها که می شناسی سلامی بده دوباره
بگو با تو گفته ام گردش فلک يار عاشقونه

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:40 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه يوسف کنعان از ستار

ترانه يوسف کنعان ( آلبوم قدم رنجه ) : جز معدود کارهای ستار و سياوش قميشی که ترانه زيبايی رو خلق کردند


آهنگساز : سياوش قميشی
ترانه سرا : مسعود فردمنش


يوسفم بستم دگر بار سفر ، يوسفم کنعان نميخواهم دگر
بر ذليخايی دگر دل دلده ام ، از هوای عشق تو افتاده ام
از هوای عشق تو افتاده ام
در دل افسانه ها جانانه ام را يافتم ، آتشی بودم من و پروانه ام را يافتم
ای که از ما دل بريدی و به دنيا باختی ، رفتی و با رفتنت دنيای ما را ساختی
ای خدای دل ببين اکنون به کفر افتاده ام ، من ذليخايی دگر را در دلم جا داده ام
با من عاشق تو بد کردی ز يادم ميرود ، من دعا کردم خدا هم از گناهت بگذرد
من دعا کردم خدا هم از گناهت بگذرد
يوسفم بستم دگر بار سفر ، يوسفم کنعان نميخواهم دگر
بر ذليخايی دگر دل دلده ام ، از هوای عشق تو افتاده ام
از هوای عشق تو افتاده ام
ميروم در قعر چاهی من سفر ، تا نماند از من يوسف خبر
من به عشق روشنايی می روم ، من بدنبال رهايی ميروم
من بدنبال رهايی ميروم
يوسفم بستم دگر بار سفر ، يوسفم کنعان نميخواهم دگر
بر ذليخايی دگر دل دلده ام ، از هوای عشق تو افتاده ام
از هوای عشق تو افتاده ام
تو هنوز اندر غم و اندر خم يک کوچه ای
من هزاران کوره راه و راه را طی کرده ام
از حقيقت می گريزی و زمن بيگانه ای
من بدنبال حقيقيت چاه را طی کرده ام
آنقدر آسان نبود گر تو حقيقيت داشتی
عاشقی بودم من و ديوانه ام پنداشتی
يوسفم من عاقبت از عشق کنعان سوختم
زندگی دادم بسی تا درس عشق آموختم
زندگی دادم بسی تا درس عشق آموختم
يوسفم بستم دگر بار سفر ، يوسفم کنعان نميخواهم دگر
بر ذليخايی دگر دل دلده ام ، از هوای عشق تو افتاده ام
از هوای عشق تو افتاده ام

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:37 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه هنوز از ستار

ترانه هنوز ( آلبوم صدای بارون ) : يکی ديگر از ترانه های غمگين و در عين حال زيبای قبل از انقلاب ستار


آهنگساز : فريبرز لاچينی
ترانه سرا : شهيار قنبری


هنو ميشه تو چشات خيلی چيزا رو تازه کرد
ميشه با گرگر دستای تو خيلی کارا کرد
ميشه تو چشمای تو گم شد و مرد
ميشه دريا رو به بغض تو سپرد
ميشه با چشم تو رنگا رو شناخت
ميشه بهترين ترانه ها رو ساخت
نگو ديره من از اين فاصله ها بد جوری گريم می گيره
نگو ديره من از اين بی خودی ها بد جوری گريم می گيره
ميشه هر قصيده رو با چشم تو اندازه کرد
ميشه تو چشمای تو قديمی ها رو تازه کرد
همه کاشی کاريا ، خرابه ها
همه ماشين دوديا ، مثنويا
ميشه فرياد زد و رفت تا ته دشت
ميشه دريا شد و از خشکی گذشت
نگو ديره من از اين فاصله ها بد جوری گريم می گيره
نگو ديره من از اين بی خودی ها بد جوری گريم می گيره
آره گريم ميگيره

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:30 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه همسفر از ستار

ترانه همسفر ( آلبوم همسفر ) : شايد بهترين ترانه ستار باشه که بسيار زياد طرفدار داره و فوق العاده زيباست

آهنگساز : تورج شعبانخانی
ترانه سرا : سعيد طبيبی


همسفر تنها نرو بذار تا با هم بريم
سرنوشتمون يکی هر دو مون مسافريم
تازه از راه رسيدم هنوزم خسته رام
همسفر تنها نرو ، بذار تا منم بيام
سخته دل کندن از اين شهر و دل بستگی ها
موندن از خونه جدا ، با همه خستگی ها
جون به لبهام رسيده تا به کی دربدری
گرد غربت روتنم ، که بازم بايد بری
بذار تا خستگی از اين تن خسته بره
سخته دل بستگی از شهر دل بسته بره
اگه بذاری بيام ، من ميشم سنگ صبور
گوش به قصه هات ميدم ، شهر غربت راه دور

 

            

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:25 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه همزاد از ستار

ترانه همزاد ( آلبوم همسفر) : ترانه ای زيبا و قديمی


آهنگساز : فريبرز لاچينی
ترانه سرا : فرهنگ قاسمی


اون مث فرصت ديدن واسه چشمای بسته م
مث يه جاده خلوت پيش اين پاهای خسته م
مث خون توی رگ هام ، هوس خنده به لب هام
اون مث وسوسه عشق ، توی بيداری و رويام
روز و شب با من اون مثل يه همزاد
با لب بسته من می کشه فرياد
گاهی ابره واسه بارون ، واسه آهو مث صحرا
گاهی آروم مث برکه ، گاهی سرکش مث دريا
گاهی من گريزون از اون ، گاهی اون گريزون از من
اون مث فکر رهايی يا مث شور يه آواز
اون مث عشق يه فرياد يا مث شوق يه پرواز
توی بال هر پرنده توی خشم موج دريا
تو غرور سبز جنگل توی رعد آسمون ها
روز و شب با من اون مثل يه همزاد
با لب بسته من می کشه فرياد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:23 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه وارث از ستار

ترانه وارث ( آلبوم شام آخر ) : يکی ديگر از قشنگترين ترانه های ستار


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


همه ما وارثيم وارث عذاب عشق
سهم اون کس بيشتره که ميشه خراب عشق
سوختن و فرياد زدن اينه رمز و راز عشق
وقت از خود مردنه لحظه آغاز عشق
واسه اين صدای نی موندنی ترين شده
که به لطف زخم عشق حنجرش خونی شده
همه ما وارثيم وارث عذاب عشق
سهم اون کس بيشتره که ميشه خراب عشق
سهم من گلوی زخميه منه ، يه صدا واسه هميشه موندنه
کوله باره سهم من رو شونمه ، کوله باری که پر از شکستنه
گرمی می عشق و تکرار می کنه ، ناله نی عشق و فرياد می زنه
گريه ی مستی و زجه های نی ، همه جوهره تمامه شعرای منه
همه ما وارثيم وارث عذاب عشق
سهم اون کس بيشتره که شده خراب عشق
قيمتی ترين عذاب درد عشق ، غم ناب و شعره ناب درد عشق
نطفه همه غزل های عزيز ، جوشش روحه شراب درد عشق
ذات هرقطره قيمتيه اشک ، سهم اين دل خراب درد عشق
زندگی کتاب شعره لحظه هاست ، بهترين شعر کتاب درد عشق
همه ما وارثيم وارث عذاب عشق
سهم اون کس بيشتره که شده خراب عشق شد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:21 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه نفرين از ستار

ترانه نفرين ( آلبوم همسفر ) : از ترانه های معروف و ماندگار که بسيار زيباست.واقعا زیباست


آهنگساز : محمد ضربی
ترانه سرا : حسين حيدر


آرزو دارم كه مرگت را ببينم ،

 بر مزارت دسته هاي گل بچينم

آرزو دارم ببينم پر گناهي ،

 مرده اي در دوزخي و رو سياهي

جاي اينكه عاشق زار تو باشم ،

 آرزو دارم عزا دار تو باشم


بهتر از هر عاشقي نازت كشيدم

، در عوض نامردمي ها از تو ديدم

هر كجايي راه خوش بختي نيابي ،

راحت و بي دغدغه هرگز نخوابي

هر كجايي آب خوش هرگز ننوشي ،

يا لباس عافيت هرگز نپوشي


جاي اينكه عاشق زار تو باشم ،

 آرزو دارم عزا دار تو باشم


اي چپاول گر تو اي وحشي تر از ببر ،

وحشيانه هم بميري گر كني صبر

عاشقم كردي و رفتي از كنارم ،

 رنگ پاييزي كشيدي بر بهارم


اي پري و انس و جن با تو همه قهر ،

مرگ تو آيينه بندان مي كند شهر


جاي اينكه عاشق زار تو باشم ،

 آرزو دارم عزا دار تو باشم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:19 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه منو نترسون از ستار

ترانه منو نترسون ( آلبوم دلتنگی ): اثری جاودانه از ٣ هنرمند بزرگ ايران


آهنگساز : منوچهر چشم آذر
ترانه سرا : محمد صالح علا


به من از روزهاي كوتاه ، شباي سرد زمستون
زوزه ی سگ هاي ويلون ، شب خلوت خيابون
زير سقفاي شكسته ، رگ تند باد و بارون
گنجه هاي پر ز هيچی ، حسرت يه لقمه ی نون
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
به من از سرفه ی برگا ، سينه ی زخمي پاييز
ترس گنجشكاي عاشق ، از مترسك هاي جاليز
سر موندن و نرفتن ، بوته با گلاش گلاويز
پٍُر پَرهاي شكسته ست ، قفساي زرد پاييز
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
به من از دستاي تب دار ، لباي تناسه بسته
روی ريگ داغ دويدن ، با پای زخمی و خسته
ديدن مردي كه زير سايه ی خودش نشسته
با همه آوارگي هاش ، دل به موندن تو بسته
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
كسي كه مي پندارد
تمام ميوه ها زماني مي رسند
كه توت فرنگي از انگور هيچ نمي داند

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:15 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه مرثيه از ستار

ترانه مرثيه ( آلبوم شام آخر ) : يکی از غمگين ترين ترانه های ستار و موسيقی ايران


آهنگساز : مرحوم بابک بيات
ترانه سرا : ايرج جنتی عطايی


غربت عميق اندوه منو ، چاه خشک تو بيابون نداره
سردی و تاريکی زندگيمو ، هيچ شبی تو هيچ زمستون نداره
مثل شعر مرثيه از شب و گريه پرم ، برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
کی ستاره منو از آسمون ، پشت اين پرده خاموشی کشيد
گلدون شيشه ای مو کی زد به سنگ ، کی منو بخود فراموشی کشيد
کاش ميشد واسه خودم گريه کنم ، اينقدر گريه که دل پاک بشم
سبک و پاکيزه مثل خود اشک ، زير خاک گريه هام خاک بشم
مثل شعر مرثيه از شب و گريه پرم ، برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
چشمای ساکت تو رنگ شبه ، شبی که سرد و فردا نداره
شبی که بايد بميره زير نور ، مثل اون مرگی که اما نداره
کاش يکی حرف منو باور ميکرد ، کاش يکی می فهميد اندوه منو
کاش يکی تو بُهت تنهايی من ، باورش می شد غم شکستنو
مثل شعر مرثيه از شب و گريه پرم ، برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:13 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گرفتار از ستار

گرفتار ( آلبوم دلتنگی ) : ترانه ای ملايم و بسيار زيبا

آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


گرفتارم گرفتارم ، به دست من گرفتارم
در اين دنياي عاشق كش ، به جرم تن گرفتارم
من از انسان سخن گفتم ، من از عاشق شدن گفتم
به من رندانه خنديدند ، مرا هرگز نفهميدند
گرفتارم گرفتارم ، به دست من گرفتارم
من از دودمان عاشقان تنها بجا ماندم
دلم در آرزوي پوچ تن بين شما مانده
به من آموخت اين فريادهاي تلخ بي پاسخ
كه حرفي كه در پي آنم ، فقط در قصه ها مانده
من از انسان سخن گفتم ، من از عاشق شدن گفتم
به من رندانه خنديدند ، مرا هرگز نفهميدند
گرفتارم گرفتارم ، به دست من گرفتارم
در اين دنياي عاشق كش ، به جرم تن گرفتارم
كنون بگذار كه با تنهاي خود همنشين باشيم
رها از قيد اين الودگيها زمين باشيم
به جرم عاشقي رويايي ام خوانند باكم نيست
به ذات خود خيانت كرده ام گر غير از اين باشد
من از انسان سخن گفتم ، من از عاشق شدن گفتم
به من رندانه خنديدند ، مرا هرگز نفهميدند
گرفتارم گرفتارم ، به دست من گرفتارم
در اين دنياي عاشق كش ، به جرم تن گرفتارم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:11 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه کاشکی از ستار

ترانه کاشکی ( آلبوم شام آخر ) : يکی ديگر از ترانه های زيبا و ماندگار که بسيار زيباست


آهنگساز : منوچهر چشم آذر
ترانه سرا : ايرج جنتی عطايی


کاش با انديشه ها بيگانه بودم
کاشکی ديوانه ی ديوانه بودم
کاشکی در رندی اين مرد رندان
چاره گر با چاره ای رندانه بودم
کاشکی ديوانه بودم ، تا دلم غمگين نمی شد
يا چنين بر دوش صبرم ، بارغم سنگين نمی شد
من جهانی می پسندم ، خالی از هر ناروايی
دوست دارم زندگی را با صفای بی ريايی

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:8 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه شازده خانم از ستار

ترانه شازده خانم ( آلبوم شازده خانم ) : ترانه قديمی و زيبايی که خيلی ها با اين آهنگ خاطره دارن

 
آهنگساز : منوچهر چشم آذر
ترانه سرا : محمد صالح علا


دو تا دستام مركبي ، تموم شعرام خط خطي
پيش شما شازده خانوم ، منم فقير پا پتي
غرور رو بردار و ببر ، دلم ميگه دلم ميگه
غلامي رو به جون بخر ، دلم ميگه دلم ميگه
شازده خانوم قابل باشم ، بايد بگم به شعر من
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي
شازده خانوم چه خاكي و چه بي ريا
به منزل خود آمدي خود آمدي خود آمدي
عجب عجب چه رند و چه بلا شده دل پدر سوخته ام
باور كن زشوقتون اشكي شده چشم به در دوخته ام
شازده خانوم قابل باشم ، بايد بگم به شعر من
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي
شازده خانوم چه خاكي و چه بي ريا
به منزل خود آمدي خود آمدي خود آمدي
فرصت بدين عاشقيمو خدمتتون عرض مي كنم
واسه فرار از خودم ، دو پا دارم ، دوپا ديگه قرض مي كنم
شازده خانم قابل باشم ، بايد بگم به شعر من
خوش آمدي خوش آمدي خوش آمدي
شازده خانوم چه خاكي و چه بي ريا
به منزل خود آمدي خود آمدي خود آمدي

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 22:1 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه زنگ حساب از ستار

ترانه زنگ حساب ( آلبوم شازده خانم ) : ترانه ای فوق العاده زيبا که از شنيدن آن سير نميشيد


آهنگساز : صادق نجوکی
ترانه سرا : دکتر عليرضا نوريزاده


صدای رفتن من ، سرود اومدنت
چشمای من منتظره ، بريزه گل از دهنت
گلای پرپرمون ، رها شد توی کتاب
عطر تو پيچيده بازم ، تو دفتر مشق وحساب
رها بود عطر تنت ، تو راه مدرسمون
نگاهت زنگ حساب جواب مسئلمون
صدای جادوئی قصه هايی
تو اين شبای تلخ بی صدايی
نسيم صبح سحر چکيد از چشم ترت
هنوزم پشت دره نگاه بی خبرت
چه ساده بودی شب اشنايی
پر از حديث روشن رهايی
صدای رفتن من ، سرود اومدنت
چشمای من منتظره ، بريزه گل از دهنت
گلای پرپرمون ، رها شد توی کتاب
عطر تو پيچيده بازم ، تو دفتر مشق وحساب
بيا ببخش همه گناهم
تو اين سفر تو بشو زاد راهم
سرود صبح و بريز تو گوشم
که شعر شب باز سر زد از نگاهم
صدای رفتن من ، سرود اومدنت
چشمای من منتظره ، بريزه گل از دهنت
گلای پرپرمون ، رها شد توی کتاب
عطر تو پيچيده بازم ، تو دفتر مشق وحساب

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 21:58 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه رفيق از ستار

ترانه رفيق ( آلبوم صدای بارون ) : اين ترانه هم يکی ديگر از شاهکارهای ستار عزيز است


آهنگساز : محمد شمس
ترانه سرا : لقمان ادهمی


آه ای رفيق ، از چه فراموش کرده ای
آه ای رفيق
آن را که نقد هستی خود پاک باخته
آن را که غم خريده و شادی فروخته
آن را که چون شراره به يک لحظه سوخته
اما به حال سوخته يک عمر ساخته
آه ای رفيق
نان گرم سفره ام را با تو قسمت کردم ای دوست
هر چه بود از من گرفتی غير آه سردم ای دوست
آه ای رفيق
دشمن من بودی ای رفيق رهم ، دشمن اين قلب پاک و بی گنهم
نام تو فانوس هر مسافر شب ، از چه نتابيدی بر شب سيهم
آه ای رفيق

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:25 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه خانه به دوش از ستار

ترانه خانه به دوش ( آلبوم همسفر ) : اولين ترانه ستار است که باعث شد به معروفيت زيادی دست يابد

 آهنگساز : مرحوم بابک بيات
ترانه سرا : ايرج جنتی عطايی


پا به هر جايی می ذاره ، آدم خانه به دوش
مهلت موندن نداره ، آدم خانه به دوش
زندگيش يه لحظه خالی ، زندگيش يه لحظه پر
زندگيش يه کوله باره ، آدم خانه به دوش
جاده ها زير پاهاش تن می کشن
سايه ها اونو به رفتن می کشن
خاطراتش وقتی که جون می گيرن
خالی لحظه هاشو به قصه گفتن می کشن

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:20 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه حسرت از ستار

ترانه حسرت ( آلبوم شام آخر ) : ترانه ای فوق العاده زيبا و دل انگيز که حتما از شنيدن آن لذت خواهيد برد

 آهنگساز : انوشيروان روحانی
ترانه سرا : نظام فاطمی


مرا زيبا پرستی داده عشق و داده مستی ، رنج هستی برده از يادم
ندارم ترسی از غم ، تا که هر دم می رسد عشقش به فريادم
چو او را می پرستم درکنار هر که هستم ، نقش سنگم سرد و خاموشم
بغير از ياد او هر ياد ديگر در جهان گشته فراموشم
تو آنی خدايا که دانی خدايا ، کسی که در همه وجودم
بود ز ياد او نشانی ، نکرده يک دم از محبت به من نگاه مهربانی
مرا زيبا پرستی داده عشق و داده مستی ،رنج هستی برده از يادم
ندارم ترسی از غم ، تا که هر دم می رسد عشقش به فريادم
چو او را می پرستم درکنار هر که هستم
نقش سنگم سرد و خاموشم
بغير از ياد او هر ياد ديگر در جهان گشته فراموشم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:17 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه بت شکن از ستار

ترانه بت شکن ( آلبوم شام آخر) :مانند ديگر کارهای مشترک اين ٣ هنرمند ترانه ی زيبايی را آفريدند


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


ای آمده با شعر ، ای رفته با گريه
ای خط دلتنگی ، از بغض تا گريه
با من صبورانه ، سر کردی و ساختی
اما چه بی حاصل ، دردامو نشناختی
تا زندگی بوده ، قصه همين بوده
پشت سر خورشيد ، شب در کمين بوده
ما هر دو بازيچه ، در بازی نيرنگ
قربانی يک بت ، سر تا به پا از سنگ
تو بت پرست اما ، من بت شکن بودم
بايد که بت می مرد ، جايی که من بودم
بت خانه شد اما ، محراب عشق من
فرمان بت اين بود : از عشق دل کندن
بت را شکستم من ، بت خانه شد خالی
با خود تو را هم برد ، آن پوچ پوشالی
قربانی بت شد ، ايمان و پيوندم
من هم ز جای خويش ، بت خانه را کندم
اکنون نه بت مانده ، نه تو نه فردايی
اين بت شکن مانده ، با زخم تنهايی

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:10 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه باج از ستار

ترانه باج ( آلبوم همسفر ) : ترانه قديمی و بسيار زيبا و دلنشينی است


آهنگساز : فريبرز لاچينی
ترانه سرا : شهيار قنبری


می سوزم و می سوزم ، با زخم تو می سازم
با هر غزل چشمت من قافيه می بازم
پيش از تو فقط شعرم معراج غرورم بود
ای از همه بالاتر ينک به تو می نازم
اين سفره ی خالی را ، تو نان غزل دادی
ای پر برکت گندم من از تو می آغازم
من اهل زمين بودم ، فواره نشين بودی
با دست تو پيدا شد بال همه پروازم
از شبنم هر لاله ، اسب و کوزه پر کردم
با عشق تو را ديدن ، تا اوج تو می تازم
هی های مرا بشنو ، اسب و من و دل خسته
من چاوش بی خويشم ، با هق هق آوازم
راه سفر عاشق از گردنه بندان پر
نا مردم اگرازخون ، اين باج نپرداز

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:8 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه با تو بودن از ستار

ترانه با تو بودن ( آلبوم شام آخر ) : يکی ديگر از ترانه های قديمی و معروف ستار


آهنگساز : انوشيروان روحانی
ترانه سرا: امير اسماعيلی


رو لبات قصه ی عشقه ، تو چشات نور اميده
توی دست مهربونت ، رو گونه های جَوونت
پر از مهره پر از لطفه ، پر از مژده و نويده
مژده ی اومدنت به خونه ميده ، مژده ی رونق آشيونه ميده
مژده ی ديدن تو بودن با تو ، با تو بودن ، با تو بودن
با تو بودن همه اميدمه ، با تو بودن همه نيازمه
دوست دارم من هر جا که هستم ، با تو باشم ، با تو باشم
اگه هوشم اگه مستم با تو باشم ، باتو باشم
دوست دارم با تو باشم ، با تو بميرم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:6 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه آمدی از ستار

ترانه آمدی ( آلبوم دو پرنده ) : يکی از بهترين ترانه های بعد انقلاب که جز ترانه های عاشقانه ستار هستش


آهنگساز : سورن
ترانه سرا : هما ميرافشار


آمدی ای نازنين رفته ام باز آمدی
بار ديگر با دل بيگانه دم ساز آمدی
بعد تو مشت فريب کنج قفس ماند از دلم
ای پرستويی که با اين شوق بی پرواز آمدی
رفتی و من ماندم و تنهايی و پايان عشق
بعد عمری عشق من بهتر از آغاز آمدی
آه ای تمام هستی من ...
رفتی و تنهای تنهام ، مردم از بی همزبانی
رفتی و بعد تو من ، همچنان خاکستری
مانده بعد از کاروانی ، بعد آن فرزانه گی ها
گمشدم در بی نشانی ، آمدم من کوه به کو
خسته و بی آرزو ، همچنان بوی خزانی
آمدی تا آنکه باشی با من ، بعد عمری تک ها
چشم تو همچون ستاره تا رفت ، در سکوت شبها
ای که بودی سايه من عمری ، در شب مستی ها
تا ابد بايد بمانی با من ، بعد از اين در دنيا

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:3 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه آب از ستار

ترانه آب ( آلبوم صدای بارون ) : اين ترانه را گويا ستار برای يکی از دوستان خود که در دريا غرق شده بود خوانده است


آهنگساز : حسن شماعی زاده
ترانه سرا : مسعود امينی


جای پاهای تو رو ماسه ها مونده
هرم آفتاب زده جا پاتو سوزونده
موجای خسته ميون گل نشستن
از راه دور اومدن خسته خستن
هنو باور ندارم رفتن تو
دست خاک سرد سپردن تن تو
هنو باور ندارم ، هنو باور ندارم
تن تو فدای بی رحمی دريا شد و رفت
تن من تشنه يک قطره ی آب ، ارزونی خاک شد و رفت
وسعت فاصله مون از اينجا تا عرش خداست
تن ما تنهاترين تنای دنيا شد و رفت
هنو باور ندارم رفتن تو
دست خاک سرد سپردن تن تو
هنو باور ندارم ، هنو باور ندارم
مرغای آبی واست چاووشی خوندن
تا ملائک با گلا روتو پوشوندن
سينه زن دسته به دسته ، کتلا خم
نوحه سر دادن و بردنت رسوندن
ای ز کف رفته که بود اول پر گشودنت
نمی تونه دلم عادت کنه با نبودنت
من که با اميد تو هنوز تو ساحل موندم
نمی شه باور من دست اجل ربودنت
هنو باور ندارم رفتنتو
دست خاک سرد سپردن تنتو
هنو باور ندارم ، هنو باور ندارم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:2 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گل کينه از ستار

ترانه گل کينه ( آلبوم دو پرنده ) : اين ترانه هم يکی از بهترين ترانه های بعد از انقلاب ستار است و جالب اينجاست سازنده ی اين اثر چندان معروف و مشهور نيست


آهنگساز : فرخ تجلی
ترانه سرا : فرخ تجلی


نفرين به گل کينه ، اين شوم بد آئينه
پايان وفا اينه ، پايان وفا اينه
نفرين به گل کينه ، بی مسلک و بی دينه
تو باغچه خوشحالی ، تنها گل غمگينه
نفرين به گل کينه
بايد بار سفر بست ، که هيچستان غمينه
بايد از اين گذر رفت ، مزار آباد همينه
تو فصل پوچ احساس ، طلا بوی شرافت
نمونده عاطفه انگار ، عجب از اين رفاقت
بايد بار سفر بست ، بايد بار سفر بست
تو اين نا مردمی ها ، چه مردونه نشستيم
دلو از کی گرفتيم ، به کی دلرو ببستيم
به اين بن بست افکار ، چه زجر آور رسيديم
ز بام رب ايثار ، چه ننگ آور پريديم
بايد بار سفر بست ، بايد بار سفر بست
از اون که خون ليلی ، تو هر ذره تنش بود
وفا داری مرامش ، نجابت مسلکش بود
به اون که شرم عذرا ، فقط تو قصه هاش بود
صفای اهل وامق ، يه حرف پوچ براش بود
چه ساده دل رو داديم ، چه مشکل ما گسستيم
بايد بار سفر بست ، که هيچستان غمينه
بايد از اين گذر رفت ، مزار آباد همينه
مزار آباد همينه

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 20:0 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه شهبانو از ستار

ترانه شهبانو : ترانه ای سياسی و در عين حال بسيار زيبا که پيشنهاد ميکنم حتما آنرا بشنويد


آهنگساز : حسن شماعی زاده
ترانه سرا : همايون هوشيار نژاد


در کاخ پادشاهی ، در پايتخت شاهی
در شب ميلاد نور ، در قحطی سياهی
با مهر آريايی ، مهربان بانو شدی
مادر ملتی با نام شهبانو شدی
ای مادر گرامی ، همسر مرد نامی
رنجی که برده ای تو ، نداره التيامی
نه وقت بار عامی ، نه فرصت سلامی
از اين همه مصيبت ، نمی شه گفت کلامی
مهر آفرين گلبانو ، ای نازنين شهبانو
خونه رو خاک گرفته ، از بی کسی تا زانو
شکوه تخت جمشيد تاراج آشنا شد
پايه ی تخت کورش چوبه ی دار ما شد
پرچم شير و خورشيد بی يال و دم رها شد
جهنمی به نام دين خدا به پا شد
رنج زيادی برديم ، از دنيا ضربه خورديم
افتاديم از بزرگی ، اما هنوز نمرديم
زنده به عشق ياريم ، تشنه ی کارزاريم
ما امتداد سبز دوباره ی بهاريم
مهر آفرين گلبانو ، ای نازنين شهبانو
خونه رو خاک گرفته ، از بی کسی تا زانو
در سرزمين خورشيد اگر که روشنی نيست
مثل تو عاشق مهر ، تو قصر عشق زنی نيست
رو خط سرنوشته هر دوی ما نوشته
شکسته ها شکسته ، گذشته ها گذشته
تا وقتی که به دل ها نويد عشقو ميدی
وقتی تو رو می بينيم لبالب از اميدی
می گذريم از سياهی ، پا می ذاريم تو راهی
که می رسه به مرز ايران پادشاهی
مهر آفرين گلبانو ، ای نازنين شهبانو

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:57 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه يکی به شکل خود من از ستار

ترانه يکی به شکل خود من ( آلبوم شام آخر ) : يکی ديگر از کارهای مشترک ستار و زلاند و سرفراز که واقعا شاهکاری بينظير خلق کردند


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


از اونور شبای خيس ، از اونور پنجره ها
از همه ذرات زمين ، از همه حنجره ها
يکی به شکل خود من ، هميشه دنبال منه
از همه جای همه جا ، اسم منو داد می زنه
اون که محبت هنوزم براش هوای نفسه
مرگمو باور نداره ، می خواد به دادم برسه
اون که هنوز سنگ نشده ، همون من ساده دله
همون دهاتی نجيب ، نه اين من بی حوصله
همشهری عزيز من ، همزاد ساده دل من
گذشته از علاج تو ، درد من و مشکل من
مشکل من خود منم ، منم که با من دشمنم
نه اهل اون ده عزيز ، نه اهل شهر آهنم
وقتی که راهی می شدم کاشکی پاهام می شکست
يا کاشکی کوله بارمو هيچ کسی هرگز نمی بست
راهی آبادی شدم ، ويرونيمو اينجا ديدم
سوختم و فرياد کشيدم ، آب شدم و هی چکيدم
اگه هنوز فکر می کنی ، با تو رفيق سفرم
نجيب و خوبم مثل تو ، بيا از اينجا ببرم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:48 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه فاتح از ستار

ترانه فاتح : ( آلبوم شام آخر ) ترانه ای غمگين که بسيار زيباست

 آهنگساز : منوچهر چشم آذر
ترانه سرا : ايرج جنتی عطايی


در دل کوه غرور ، بر سر قله دور
قلعه ای از فولاد ، قد کشيده سوی نور
کسی از اين همه مرد ، دستی از اين همه دست
فاتح قلعه نشد ، نه به تدبير و نه زور
روح من آن کوه است ، دلم آن قلعه سخت
که ندارد به درون ترس شکست
هر دم از جوشش خشم ، يا غم و کينه و مهر
می رود برج دلم دست به دست
آه ای عشق و اميد ، ای فاتح
فتح کن قلعه فولاد دلم
دلم از کينه و نفرت پوسيد
برس ای عشق به فرياد دلم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:45 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه بهار من گذشته شاید از ستار

ترانه بهار من ( آلبوم صدای بارون ) : يکی از زيباترين و ملايم ترين ترانه های ستار هستش که عماد رام ( آهنگساز
اين اثر ) هم اجرا کرده ولی با صدای ستار به مراتب زيباتر و دلنشين تر است


آهنگساز : عماد رام
ترانه سرا : معينی کرمانشاهی


چرا تو جلوه ساز اين بهار من نمی شوی
چه بوده آن گناه من که يار من نمی شوی
بهار من گذشته شايد
شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خيال من
چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من
بهار من گذشته شايد
تو را چه حاجت نشانه من
تويی که پا نمی نهی به خانه من
چه بهتر آن که نشنوی ترانه من
نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پيامی
بهار من گذشته شايد
غمت چو کوهی به شانه ی من
ولی تو بی غم از غم شبانه ی من
چو نشنوی فغان عاشقانه ی من
خدا تو را از من نگيرد ، نديدم از تو گر چه خيری
به ياد عمر رفته گريم ، کنون که شمع بزم غيری
بهار من گذشته شايد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:37 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گل های کاغذی از ستار

ترانه گل های کاغذی ( آلبوم همسفر ) : ترانه ی فيلم گل های کاغذی

 آهنگساز : تورج شعبانخانی
ترانه سرا : سعيد طبيبی


فکر رفتن و نموندن ، من يه عمری تو سرم بود
شوق پرواز توی ابرا ، من هميشه تو پرم بود
تا که اومدی تو از راه ، قصه گفتی از يه دنيا
زورقاش همه طلايی ، دست دختراش حنايی
تيغ آفتابش طلايی ، صدای آبش لالايی
پهلووناش مثل رستم ، گل دشتاش گل مريم
زندگيمو دادی بر باد ، تو با شيرينی حرفات
چشم بسته پای خسته ، اومدم به شهر دلخوات
ديدم اون بهشت موعود ، همه گل هاش کاغذی بود
گل باغش بد گمونی ، بوی گلهاش پشيمونی
تو که رفتی چرا پل ها رو شکستی
روی من درهای باز رو چرا بستی
کسی نيست باز کنه اين درهای بسته
زورق شکسته ام به گل نشسته
ديدم اون بهشت موعود ، همه گلهاش کاغذی بود
گل باغش بد گمونی ، بوی گلهاش پشيمونی

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:31 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه مرا درياب از ستار

ترانه مرا درياب ( آلبوم همسفر ) : ترانه ای قديمی و ملايم که قشنگی خاص خودش را دارد

آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


سکوت از هر طرف جاری ، هوای خانه تاريک است
ميان زندگی با مرگ ، پل ويرون و باريک است
مرا درياب پيش ازمرگ ، که مرگم سخت نزديک است
فقط يک چهره خسته م ميان چارچوب قاب
به مرگم يک نفس مانده ، در اين فرصت مرا درياب
عبور لحظه های عمر، دليل پيری من نيست
فرار از من که تو هستم ، مگر در خود شکستن نيست
من غافل به دست خود ، شکستم هر چه پروردم
ولی در اين قمار تلخ ، به خود بيش از تو بد کردم
به خود گفتم فراموشی پناهم می دهد در خود
فرار از قصه ديروز علاج درد خواهد شد
ولی ديدم فراراز تو ، فراراز من به آئينه ست
نياز تو تمام من ، نه يک احساس در سينه ست
فقط يک چهره خسته م ، ميان چارچوب قاب
به مرگم يک نفس مانده ، دراين فرصت مرا درياب

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:29 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه زخم از ستار

ترانه زخم ( آلبوم شمع نيمه جون ) : ترانه ای غمگين و فوق العاده زيبا

 آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


حس داشتنت يه آن بود ، عمر يک لحظه ی کوتاه
عمر کوتاه يه لبخند ، فرصت يک نفس و آه
اگه صد سال تو رو داشتم ، برام انگار يه نفس بود
با تو آسمون و داشتم ، اگه خونه ام يه قفس بود
لحظه های بودنه تو ، اگه زود بود يا اگه دير
معنی يه لحظه می داد ، لحظه ی عبور يک تير
بودنت شروع يک زخم ، از عبور لحظه ها بود
زخم دوست داشتنی من ، واسه مرگ بی صدا بود
حس از دست دادن تو ، حس از دست رفتنم بود
لحظه ی سوزش اين زخم ، سردی مرگ تو تنم بود
وقت خوب داشتن تو ، هر چی بود زياد يا کم بود
عمر من بود که تموم شد ، يه نفس بود و يه دم بود

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:27 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه خط بکش از ستار

ترانه خط بکش ( آلبوم کوچه ) : ترانه ای زيبا که آقا هومن درخواست کرده بود

 آهنگساز : پرويز قدر خانی
ترانه سرا : منصور خراسانی


رو اسم من خط بكش عكس منو بد بكش
بين من و عشق من ديوار نكش سد بكش
مثل يه حرف ساده كه نقطه هاش افتاده
عشقمو از من جدا شكل منو بد بكش
سادگی های عشقمو رنك و ريا نشون بده
يه عكس تازه ای بكش كه لحظه لحظه جون بده
وقتی كه خط كشيدی عكسمو بد كشيدی
من واسه خط كشی هات ميميرم و زنده می شم
با همه سركشی هات يه روز برنده می شم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:26 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گلايه از ستار

ترانه گلايه ( آلبوم گلايه ) : ترانه ای ملايم و زيبا

 آهنگساز : صادق نجوکی
ترانه سرا : مينا جلالی


من از دست تو بردم شکايت به قناری
که من آواز عشقم ولی باور نداری
من از دست تو بردم شکايت به ستاره
که تو چشمات نداری برام يه تک اشاره
شکايت رو شکايت رو شکايت
از اينجا شاکيم تا بی نهايت
گلايه رو گلايه رو گلايه
چقدر دلگيرم از گوشه کنايه
من از دست تو بردم شکايت پيش مهتاب
که از گلدون چشمام چقدر چيدی گل خواب
من از دست تو بردم شکايت پيش خورشيد
که عشقت در وجودم چقدر سوزنده تابيد
شکايت رو شکايت رو شکايت
از اينجا شاکيم تا بی نهايت
گلايه رو گلايه رو گلايه
چقدر دلگيرم از گوشه کنايه
تو هر گلدون سنگی گل و گلناری انگار
تو چشم عاشق من فقط گل خواری انگار
تو هر گلدون سنگی گل و گلناری انگار
تو قلب نازک من فقط گل خواری انگار
شکايت رو شکايت رو شکايت
از اينجا شاکيم تا بی نهايت
گلايه رو گلايه رو گلايه
چقدر دلگيرم از گوشه کنايه

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:23 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه رقيب از ستار

ترانه رقيب ( آلبوم رقيب ) : يکی از ترانه های خوب و زيبای بعد از انقلاب ستار

آهنگساز : حسين واثقی
ترانه سرا : حسين واثقی


خدايا خير نبينه از جوونيش
رقيبم اونکه اين دل رو سوزوندش
کجا رفته است وای کجا رفته است
آی انصاف و مروت که من رنجش برم
اون باشه يارش
که من رنجش برم اون باشه يارش
يه روز اون غنچه بود من باغبونش
چه زحمت ها کشيدم من به پايش
شدش غنچه گلی زيبا تر از گل
چه قد و قامتی جونم فدايش
يه دل نه صد دل عاشق گشتم ای کاش
چی ميشد می شنيدم باز صدايش
آی صدايش آی صدايش آی صدايش
يه روز بادی وزيد طوفان به پا شد
به ياری دل سپرد از من جدا شد
چه آشوبی نميدونی بپا شد
که عمر و زندگيم رفت و فنا شد
فنا شد آی فنا شد آی فنا شد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:21 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه يگانگي از ستار

ترانه يگانگي ( آلبوم گلبانو ) : اثري ماندگار و بسيار زيبا که در آلبوم آخر ستار قرار داشت

آهنگساز : کاظم عالمي
ترانه سرا : هومن ذکايي


اي عاشقان اي عاشقان ، گلايه دارم از جهان
نا مردمي از هر کران ، آتش به دل ها مي زند
آتش به دل ها مي زند
همچون زمين و آسمان ، ستاره هاي خون چکان
سنگ مصيبت هر زمان ، بر سينه ي ما مي زند
آتش به دل ها مي زند
دنيا به کام اهل ناز ، ما بيدلان اهل نياز
اين قلب خونين باغ ما ، داغ شقايق داغ ما
اي عاشقان اي عاشقان ،گلايه دارم از جهان
نا مردمي از هر کران ، آتش به دل ها مي زند
آتش به دل ها مي زند
ما خسته از رنگ و ريا ، با درد هر داغ آشنا
اين آسمان را پر فروغ ، روي زمين را بي دروغ
خالي ز کين مي خواستيم ، نيک و نوين مي خواستيم
زيباترين مي خواستيم ، کي اينچنين مي خواستيم
روزي که قلب اين جهان ، با عشق و آزادي زند
دنيا به روي مردمان لبخندي از شادي زند
اي عاشقان، اي عاشقان
از ياد ما ياد آوريد
دل دادگان،دل دادگان ، با ياد ما داد آوريد
از ياد ما ياد آوريد
شادا که با يگانگي ، از بند غم رها شوي
به رغم هر بيگانگي ، من و تو با هم ما شويم
شادا به روزي اينچنين ، چون ما چنين مي خواستيم
آري همين مي خواستيم ، آري همين مي خواستيم
اي عاشقان اي عاشقان ، گلايه دارم از جهان
نا مردمي از هر کران ، آتش به دل ها مي زند
آتش به دل ها مي زند

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:18 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه بهت از ستار


ترانه بهت ( آلبوم گل پونه ) : يکي از زيباترين ترانه هاي ستار که در زمان خود جز پرفروشترين و محبوبترين ترانه ها محسوب مي شد .


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


توي بت چشم من ، درد ناباوريه
فصل سرد عشق ما، رنگ خاکستريه
دردي که من ميکشم ، اگه کوهم ميکشيد
ذره ذره ميتکيد ، قطره قطره ميچکيد
ميتونست با دست تو، بهت من ويرون بشه
فصل زرد قصه هام ، ظهر تابستون بشه
قصه ي يقين عشق ، توي دفترم بودي
توي آيينه ي شعر ، شکل باورم بودي
من از خوش باوريهام ، به ويروني رسيدم
تو را يک لحظه نزديک ،يه لحظه دور ميديدم
از تب ناباوري ، گر گرفته تن من
سهم من از تو اينه ، چکه چکه آب شدن
دروغ آخريني ، که من از تو شنيدم
خودت بودي که از تو ، به ويروني رسيدم
از تب ناباوري ، گر گرفته تن من
سهم من از تو اينه که ، چکه چکه آب شدن

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:16 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه گل ناز از ستار

ترانه گل ناز ( آلبوم ايران ) : ترانه اي نسبتا شاد و زيبا

آهنگساز : صادق نجوکي

ترانه سرا : ليلا کسري

 


گل نازم گل ناز گل نازم گل ناز
همه حرفام تو هستي تو هستي محرم راز
گل نازم گل ناز گل نازم گل ناز
همه حرفام تو هستي تو هستي محرم راز
من به اين دل ,دل ديوونه ميگم دنياي درد
بده دستاتو بگيرم توي اين دستاي سرد
موقع ني زدنه نذار که آروم بشينم
من تو مستي تو عزيزمو عزيز تر مي بينم
گل نازم گل ناز گل نازم گل ناز
همه حرفام تو هستي تو هستي محرم راز
باز ميگم تو زندگي با غم دل ميشه ساخت
باز ميگم تو اين قمار هنوزم ميشه نباخت هنوزم ميشه نباخت
پيش روي من بشين تا بدونم يکي هست
که بده دل به دل يه نفر عاشق و مست يه نفر عاشق و مست
گل نازم گل ناز گل نازم گل ناز
همه حرفام تو هستي تو هستي محرم راز

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:13 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه آخرين تلاش از ستار

ترانه آخرين تلاش ( آلبوم گلبانو ) : جز کارهاي جديد و ماندگار ستار که فوق العاده زيباست


آهنگساز : مهدي داوودي
ترانه سرا : مهدي داوودي


اين آخرين تلاشمه ، واسه بدست آوردنت
باور کن اين قلب و نرو ، اين التماس آخره
چقدر مي خواي تو بشکني ، غرور اين شکسته رو
هر چي ميخواي بگي بگو ، اما نگو بهم برو
اين دل و عاشقش نکن ، اگه منو دوست نداري
راحت بگو اگه مي خواي ، قلبه منو جا بذاري
دلم پر از شکايته ، اما صدام در نمياد
مي ترسم از دستم بري ، کاري ازم بر نمياد
اين آخرين تلاشمه ، واسه بدست آوردنت
باور کن اين قلب و نرو ، اين التماس آخره
چقدر مي خواي تو بشکني ، غرور اين شکسته رو
هر چي ميخواي بگي بگو ، اما بهم نگو برو
نرو نذار که بعد از اين دنيا به عشق شک بکنه
هر کي دلش جاي ديگست عشق و بخواد ترک بکنه
نفس زدم از ته دل معصوم اين قلب به خدا
نذار بشه محال واسش باور عشق آدما
مرگ دلم پايه تو ، اگه ازش حذرکني
لب تر کني رفيقتم ، کافيه با ما سر کني
اين دل و عاشقش نکن ، اگه منو دوست نداري
راحت بگو اگه مي خواي ، قلبه منو جا بذاري
دلم پر از شکايته ، اما صدام در نمياد
مي ترسم از دستم بري ، کاري ازم بر نمياد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:11 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه ترانه سپيد و سياه از ستار

ترانه سپيد و سياه ( آلبوم ايران ) : يکي از بهترين ترانه هاي بعد از انقلاب


آهنگساز : صادق نجوکي
ترانه سرا : ليلا کسري


اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش به حال آشناها
اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش به حال آشناها
با همين اي آشناها بي منين اي هم صداها
تو دلا تون غم ندارين اي همه از من جدا ها
شب به چشماتون قشنگه روزتون رنگ شبا نيست
من که قهرم با زمونه عشق من عشق شما نيست
با غم بي هم زبوني خونه ميخونه کردم
سازش ديونه واري با دل ديوونه کردم
خنده هام مال شماها گريه ها مال دل من
با شراب و شور مستي حل نميشه مشکل من
اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش بحال آشناها
اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش بحال آشناها
از شماها بي وفايي از من اما صبر و طاقت
طاقت و صبرم تمومه خسته هستم تا قيامت
خنده هام مال شماها گريه ها مال دل من
با شراب و شور مستي حل نميشه مشکل من
اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش بحال آشناها
اي سفيدا اي سياها زندگي مال شماها
من که تو دنيا غريبم خوش بحال آشناها

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:9 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه تکيه گاه از ستار

ترانه تکيه گاه ( آلبوم شام آخر ) : ترانه اي بسيار زيبا و دلنشين که ستار بهترين اجراي ممکنه را داشته و فوق العاده زيباست


آهنگساز : تورج شعبانخاني
ترانه سرا : هومن ذکايي


اي همه آرامشم از تو پريشانت نبينم
چون شب خاکستري سر در گريبانت نبينم
اي تو در چشمان من يک پنجره لبخند شادي
همچو ابر سوگوار اين گونه گريانت نبينم
اي پر از شوق رهايي رفته تا اوج ستاره
در ميان کوچه ها افتان و خيزانت نبينم
مرغک عاشق کجا شد  شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبينم
تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفرينم
تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم
قصه دلتنگيت را خوب من بگذار و بگذر
گريه درياچه ها را تا به دامانت نبينم
کاشکي قسمت کني غمهاي خود را با دل من
تا که سيل اشک را زين بيش مهمانت نبينم
تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفرينم
تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم
تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفرينم
تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:7 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه صداي بارون از ستار

ترانه صداي بارون ( آلبوم صداي بارون ): ترانه اي استثنائي و شاهکار


آهنگساز : بابک افشار
ترانه سرا : اردلان سرفراز


بوي موهات زير بارون ، بوي گندم زار نمناک
بوي سبزه زار خيس ، بوي خيس تن خاک
جاده هاي مهربوني ، رگاي آبي دستات
غم بارون غروب ، ته چشمات تو صدات
قلب تو شهر گل ياس ، دست تو بازار خوبي
اشک تو بارون روي ، مرمر ديوار خوبي
اي گل آلوده گل من ، اي تن آلوده ي دل پاک
دل تو قبله ي اين دل ، تن تو ارزوني خاک
بوي موهات زير بارون ، بوي گندم زار نمناک
بوي سبزه زار خيس ، بوي خيس تن خاک
ياد بارون و تن تو ، ياد بارون و تن خاک
بوي گل تو شوره زار ، بوي خيس تن خاک
هميشه صداي بارون ، صداي پاي تو بوده
همدم تنهايي هام ، قصه هاي تو بوده
وقتي که بارون مي باره ، تو رو ياد من مياره
ياد گلبرگاي خيست ، روي خاک شوره زاره
اي گل آلوده گل من ، اي تن آلوده ي دل پاک
دل تو قبله ي اين دل ، تن تو ارزوني خاک

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:4 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه فريب از ستار

ترانه فريب ( آلبوم ستاره بازي ) : يکي ديگر از ترانه هاي سياسي بعد از انقلاب که بسيار زيباست


آهنگساز : فريد زلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز


عاشق نشدي زاهد ، ديوانه چه ميداني
بر شعله نرقصيدي ، پروانه چه ميداني
پروانه چه ميداني
من مست مي عشقم ، و ز توبه که بشکستم
راهم مزن اي عابد ، ميخانه چه ميداني
ميخانه چه ميداني
لبريز مي غمها ، شد ساغر جان من
خنديدي و بگذشتي ، پيمانه چه ميداني
يک سلسله ديوانه ، افسون نگاه او
اي غافل از آن جادو ، افسانه چه ميداني
تا چند فريب خلق ، با نام مسلماني
سر بر سر سجاده ، مي خوردن پنهاني
مي خوردن پنهاني
عاشق شو و مستي کن ، ترک همه هستي کن
اي بت نپرستيده ، بتخانه چه ميداني
تو سنگ سيه بوسي ، من چشم سياهي را
مقصود يکي باشد ، بيگانه چه ميداني
تا چند فريب خلق ، با نام مسلماني
سر بر سر سجاده ، مي خوردن پنهاني
مي خوردن پنهاني
روزي که فرو ريزيم ، بنياد تعصب را
ديگر نه تو مي ماني ، نه ظلم و پريشاني
نه ظلم و پريشاني

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:2 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه قصه ی ما از ستار


ترانه قصه ما ( آلبوم رقيب ) : ترانه اي سياسي ، اجتماعي که از شعر بسيار معروفي برخورداره و ستار هم به بهترين
شکل ممکنه اين ترانه را خوانده است .


آهنگساز : سيمون
ترانه سرا : حميد مصدق


چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
خانه اش ويران باد
خانه اش ويران باد
من اگر ما نشوم تنهايم
تو اگر ما نشوي خويشتني
از کجا که من و تو ، شور يکپارچگي را ، باز در شهر بر پا نکنيم
از کجا که من و تو ، مشت رسوايان را وا نکنيم
چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
خانه اش ويران باد
خانه اش ويران باد
من اگر برخيزم ، تو اگر برخيزي
همه بر ميخيزند
من اگر بنشينم ، تو اگر بنشيني
چه کسي برخيزد
چه کسي با دشمن بستيزد
چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
چه کسي ميخواهد من و تو ما نشويم
خانه اش ويران باد
خانه اش ويران باد

 

+ نوشته شده در یکشنبه 20 شهریور1390ساعت 19:0 توسط ya3r | آرشیو نظرات


متن ترانه بيگانگی از ستار

ترانه بيگانگي ( آلبوم ايران ايران ) : ترانه اي جاودانه و فوق العاده زيبا

آهنگساز : محمد شمس

ترانه سرا : فرهنگ قاسمي


ميروم دور از تو با دنياي خود خلوت کنم
بايد آخر من به اين بيگانگي عادت کنم عادت کنم عادت کنم
آشنايي کو که جان در پاي مهرش افکنم
آتش عشقي چه شد تا من بر آن دامن زنم دامن زنم دامن زنم
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب
لحظه ها را مي کشم با روز و شب کاري ندارم
با همه بيگانه ام جز غصه غمخواري ندارم
ميروم عاقبت ديوانه اي پيدا شود ، همزبون اين دل شوريده رسوا شود
ميروم تا عاقبت ديوانه اي پيدا شود ، همزبون اين دل شوريده رسوا شود
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب
تا تو بودي زندگي سرشار از لطف و صفا بود
اين دل ديوونه با مهر و وفايت آشنا بود
گر چه بي تو زندگي آهنگ زيبايي ندارد
ميروم چون عشق من در قلب تو جايي ندارد
ميروم چون عشق من در قلب تو جايي ندارد
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب
شورو حالي دارم امشب به چه حالي دارم امشب

خونه خوبه خونه ، مامانم اُمیده
خونه خوبه بوی ، مامانمو میده

♫♫♫


اون بیرون خبری نی به جز ، چشم های بارونی
به جز ، آدمای محبور مثه خودت ، که به اجبارِ با اونی
اون بیرون خبری نی به جز ، بدهکار و آلوده ها
ثمره ی سگ دوهاتم که ، زرشکا و زالومه ها
اون بیرون خبری نی به جز ، صفِ پُشتِ هم چیدن
به جز ، آدمای خسته که به زور ، با شکمِ گُشنه خندیدن
پُرِ دود پُرِ جوب پُرِ خون مردایی که کردن پُشت به جنگیدن
آدما فحش به هم میدن ، این چیزارو پُشتِ هم دیدن
خونه خوبه خونه ، مامانم اُمیده
خونه خوبه بوی ، مامانمو میده
خونه خوبه خونه ، مامانم اُمیده
خونه خوبه بوی ، مامانمو میده
این ضربُ المَثَلِ نابُرده رنج گنج نمیدونم چی چی رو کی گفته ؟!
باید دستشو بوسید
خیلی جاها شدیم خسته و کوچیک
تو یه فضای بسته و موزیک
هه
آره تو فضای بسته و موزیک
عجب ، مگه داریم ؟!
خیلی درد خیلی مشکلات خیلی دعوا خیلی بی پولی داشتیم
به خیلیا گفتیم میموندی کاشکی خیلی زمین خوردیم و نشُد هیچ جوری پا شیم
کلّی فاصله با پیروزی داشتیم و یاد گرفتیم دنیا جای پیزوریاش نی
یه سری چیزارم خُب نمیشه که گفت آخه اُفت داره ، اینجا میدونی جاش نی
چِقَده خوردیم پس گردنی
دیگه حالِ پارتی و مست کردن نی
یاد رفتیم مرامِ بعضی رفیقا حتی بدترِ از اجنوی
یاد گرفتیم حسادتِ رفیق از رقابتِ رقیب خطرناکتره
اونی که میکنه خطر پاک تره ، میبره اونی که میمونه عقب آخرش
نه حوصله ی نصیحت دارم ، نه سَر در میاره کسی از کارم
نه میدونه چیزی کسی دَربارم و خودمو بستم به مسیرم ، کارم
من با یه موجِ بیمار
تکیه به کُنجِ دیوار
خسته از همه خسته از خالی بودنِ جای صدام توی برج میلاد
داستانِ عجیبیه
دِلَم تنگه واسه مجیدیه
واسه بچگیام واسه زادگام
واسه ، مدرسه واسه باشگام
واسه زبری دستای بابام اخمای آقام حرفای مامان
اینی که هستم فرق داره باهام
واسه اینه که درد داره کارام
دلم تنگه واسه عادی بودن واسه ، دور از چیزای مادی بودن
آره یه جواریی کندم از همه ، اینجوری توقعات کمتر ازمه
ترجیح میدم تنها بشینم بی اعتنا به هرچی هر طرفمه
هرکی هر طرفمه ، وقتی درد نداری همدمن همه
خونه خوبه خونه ، مامانم اُمیده
خونه خوبه بوی ، مامانمو میده
خونه خوبه خونه
خونمون ایرانه …..
به خدا اون بیرون هیچ خبری نی
همه چی همینجاست ، تljkو خونمون ، تو همین خاک
سلامتی همه اونایی که تو همین خاک متولد شدن
واسه همین خاک جنگیدن و جزوِ همین خاک شدن
سلامتی شهیدا ، حاج حسینا ، تو دلی ها
سلامتی ناصر حجازی ها ، ایرج قادری ها
سلامتی استعدادایی که ، ستاره نشدن اما ، ایرونی موندن و اسطوره میشن
سلامتی اسطوره هایی که با بی لطفی خدافظی کردن
آقا مهدوی کیا ، علی آقا کریمی
سلامتی داداشیای تو زندون
دست فروشای تو میدون
سلامتی پدر مادرا
سلامتی دست تنگا
سلامتی درد دیده ها ، داغ دارا ، بیمارا

لبخند

نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را

نمی دانم که حس کردی سکوتم را

ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم

وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم

عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود

تو خیس شده موهات قشنگه حرفات میخندی آروم
تو اینو میدونی چقدر واسه من عزیزی خانوم
عشقت که باشه دنیام آرومه
میشه بمونی با این دیوونه
عشقت که باشه دنیام آرومه
میشه بمونی با این دیوونه

باش تا آخرش تا بشه غریبه و آشنا باورش
که تلخ نمیشه همیشه داستانا تهش
واسه قلبم یه بهونه باش واسه تپش
میکدن به ما هربار حسودی دشمنا ولی ما دست بردار نبودیم
پُزمون این بود که همیشه باهمیم با اینکه اهل ادا اطوار نبودیم
تو مثل ..اکسیری به من انرژی میدی
Go
جمعه شبا کل شهر تا صبحش همه دور منو تو مثه پروانه میشن دور شمع
آره اینا داستانه مائه
همه حس خاص ماله مائه
تو تکی پادشاه منم دنیا ماله منه وقتی آس ماله شاهه

تو ، شکل پری ها
خوشرنگ و زیبا آرومه دنیات
من ، عاشق دریام
عاشق بارون
عاشق چشمات

عشقت که باشه دنیام آرومه
میشه بمونی با این دیوونه
عشقت که باشه دنیام آرومه
میشه بمونی با این دیوونه

تو ، عشق من..

تو ، یار من..

من پیش ِ تو

مثل ِ تو

یه دنیا عاشقم من

ای گُل ِ من

بگو که

واسه تو لایقم من

همنفسم شو

همه کسم شو

دنیارو میخوام

همراهه با تو

منو نگاه کن

عشقو صدا کن

از بند دنیا

منو رها کن

همنفسم شو

همه کسم شو

دنیارو میخوام

همراهه با تو

منو نگاه کن

عشقو صدا کن

از بند دنیا

منو رها کن

تو اصن اینجوری نیستی که تنهایی جایی بری لایی بری

نمیگی با این بریم میگی با این بریز

واسه لاکچری هاتم تو پای ثابتی متفاوتی

این چشات که برق میزنن مال ِ منن نه اما یه برندم

پس بیا حالا کنارم بشین ببین چه فکرایی واست تو سرم هست

این زندگی فانیه

با تو شرایط عالیه

قهر کنم بات چه فازیه وقتی نفس بهم میدی هر ثانیه

یه وقت بهم نگی برم دنبال ِ کارم

میخوام بشی ستاره ی دنباله دارم

من الان خیلی خوشحالم عزیزم

از اینکه تورو دارم

یه دنیا عاشقم من..

سر صبحه و از خواب تازه تو پا میشی

ولی من هنوز بیدارمو تو باعث و بانی شی

که 24 ساعت به توفک بکنم

فکر اینکه نباشی به کی تکیه کنم

ولی تو چی موهات خیسه و زیر دوشی

فکر اینی شب تو دورهمی چی بپوشی

یا که چکمیکنی زنگ زده کی به گوشیت

با کدوم تیک بزنی با یکی دیگه جورشی

♫♫♫

تو چشام زل بزن بیا ببین بغضو

تاحالا اینطوری دیده بودی تو من تخسو

تا حالا دیده بودی که انقد داغون بشم

با صد تا قرصو دری وری آروم بشم

ولی تو چی با یه الکلی با نور شمعو

آخر شب رو تخت ولویی با اون امشب

به همین چیزاست که یهو باعث میشه

که من به ده نوع خلاف دیگه آلوده شم

 


چه لاك خوش رنگي چه آرايشي داري
چه دوست پسر خوبي چه آرامشي داري
وقتي تو اي اف امي ني ديگه به تو فكر كنه
روزي صد بار زنگ بزنه تو رو چك كنه
راستي شنيدم تو ديگه از ما خسته شدي
شنيدم به يه كسه ديگه اي وابسته شدي
به دوست پسر جديدت، مبارك باشه
اصلا مگه ميشه سليقه ي شما بد باشه
ميگن خيلي با هم خوشين خوب خدا رو شكر
يكي هم پيدا شدو دل شما رو برد
منم كه واسه رسيدن به تو بي اميدم
تا جايي كه يادمه هي دنبالت ميدویيدم
بذار بگم حالا كه داري ميري راحت، بي لياقت
گفتي تا تهش باهاتم ولي ديدي طاقت نياورديو
يكي ديگه رو جايگزين من آورديو
خيلي راحت تو آبروي منو بردي 

يه روزي فقط دستاي تو بود تو دستم
ولي حالا حسابي وا نمي كنم روت اصلا
همه رو ميپيچيدمو پاشدي رو دستم
خدایی تو وجوده تو احساسی بود اصلا 
يه روزي فقط دستاي تو بود تو دستم
ولي حالا حسابي وا نمي كنم روت اصلا
همه رو ميپيچيدمو پاشدي رو دستم


ديگه برو فكر منم نباش و راحت
با هر كي هستي باش منم هواشو دارم
هر كي كه با تو يا يه جورايي آشناس با تو
با اينكه بد بودي ولي باز شانس با توست
چون من حاليمه هنوزم حرمت نون و نمك
با اينكه همه حرفاي تو دروغ بود و كلك
ما كه از همه خورديم خب ميگيم توام روش
ميتوني اين موزيكو بدي با صداي بلند گوش
ميدوني امثال تو دور و ورم پرن، كوش؟
اونكه باب ميل منه و من بي تابشم
اونكه به چشم نياد بزرگترين ايرادشم
حتي به بدترين شكل بزنن زيرابشم
بازم دونسته با دروغاش سيا بشم
اونكه به يادش من زير بارون پياده شب
قدم مي زنم اما نيست عين خيالشم
من تو فكرشو اون بي استرس مي خوابه شب

يه روزي فقط دستاي تو بود تو دستم
ولي حالا حسابي وا نمي كنم روت اصلا
همه رو ميپيچيدمو پاشدي رو دستم
خدايي تو وجود تو احساسي بود اصلا
يه روزي فقط دستاي تو بود تو دستم
ولي حالا حسابي وا نمي كنم روت اصلا
همه رو ميپيچيدمو پاشدي رو دستم

شايد طبق معمول با يه شيشه مارتيني مستي
يا با دوست پسرت داري توي پارتي مي رقصي
يا شايدم اونو مثل من آزارش ميدی
يا خيلي ولو روی تخت ماساژش ميدی
مثل من حرست ميده كه ديوونه بشي؟
سرش داد بزني بگي تو خونه بشين
بگي جايي نرو دور همرو خط بكش
ولي خودت جلو آينه بكشي خط چشم
که به قرارت برسي و تو با اون باشي
ميگن شيفتش شدي تابع قانوناشي
آخه مگه يه آدم تا اين حد ميشه بي رحم
نبودي ببيني تو نبودت چي كشيدم
آواره ي كوچه خيابونا شدم
عين بي خونه ها درست عين ديوونه ها
با خودم حرف مي زدم ميگفتم بر ميگرده مياد ميمونه پيشم
فكر ميكردم ميدوني نباشي ديوونه ميشم

یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم 
ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلا 
همرو میپیچیدم و پاشدی رو دستم 
خدایی تو وجوده تو احساسی بود اصلا
یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم 
ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلا 
همرو میپیچیدم و پاشدی رو دستم 
خدایی تو وجوده تو احساسی بود اصلا

 

چیه چیزی شده ؟ چرا ساكتی؟
دوست داری من نباشم تا كنارت باشه كی ؟
شنیدم از من دلسرد شدی به تازگی
شادیهاتو تقسیم میكنی با یكی ..
دیگه كه دوسش داری و تو روش حساسی ..
روش داری عقاید خیلی شیك و وسواسی..
اینقده اونو میخوای كه اگه با اون بودی و منو اتفاقی جایی دیدی نشناسی ..
گفتم غرورمم زیر پاهات بذار له بشه
رفتی نذاشتی حتی دوستیمون به سال بكشه
تو عین نداریا واسه تو هر كاری كردم و بی معرفت نیومد یه بار به چشت
هرچی راجع بهت فكر میكردم شد نقش بر آب .. آواره آمارت بدجور همه جا پخشه الان
كاری كردی كه حتی زندگی سخته شه برام .. بگو بینم كی تو زندگیت پر نقشه الان ؟
اونم مثل منه و تعصب داره رو تو ؟
دوست داره همه جوره حفظ كنه آبروتو ؟
مثل من حاضره با دنیاهم عوض نكنه حتی .. یه دونه از اون تاره موتو ؟
یا كه بر عكس نسبت به تو بی ارزشه ؟بگو چی كم گذاشتم واسه تو این رسمشه ؟ !
كه جواب خوبیمو بدی با بدیات
مگه نمیگفتی فرق كردی با قدیمات ؟!!
خاطراتو فراموش میكنم مو به موشو برو با هر كی كه دلت میخواد رو به رو شو
بدون دیگه واسه من مرده كسی كه یه روزی با دنیا عوض نمیكردم یه دونه موشو
چه خوش خیالم به فكر اینكه دوباره تو بهم زنگ میزنی شبا تا صبح بیدارم ..
عیب نداره تو این شبا كه واسه ما سخته خواب
تو با خیال راحتت بگیر تخت بخواب
نگران منم نباش و آروم یواش .. چشماتو ببند بودن از ما داغون تراش
كه حالا همه چی رو سپردم به دست فراموشی
خوب میدونم كه حالا با كس دیگه هم آغوشی
اینا رو میبینم و میسازم بازم با غمتو 
اینو بدون یه روزی میگیره آهم دامنتو
آخه تا من یادمه تو با راحتی ..منو تنها گذاشتی تو اوج ناراحتی
كاری كردی كه به یه فكر خراب رسیدم .. فكر كثیفمو حتی تا خلاف كشیدم
وقتی میدیدم نیستی اما یادت اینجاست وقتی نمیشد من و تو با هم ما بشیم باز
خاطراتو فراموش میكنم مو به موشو برو با هر كی كه دلت میخواد رو به رو شو
بدون دیگه واسه من مرده كسی كه یه روزی با دنیا عوض نمیكردم یه دونه موشو
هنوزم بوی عطرت چندتا دونه ی مشكی از اون موی لختت
روی تخته .. تختی كسی كه همیشه میشدی روش تو بفلم ولو
تو كه رفتی .. نمیشكوندی اقلا دلو
با زخم زبونت ..
رسم زمونه اینه رابطه هایی كه به هم وصله نمونه
خیلی خوب دیگه همه چی بسه تمومه هر چی خدا بخواد همه چی دسته همونه
ولی بدون تو هم یه كم نه آخرشی
منه ساده رو بگو ساختم با همه چی
نمیخوام سر صحبت الكی هی بی مورد باشه .. اصلا تو خوبی هر چی تو میگی باشه ..
دیگه اسمتم تو زندگیم باشه نحصه 
هر بلاییم سرم آوردی ناز شصتت
بهتره اصلا نمونیم با هم ما یه لحظه ..امیدوارم دل تو هم باشه از من خسته
خاطراتو فراموش میكنم مو به موشو برو با هر كی كه دلت میخواد رو به رو شو
بدون دیگه واسه من مرده كسی كه یه روزی با دنیا عوض نمیكردم یه دونه موشو

میدونم حالت خوبه و خیلی روبراهی
میدونم بی دغدغه فکری و دلشوره داری 
روز ها رو سپری میکنی و شدی بی خیال ما
میگی امثال من دور و ورت خیلی زیاده ها 
کاش از همون اول این دل ازت خسته میشد 
که حالا نتونی تو روم بگیری دست پیشو 
به هر دری که زدم رو بهم بسته میشد 
چفدر دلم به دست تو شکسته میشد 
خوش به حالت چقده دلت قرصه و... 
صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه و... 
بغض من باعث میشه نیشت باز شه 
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه 
یکی که تو زندگیت مثله یه پا دو باشه 
یکی که فکر تو فقط پیشه کادو هاشه 
یکی که هر کاری کنه و هی سرویس بده 
مهم هم نیست که فقط با تو باشه 
بدی هات خوبی هات رو از یادم برد 
چه شب هایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشتت آبروم رو جلو عالم برد 
چه ضربه های از تو این دل سادم خورد
تو هم یک ذره دلت تنگ من بود کاشکی 
تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی 
تو که میگفتی قلبت بی من میشه پاره 
تو که میمردی واسه من بی اشاره
حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقته دیدنم رو نداری 
بی من زندگیت راحته 
میدونم انقده سرت شلوغه که بعد یکی دو ماه 
اگه الان بهت زنگ بزنم جا بله بگی شما؟؟
یعنی این یارو انقده به درد بخوره 
که باعث شده حالتو ازم به هم بخوره
از منی که همه جوره با تو بودم 
منی که به دور از حاشیه ها با تو بودم
کاشکی هیچوقت تو زندگیم این مسیر رو نداشتم 
منه بدبخت که جز تو هیچ کسی رو نداشتم 
یه دفعه گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی 
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی 
بدی هات خوبی هات رو از یادم برد 
چه شب هایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشتت آبروم رو جلو عالم برد 
چه ضربه های از تو این دل سادم خورد 
چقدر تو رو دور نگهداشتم از دشمنا 
یه آدم خوب ساختم از یک انگشت نما
ما ها از عشق همدیگه تب زده بودیم 
ما ها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بودیم 
همه چی خوب بود...همه چی زود زود 
میگذشت و تنها غم من غم این روز بود
که تو بری و من گله کنم از دست تو 
من عاشقت بودم دقیقا برعکس تو 
جای تو رو پر کنه واسم چه آدم دیگه ای؟؟ 
من تو رو میخوام که تو هم تو یک عالم دیگه ای 
تو یک آدم دیگه ای تو زندگیت هست 
تو زندگیت من چه نقشی داشتم 
من واسه تو با دور و وریات چه فرقی داشتم؟؟
آره دوست ندارم و یک وقتی داشتم وقتی که واسه دستای خالیم دست میخواستم 
آره واسه دستای خالیم دست میخواستم 
بدی هات خوبی هات رو از یادم برد 
چه شب هایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشتت آبروم رو جلو عالم برد 
چه ضربه های از تو این دل سادم خورد 
دیگه نمی خوام الکی کنم سخت گیری 
ولی تو هم یکی مثل باقی وقت گیری 
دم از عشق می زنی و میگی دوستش داریو وقتی با اونی به کسه دیگه نخ میدی؟

مثل تو هيچ جايي نديدم
علاقه دارم به تو شديدا
پس بدو همه جا داد بزن و بگو
آرمينه بي اف جديدم
تا ترو ديدم پريد عقل از سرم
به خاطر تو رو اسم همه ضبدر زدم
مي خوام مال من باشي حالا هرطوري هست
بزنيم به سيم آخر اطوري مس
از عشق هم
من از عشق تو
نگذريم به هر طريقي هست كنارم باشي
محاله واسه مس ديگه اي بذارم باشي
مثل تو هيچ جايي نديدم
علاقه دارم به تو شديدا
پس بدو همه جا داد بزن و بگو
آرمينه بي اف جديدم(2)
تو مثل بال مي موني واسه پرواز من
اگه تو نباشي من به مرگ حاضرم
تازه ام هيشكي نيس كه
هيشكي نيس كه وقتي تو نيستي واست چشماش خي شه
ازت درك مي خوام كه بتوني دركم كني
به جا اينكه بري تنهام بذاري تركم كني
چون فقط واسه توئه من تب و سوزم
مي خوام با تو سپري شه همه شب و روزم
مثل تو هيچ جايي نديدم
علاقه دارم به تو شديدا
پس بدو همه جا داد بزن و بگو
آرمينه بي اف جديدم(2)
(صداي دختر):
آرمين من دوست دارم
(صداي آرمين)
خب اينو مي دونم
(صداي دختر):
بگو پيشم مي موني
(صداي آرمين)
مي دوني مي منم
بگو كه بدون من
نمي مونم
اگه يه روز نبينمت
يه ديوونم
نمي مونم زنده بي تو
زندگيم نداره جلوه بي تو
عوض مي كنم زندگيتو
نمي خوام به جز من به كسي دل بدي تو
اگه يه وخ تورو چك نمي كنم
فك نكن كه من به تو فك نمي كنم
خودت بهتر از هر كسي مي دوني
اگه يه روز نبينمت سكته مي كنم

گوش بزنگتمو چشام به در خیره
به انتظارم تا بیای نگو به من دیره
که من دیگه طاقت ندارم 
اخه به دوری تو یه نــــــــفر عــــــــادت ندارم
منو ببخش اگه به تو شک میکردم 
اگه زنگ میزدی گوشی رو روت قطع میکردم
اگه خواسته هاتو نشنیده رد میکردم
یا ازعشق کسه دیگه تب میکردم 
همیشه حق باتو بود و این و تازه فهمیدم
که این منم که الکی به تو فاز بد میدم و
حق میدم که ازم بدت بیاد و 
بخوای نپلکم دور و ورت زیاد
ولی بدون که بی تو داغون داغونم 
با تو زندگی میده حال اروم ارومم
نباشی حتما باید یه قرصی چیزی باشه
تا شبا بتونم خودم و با اون بخوابونم
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی
اگه من و نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عــــــــزیزم
من هــــــــــــنوزم
دوســــــــــــــت دارم خــیلی..
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی
اگه من و نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عــــــــزیزم
من هــــــــــــنوزم
دوســــــــــــــت دارم خــیلی..
اینو میدونم که خیلی گله داری ازم 
داری خاطراتی گریه داری ازم 
هرکاری بکنمو هرچقدرم بهت من محبت کنم
هی بنالی ازم 
میدونم نداری ازم دل خوشی 
دل من تنگه برات و دل تو چی؟
برام میتپه؟برام تنگ میشه؟
یا دوست داری دلم بیشتر از این تنبیه شه
اگه که نه یالا بگو پس کوشی
چرا یه میس کالم ندارم از گوشی؟
چرا اصلا بمن هیچ حسی نداری؟
چرا سعی نمیکنی ، از من حسی نداری؟
اگه دیگه نداری رومن هیچ میلی
بدون من مثل تو نیستمو میخوامت خیلی..
اگه منو نمیخوای نداره عیبی
نه من مثل تو نیستم
چرا بی میلی؟
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی 
اگه منو نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عزیزم
من هنوزم
دوست دارم خیلی........
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی 
اگه من و نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عــــــــزیزم
من هــــــــــــنوزم
دوســــــــــــــت دارم خــیلی..
چتــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر فاصله میگیری؟
چرا بامن دیگه فاز تازه نمیگیری؟؟؟؟
چرا وقتی میبینی پشیمونم
منو نمیبخشیو یکم ساده نمیگیری 
یادته همیشه چه تو دعوای و آشتی
توسخت ترین شرایطا هم هوامو داشتی
منو دور نمیزدی ، سرم غر نمیزدی
با اینکه لیاقت ازمن بهترارو داشتی
حالا تو نیستی بدم به کی تکیه
با کی در میون بذارم یکی یکیه 
مشکلاتی که دارم و بی تو حل نمیشه
بی تو مشکلاتم بیشترنو کم نمیشه
پس بیا بگو منو میبخشی
چرا فکر میکنی تو دلخوشیم بی نقشی؟
وقتی میدونی چقدر بی تو روحیم خرابه
دیگه دلم طاقت یه لحظه دوریتــــــــــم نداره...........
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی
اگه منو نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عزیزم
من هنوزم
دوست دارم خـــــیلـــــــــــــــی ...
اگه دیگه نداری روم هیچ میلی
اگه من و نمیخوای نداره عیبی
ولی اینو بدون عــــــــزیزم
من هــــــــــــنوزم
دوســـــــت دارم خــیلی.....

چقدر استرس داری تو آروم باش
بیخیال دنیا و قانوناش
یه سری مشکلات هنو بینمون هست
که کنار میام هردوتامون باش
میدونم داری ازم آتو
ولی من دوست دارم فقط با تو
باشم و این بهم آرامش میده
وقتی شب میزنم قدم با تو
نه نمیزارم ترشه گونت
من با اخلاقای بچه گونت
کنار میام و با تو هستم
به کسی نمیدم من جاتو اصلاً
زندگی با تو خوبه زشت نی
یه دختر شیکی با موی مشکی
که مسلماً وقتی با منی توهم
بیشتر از همه توی چشمی
دیوونه اگه بری دیگه دلخوشی برام نمیمونه
ینو بدون که دوست دارم من دیوونه
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه
من دوست دارم حتی غر زدناتو
دروغ گقتن و دور زدنا تو
چپ نگا کردن و زل زدناتو
آخه بیشتر از همه من خوشترم باتو
دوست دارم وقتی بیدار میشم
با یه تلفن بدویی بیای پیشم
وقتی که به تو شک میکنم
تلفن تو میگیرم از سی بار بی شک
نمیبینم من روتو اشکالی
تنها تویی که واسم ارزش داری
نمیخوام باشی با من اجباری
پس تو هم بگو که رو من حس داری
وقتی نیستی نگران میشم
خوشحالم از اینکه تو الان پیشم
هستی و همین برام بسه
بی تو حتی زندگی برام نحسه
دیوونه اگه بری دیگه دلخوشی برام نمیمونه
اینو بدون که دوست دارم من دیوونه
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه
من باتو راحتم
عوض نمیشه
باتو حالتم
با تو طاقتم زیاده و روت حساسم
با اینکه مثل تو زیاد هست واسم
ولی من فقط باتو سرگرم میشم
پس هرجا رفتی برگرد پیشم
وقتی که تو کنارم هستی
حتی مشغله فکریام کمتر میشن
فک نکن که ندید بدیدم
ولی من هیچ جایی شبیه ت ندیم
مطمئنا حضور تو برام
میشه یه اتفاق جدید عزیزم
بدون اینو که من تا تهش هستم
چیزی کم نمیزارم واست اصلاً
میدونم که توام دوستم داری و
دل نمیکنی خیلی راحت از من
دیوونه اگه بری دلخوشی برام نمیمونه
اینو بدون که دوست دارم من دیوونه
هیچ کسی قدرتو مثل من نمیدونه

صدامو داری به احترامت هیچوقت حتی ، من

نمینداختم نگامو جایی رفتی با اینکه میدونستی

تو رو دوست داشتم و رو هیچکی نی اون حسی

که رو تو بود و هست

شاید از اولشم من بودم که نباید میذاشتم رو تو دست

رو همه خوبی هام بستی چطور چشاتو

هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو

ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم

دیگه من حتی به خودمم نمی رسم

اصلا بی خیال

دیگه گذشت از درد و دل

منو تو هردو تامون شدیم  دیگه هر دو ول

یه شب با این ،یه شب با اون

هزار تا کثافت کاری داریم به همرامون

منکه از تو بیشتر بود حاشیم

منکه حتی اگه تو نباشی ام

فقط به تو فک میکنم و تورو میخوام

چیه فک کردی مثل تو لا…ش.یــــم

دیگه خستم از خاطرات موندگارت

بدم میاد از اون نگاهت

برو نمیخوام بر گردی پیشم چون

خوب میدونم که کنارش خوبه حالت

وقتی نیستی معاشرت با همه سخته

بگو مست کنار کی میخوابی آخر هفته

ها چیه چپ نگاه میکنی طلب کاری؟

جدیدا در اومدی از فاز طرفداری

دل من ، با دل تو، که یکی نیست

بد بخت قیافتو ببن، ترکیدی

مسیرامون هم از هم جداست ،دیدی

باشه  تو خوبی اصلا تو راست میگی

چیه، فک کردی مثل تو هولم

مو بیچاری یکی لم داده تو بغلم

تو که رفتی حرمت یه سری چیزارو

جلو دوستام نگه میداشتی اقلاً

خوتو ببین که چقد فس فسی

منم یه عصبی استرسی

که به همه میپرم چون هیچوقت دوست نداشتم

که ببینم اسم تو میاد کنار اسم کسی

راستی بگو بینم هنوز باهاشی یا

این بد بختم رفت قاطی داداشیا

قاطی همونایی که کردی تو بهشون بدی

همون بیچاره هایی که دورشون زدی

آخه خیانت کردی به من تو چطور

تو اون حالت باید میگرفتم مچتو

برو خوش باش باهاش ولی بدون

که زودگذره این روزای خوش تو

خیالت تخت که واست دل ، تنگ نمیشه

بعد تو به هیچکسی دلگرم نمیشه

چرا نگران منی حالمو میپرسی

حال من، که از این بهتر نمیشه

پس بهتره که ندیم به دوستیمون کشش

تو هم خواهشا دیگه از ما بیرون بکش

چون دیگه مهم نیست بخوای باشی تو با کسی

سریعتر خوشحالم کن، با یه خداحافظی

حالا منم و ورقه ، روی ورقه قلمه
روی تنمه عرق ِ
توی سرمه کلمه
توی دلمه هدف ِ
بذار برم به طرف ِ
کسی که توی دنیا شده یه ملکه
بذار
بذار حالا دیگه بخونم از کسی که
هست دنیا واسه اون بدون مرز
کسی که سالها پیش داشته توان خاصی
به راستی توی زبان فارسی
حالا دیگه می‌دونن اینو مرد و زن‌ها
حتی خدایی که نداره المثنی
یهودی و مسیحی یا که هر مسلمان
یه سرباز واسه مرگ و سر باز
که صدبار اسمش رو تو تسبیح
من ذکر می‌کنم و می‌گم جلو تو تسلیم
شعرهایی که به صد زبون ترجمه شده
حالا واسه من، تو یه سنبله
دیگه می‌گذ‌ره از رفتن تو ۸۰۰ سال
ولی هنوزم الگو می‌گیرم از اشعار تو
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
تو ویرونی من و شرایط سخت من
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی
آره
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
آره
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
تو ویرونی من و شرایط سخت من
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی
روزهایی که نگرانم بار سخته بر دوش
با کلمات تو من می‌شم مست و مدهوش
می‌خونم اینو بدونی تا روزی که بمیرم
تک‌تک کلمات تو از یاد من نمی‌رن
پس ، وقتشه اینو بدونی
که یاس تا آخر عمر وفاداره به تو
که اگه دیگه تو نباشی بگو چطور
که باز یاس داستان داره بدون تو
نه
این عشقی که تو دل منه به توئه
که منو می‌بره به روی صحنه
دیگه بگم از اینکه مونده حالا یاس و یک بند
فرمول کلمات رو از تو یاد گرفتم
آره
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
تو ویرونی من و شرایط سخت من
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی
باید اینو بدونی که تو که کسی بودی که
که یکی یکی ِ کلمه‌هایی که توی دل تو بوده
واسه من و خیلی‌کسایی که
شعرهای تو رو با دل و جون و وجود درونی می‌خونند
می‌دونن اینو که تو یه الگوی جاودانه‌ای
واسه‌ ی زمینی که باغه تویی باغبان و
اینهِ که منو به سوی تو می‌کشونه
که تو چطور خودت رو تو دل این همه آدم‌هایی که
حتی کتابای تو رو به زبون خودشون ترجمه می‌کنن و
عشق‌ رو با کلمات تو تجربه می‌کنن
اسمت‌ رو می‌خونم ، میگم : " مولانا رومی "
که توی فرهنگ صلح ، تو بالا بودی
یه رودی ، یه رود زلال و شفاف
که منم همیشه دیگه دنبال حرفاش
چه جالبه که این بوده ترس رومی
که اون متعلق باشه به یه مرز و بومی
حالا رومی رفته و باز دشمن زیاده
یه سری تانک سوارن ، یه مشت هم پیاده
به خاک سپرده شده توی قونیه یک روز
منم می‌خوام باشم " رومی امروز "
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
تو ویرونی من و شرایط سخت من
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی
آره
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
آره
رفتی ولی تو می‌دونی
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
----------

سلام عرض شد
بفرما!!!
ببخشید واسه ی این آگهیتون مزاحم شده بودم خواستم اگر بشه اینجا استخدام بشم
مدارکتون را اوردید؟
بله بفرمایید
کاملاند؟
کامله مدارک همش کامله
سابقه کار؟
والا سابقه کار که سابقه کاری ندارم من
نمیشه که آقا جون سابقه کار باید داشته باشی
خب آخه چیکار بکنم من،من الان هر جایی که رفتم به من می گن باید سابقه کار داشته باشی من نمی دونم از یک جایی باید شروع کرد بالاخره
من شرمندم سابقه کار باید داشته باشی
خب آخه بالاخره شما هم ببین من الان ، الان بیکارم، دارم هر، یعنی نمی دونم چیکار باید بکنم
مشکل من نیست بفرما ، سر راه وایستادی
تو رو خدا یه توجه ای بکنید
شرمنده لطفا حرکت کن بفرما

-----
آخه بابا باغت آباد منو درکم کن
نگو جلوی راه وایستادی آقا حرکت کن
تو اینجا نشستی واسه این که جوابمو بدی
پایین و نگاه نکن چشم پر عذابمو ببین
اگه نیازمند بودی تو هم می شدی یه کنه
ببین اسم بدشانس روی پیشونی منه
عصبانیم یه زلزله 10 ریشتره توم
چرا اون با یقه بسته و ته ریش بره تو؟
همین ها می تونه جوون های ما رو پیر کنه
حدس زدی یه روزی پیشش کارت گیر کنه
تا که میرسه به منه بدبخت آواره
میگه الان نه باشه بعد وقت ناهاره
بیا یه کار خیری بکن توی روزت
امضاتو نمی خوام بذارم توی موزه
نگو مدارکت ناقصه تو فردا بیا
همه چیزو کامل کنو بعد وردار بیار
واسه استخدام دقت کن به ضابطه ها
باید داشته باشی 5 سال سابقه کار
نمی خوام داد بزنم الکی شلوغ بکنم
بگو پنج سال و من از کجا شروع بکنم
منو داری میبینی که از این زمونه سیرم از همه جا بریدم یه جوون پیرم همه بارم رو میبندم شبونه میرم به خاطر تو دیگه کارم تمومه بي رحم 
منو داری میبینی که از این زمونه سیرم از همه جا بریدم یه جوون پیرم همه بارم رو میبندم شبونه میرم به خاطر تو دیگه کارم تمومه بي رحم
بیدار شدی می خوره به سرت هوای صبح
توی روزنامه بخون صفحه ی حوادثو
ببین مادری که دخترش رو کشته بود
بعد خودشو پرت کرد از پشتبوم
میگی چه مادر بیرحمی چه روزگاری
چیه خراب شد اول روز کاری
اگر دقت کنی با کمی ریشه یابی
می فهمی که حتی یک مادر هم میشه یاغی
اون مادر ای کاش باز زنده می شد
واست تعریف میکرد داستان زندگیشو
روزی که خداوند دخترش رو هدیه می کرد
مادر داشت از خوشحالی گریه می کرد
با وجود پدری که هنوز بیکار بود
دمه بیمارستان نشسته و سیگار دود
می کنه و بدهیه ها هر روز قد میکشه
مرد دور آگهی ها همش خط میکشه
بند امیدش به آینده ها پاره شد باز
آخر سر هم خیابون ها کارشو ساخت
قاتل تویی خدا ببخشه گناهاتو
حالا بخون مجله گل آقاتو
منو داری میبینی که از این زمونه سیرم از همه جا بریدم یه جوون پیرم همه بارم رو میبندم شبونه میرم به خاطر تو دیگه کارم تمومه بي رحم
 منو داری میبینی که از این زمونه سیرم از همه جا بریدم یه جوون پیرم همه بارم رو میبندم شبونه میرم به خاطر تو دیگه کارم تمومه بي رحم
چیه فکر می کنی حالا که تو پشت می زی
از ما بالاتری یعنی تو گشنه نیستی؟
طوری صحبت می کنی انگار که داری ،
الان تراولاتو می کنی پشت نویسی
خیلی شده یه جوون جلوی تو ظاهر بشه
یه جوون تحصیل کرده که مسافر کشه
این همه سال زحمت کشیده واسه کاری
که فردا با روی سفید بره خاستگاری
دیگه خودتم می دونی اینه گفته ی عقل
باید با پول بشینی سر سفره عقد
و توی پول چیزی به اسمه وفا گمه
گذشت وقتی که می گفتند مهم تفاهمه
فقر از در بیاد تو همه چیزو خراب میکنه
بعدش از پنجره فرار میکنه
باغت آباد منو درکم کن
نگو جلوی راه وایسادی حرکت کن

جلو آينه وايسا تو در حسرت ، که چه روزاي خوبي بود از دست رفت
که چه گناهي بود که ازش سر زد ، که ديگه دور شده بود از مقصد
رفتن ديگه همه از دم ، تنهاش گذاشتن ديگه اونو رسماً
اونيکه زماني از همه بوده برتر ، حالا با دستاي خودش شده پرپر
جَوونيکه پشتش خميده ، رنگ از چهره ي خشکش پريده
تازه مصرف کرد نعشه بود ، ولي دوباره دچاره رعشه شد
من يادم ، نميره روزايي رو که اون مادر
 ، چطوري يه گوشه ميگرفت ماتم ، نميتونست بکنه اينو باور ، که بچش تو دام يه نامرد
، بيفته تو جامعه با سر ، بخوره روي زمين بگه واسم هيچي مهم نيست که ببازم همه چيم رفت به باد
دستم رفته رو نبض حست ، حالا که ديگه کارِ تو حبس جسم ته
، تو يه زخمي صد درصدي که به روي خودت حالا يه ضبدر زدي ، ميگن که آدمي که خواب باشه ، صداش کني ميتونه ز خواب پا شه
ولي تو خودتو زدي به خواب ، شنا بلد نيستي ولي زدي به آب ...
بدون هر کس که رفته از اين مسير از دست رفته شده اسير ، پس هست به نفعت تو اين بدون ، هرچند که سخت تو ولي بتون
بتون . اون نميتونه ، که رو پاهاش وايس ، کسي چه ميدونه ، که يه روزيرو که نداره پوله دوا ، اون تزريق کنه آمپول هوا
واسه پول دوا مونده يه را ديگه ، که شستن شيشه ماشينا تو ترافيک ، تا ميره جلو که بکنه شروع به کار ، صاحب ماشين ميگه برو کنار
متنفر چشماشو بهش دوخت ، ياد گذشته افتاد دلش سوخت ، از روزاي خوبي که رفتن ، حالا ديگه زيره خاطرات بد دفنن
اين مرهم ِ درد اون مرده ، اونو از همه طرد دور کرده ، مرهمي که اونو نابود کرد ، خيليا رو روونه ي تابوت کرد
اون مرد حتي نامزدش ، رو با نعشگيه مواد طاق زده
حالا اون که تو دل شبا تک غريبه که حالا ميگه ديگه رسيده به آخر ِ راه
من ميگم اون هي داره ميره ، نميدونه که جلوش ميدان مين نرو جلو تا به تو بگم من علتش ، که ته اين راه مرگ با ذلت
تو کسي شدي ، که حالا يه شبگرده ، منتظري که اون روزا برگرده ؟
نه . تو روياي نعشگي ، برگرد تو به دوران بچگيت ، گونه هات ديگه شده از اشک تو خيس ، وقتي مياد سراغ تو گشت پليس
تو گذشته آب از سرت ، که تاثير مواد لامصب
وقتشه تصميم بگيره ، ترک کنه يا زير تزريق بميره
به خودش گفت خودت بساز ميتوني ، چرا داري خودت قصاص ميکني
وقتشه ديگه پاشد به قصد کشت ، پس از جاش بلند شد با دست مشت
اعتياد کنه مثل موج ويران ، تا که برسه به روزاي اوج ايران
--------------

اینجا ایرانه 

اینجا ایرانه یه گربه ی هفت هزارساله ، که زندست تاوقتی که نفت خام داره..
اینجا چهارفصله ولی تو دل مردمش ، فقط برف زمستونو سرمایه داره
اینجا آیینه ها تو رو به تو نشون نمیدن ، ببین گربه منو به کجا کشونده میگم
مردم همه توی رویاهاشون قدم میزنن ، تقدیرو واسه همدیگه رقم میزنن
اینجا چوبه ی داره تنبیه انحراف ، واژه ی تظاهره معنی احترام
اینجا آبرو سی دی تو دسته بچته ، چیزی که دستتو بگیره دست حسرته
اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه ، تو یه مجرمیو حکم اسارت دادی به تنت
چی دوست داری بشنوی از این بشر ، خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم ؟؟
اینجا صف اول نماز پست و مقامه ، علم و تجربه رو از بین برده روابط
اینجا ریش بذار یقه ببند کارت رو غلتکه ، خنجرو غلاف کن بشو وارد تو مهلکه
اینجاگفتن حقیقتم جواز نداره ، اونقدر مشکل داری که واست حواس نذاره
اینجا بچه ی 10ساله قمه به دسته ، مرض غرب زدگیه حالا زده به نسله
اینجا خاک اجداد منه ایران من ، داره هر روز بازم میشه ویرانه تر
چرا عادت داری بالاسرت شلاق باشه ؟ وقتی ستاره ای نداری تو شبهات آره
بنویس با خون مردم بی ستاره ، بنویس از جوونی که زندانو پیشه داره
بنویس عاقبت ماها در به درییه ، اینجا ایرانه گربه ی قلب زمینه
اینجا زندگی نمیکنن نفس میکشن ، طعم خون برادرو از رو هوس میچشن
اینجا مادربزرگامون قصه نمیگن ، آخه بچه ها دیگه ته قصه رسیدن
اینجا منتو به تلاش ترجیح میدن ، سر صندلی تو مترو هم درگیر میشن
اینجا گوش های مردم شعار پرستن ، به هم میگن پیدا نمیکنی تو هارتر از من !
آخه تفریح سالم جوونا سیگاریه ، دخترو زمین زدن از روی بیکاریه
اینجا ایرانه و از بالا خشگله همین ، توش که بیای یه چیزایی هست مشکله نگی
اینجا جای بحثای سیاسی فقط تو تاکسیه ، مهندس مملکتم پشت دخل واکسیه
اینجا نابغه هامون همشون بورسیه تو غربن ، نخوانم برن مجبورن راضی بشن قلبن
اینجا هرکی به خودش میگیره ژست سرباز ، حتی پرنده ها هم ندارن حس پرواز
اینجا واسه ی خودش داره هر کی قبله ای ، کسی فکر تو نیست تا وقتی زنده ای
کناره هر راه راست هزار تا بیراهه هستش ، آینده ای نداری چون ایران بیمار نسلش
تا بخوای بجنبی پشتیا زیرت میکنن ، خیلی راحت سختیا پیرت میکنن
چشمای منه بازم میشه از غم خیس ، قلمو میندازم توانی تو دستم نیست
فقط با رفتن راه میشه به جایی رسید ، اینجا واسه رسیدن راهی جز رفتن نیست
اینجا خاک اجداد منه ایران من ، داره هر روز بازم میشه ویرانه تر
چرا عادت داری بالاسرت شلاق باشه ؟ وقتی ستاره ای نداری تو شبهات آره
بنویس با خون مردم بی ستاره ، بنویس از جوونی که زندانو پیشه داره
بنویس عاقبت ماها در به درییه ، اینجا ایرانه گربه ی قلب زمینه ....

اگه بری
                                    بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
میخونم و اشک میریزم واسه این دل که تنگه
                                    بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
اگه باز , یه روزی بری از پیشم  
بدون اگه نباشی من دوونه میشم
اوه اوه عشق من
 اوه اوه به تو تشنه ام
اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
                                    تموم هستیم , به پای تو دو تا چشمای تو بریزم
اگه بری کارم تمومه , زندگی بی تو برام حرومه
                                    لحظه ای تو ازم جدا شی , غم همه دنیا پیش رومه
 نمیذارم که یه روز تو رو ازم بگیرن
                                    بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
 میخونم و اشک میریزم واسه این دل که تنگه
                                    بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
 اگه باز , یه روزی بری از پیشم  
بدون اگه نباشی من دوونه میشم
 اوه اوه عشق من
 اوه اوه به تو تشنه ام
 اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
                                    تموم هستیم , به پای تو دو تا چشمای تو بریزم
 اگه بری کارم تمومه , زندگی بی تو برام حرومه
                                    لحظه ای تو ازم جدا شی , غم همه دنیا پیش رومه
 اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
                                    تموم هستیم , به پای دو تا چشمای تو بریزم
 اگه بری بی تو میمیرم ..........
                                    تموم هستیم به پای

سخته حرفم ولي بايد رفت
ديگه تمومه ديگه بريدم
ديگه خستم از اين كه هر چي
هي اومدم و نرسيدم
سخته حرفم ولي بايد بدوني خستم
ولي بايد بدوني كه ميرم با يه يادگاري رو دستم
با يه يادگاري رو دستم
سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستمسخته رفتن تلخه حرفم -- ببين من در ها رو بستم
من از غروب جمعم
حتي از سكوت صبحم خستم
سخته حرفم رسيده وقت رفتن
به ياد اون روزا كه اسمت هر يه سطر دفتر
نقش مي بست چشم با اشك خيرست به
فردايي كه توي زندگيم يه بخش ديگست
من نمي دونم بهت نميومد
كه خودتو بكشي كنار از كنار من تو بري گلم
نخواستي بفهمي اين رو كه من عاشقتم؟؟؟
فهميدم حق ميدم بهت باشه بخند، به من
واقعا كه حق داري بخندي
كه با اون نگاهت منو به رگباري ببندي
كه بدتر از صد تا گلوله سرب داغه
با تو فكر مي كردم طلوع صبحه آخه
تا وقتي بودي توي زندگيم من غم نداشتم -- واست تا جايي كه تونستم من كم نذاشتم
البته خودم مي خواستم اينا منت نيست -.- ولي با تو بودن واسه مَن مِن بعد ريسكديگه با خاطرات با تو خوشم پس
چون كه حتي فكر بي تو بودن كشندست
بذار بگم آخرين سطرم رو بخوني
من ميرم تا شايد تو قدرم رو بدوني
سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستم
من با هر خاطره با غم
ميرم با اينكه وابستم
سخته رفتن تلخه حرفم
ببين من در ها رو بستم
من از غروب جمعمحتي از سكوت صبحم خستم
سخته حرفم رسيده وقت رفتن
گذشت اون روزا تو حرفا بودي حرف أول
حس مي كردم أخيرا حرفات با خراشه
اونجا بود كه فهميدم اين قصه آخراشه
وقت رفتنه وقت دفن قلبمه -- و خودت مي دوني تمومه الكي جو نده
حرف هاي تلخت هم كه نمك زخممه -- و تنها دلخوشيم به قلم دستمه
و باز منم و حسرت اينكه دوباره تنهام
و از خدا حالا مي خوام من دو بال پرواز

مي دوني چند بار گفتم كه تو مال من باش؟؟؟
بگذريم ديگه زدستم در رفته شمار دردام
تو كه مي دونستي من تكيه گاه محكمتم
بگو با من ديگه چرا آخه نوكرتم؟؟؟
من كه هر دقيقم وابسته به دقيقه تو بود
من كه حتي لباس تنم به سليقه تو بود
مني كه دست هيچكسي رو با وجودم نمي گرفتم
تو باعث شدي كه توي قلبم بميره نفرت
رسيده وقت رفتن
هرچند من از دلت خيلي وقته رفتم
باشه تو بردي و اينا برات افتخارن؟؟؟
تو ختم عالمي و منم اند خامم؟؟؟
فکر نكني أهل جبران يا انتقامم
خودم بايد دقت مي كردم تو انتخابم
سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستم
من درد تموم دنيام
كه زخم هام رو خودم بستم
سخته رفتن تلخه حرفم
ببين من در ها رو بستم
من از غروب جمعم
حتي از سكوت صبحم خستم.
                                                ----

هر طور شده میگم 
حرفایی که تیر چراغ برق داره 
علافی که چیته چرا رپ داره 
به جامعه خیابون و مردم 
نه یه کم خیلی 
نه یه کم خیلی 
علاقه مندم 
که شرایط هرچند 
سخت باشن من بازم افکارم 
رو روی کاغذ بیارم 
اینا نه دست سازن نه از مخ کس دیگست 
اینا اسبابن اگه کمه توضیح 
من یه نمه فوری 
از یه ذره طوری 
میگم تا بگیری جامعمون اصلا بده 
کمی شرمندم چون که وقتم کمه 
همه سیگاری 
با زن و بیکاری 
بازم تو جوونای مملکت داره بیداد میکنه 
تابلوئه چرا من بگم؟ 
ببین چیه که تفریح سالم پنیره 
باور نداری ؟ تفریح سالم همینه 
با یه نگاه و یه تشخیص ساده هم میشه فهمید 
که تو مخ جوونا عقل نیست 
وضعیت حاده 
امیدوارم بفهمی 
هر طور شده میگم 
از رو نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که 
هر طور شده میگم 
نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که 
من یه جوون ایرانیم که زیر فشار هستم 
واسه همین کلمات میره به کار تا حرفامو بزنم 
تو میشه یه بار حوفامو گوش کنی ؟ 
در عین حال درکش کن 
اگه هستی عین ما 
ما کلی مشکل داریم 
پسر غیر کار 
ما تو یه پرورشگاهه به اسم خیابون 
بزرگ شدیم و وحشیمون کرده 
بی ناموس که الان با ما بده 
چرا خوبه با کاسب 
ید همیشه به جا 
پوله یا واسط 
چیزه دیگه هم مردم به هم لطف دارن 
معلومه میگم آره اگه اس باشم 
تو چیزی میدی چیزی میگیری تیریپ اینه 
ما حرفو با رپ میزنیم تا بینیم میشه 
خریداری واسه ی حرف حسابی 
پیدا شه گوش کن مرد حسابی از رو نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که 
هر طور شده میگم 
نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که 
منو مست گرفتن با خون روی دستم 
چند ثانیه بعد دستبند روی دستم 
برخوردم قصدم 
که دورم از هر گناه 
ولی من این موضوع رو از سر 
چند روزی چندین بار 
تعریف کردم 
اما این بار 
واسه تو میگم 
قضیه ناموسیه 
و الا کیانوش آدم آرومیه 
من یه جوون ایرانیم غیرت دارم 
مثل بقیه نیستم که قیمت دارن 
خیر از یادم نمیره ساده 
رپ واسه جامعه بهینه سازه 
واسه همین حرفامو اینجا زدم 
پس ایرادی نگیر این بارم ازم 
ما پسر خوانده های پدر خوانده ایم 
به حرف من گوش کن یه در خواسته این 
از رو نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که 
هر طور شده میگم 
نوشته ها 
هر طور شده میگم 
همه این آهنگو گوش کنین چون که
                                                                    هیچکس« 

هــویــت مـــن
گــوش بـــده
تا بگم به تو نیتمو
دارن از بین میبرن هویتمو
تاریخ خــاک سرزمین آریایی
داره فریــاد میزنه تا ما بیاییم
پس ، حالا وقتشه بشنوی که
ایران ، وطن من ، همون کشوری که
بعد هفت هزار سال ، ایران ، سر پاست
هنوزم دل ایرانیان ، دریاست
بشنو هموطن من اینو ، از یاس
که واسه ی وطنم منم ، سرباز
بگیر به دستت پرچم ایران و بگو
نگین دست هستی ، ایرانه بدون
اعتراض من میشه مثل گلوله شلیک
بیا با هم بخونیم سرود ملی
خواهر و برادر من ای هموطن
تمدن ایرانیا هست در خطر
همه ماها سربازای زیر پرچمیم
نمیذاریم از ما بگه هر اجنبی
واسه ما ایرانیا ملاک هر نفره
که روی گردن ما پلاک فروهره
اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه
اسم ایران واسه ما مایه ی افتخاره
احترام ما به ایران یه خار تو چشم ِ
کسایی که می خوان بزنن ضربه بهش
مثل تشنگی گندم به آب
حس نم نم بارون بوی خاک
مثل تو ، مثل چشمه پاک ، بوی خـــــاک
وطن عشق تو ، توی قلبمه
خوندن از وطن ، حس منه
عشق من ، خاک میهنه
ایـــــــــــران
می خوای بگی ما اومدیم از یه نسل وحشی ؟
پس یه نگاهی بنداز به تخت جمشید
داری اسم ایران و بد جلوه میدی
که اسمت رو بزرگ بنویسن رو جلد سی دی ؟
دارم هدفتو تو دفترم می نویسم
می دونم که واسه چی ساختی فیلم سیصد
می دونم دلت ساخته شده از سنگ و سرب
جای اینکه با هنر بسازی فرهنگ صلح
توی این تیرگی روابط هوای مه آلود
می خوای که ماهی بگیری از آب گل آلود
ولی به تو میگم اینو با زبان اصلیم
که ایران ، هرگز نمیشه تباه و تسلیم
خدا به تو داده ، دو تا چشم بینا
ببین کتابهای سعدی و ابن سینا
یا به فردوسی و خیام ، یا مولانا رومی
همیشه توی تمدن ما بالا بودیم
ولی یاس نمیتونه ساکت شه
اسم ایران بازیچه ی یه مشت ناکس شه
هدفتو پاره میکنم با تیغ ایمان
تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران
مثل تشنگی گندم به آب
حس نم نم بارون بوی خاک
مثل تو ، مثل چشمه پاک بوی خـــــاک
وطن عشق تو ، توی قلبمه
خوندن از وطن ، حس منه
عشق من ، خاک میهنه
ایـــــــــــران
کورش کبیر بود صلح رو آغاز کرد
یهودیا رو از بند بابل آزاد کرد
کوروش ساخت ، کتیبه ی حقوق بشر
واسه همینه که دارم ، یه غرور قشنگ
به ایرانم و ایرانم ، به تاریخ وطنم
با خاک همین سرزمین آمیخته بدنم
هر جای این کره ی خاکی هستی هموطن
تا وقتی که خون تو میدوه در بدن
حاضر نشو ، که خودتو راضی کنی
که هر بیگانه با فرهنگ تو بازی کنه
تاریخ ایران من هویت منه
ایران ، دفاع از تو نیت منه
----

این دردیه که مهمون همیشگی این دنیای زشت و زیباست
این آهنگو تقدیم میکنم به اونایی که هیچی ندارن جز دوتا بال برا پرواز
خدا شمارو خیلی دوس داره..... خیلی.........
باتن سالمم آیندت معلوم نیست
ببین عاقبت یه آدم معلول چیست
لالایی بچه گرچه صدای تاره
خوشحاله از اینکه فقط یه ستاره داره
با صدای ناله میگه کتک نزن 
ضعیف تر نبود واسه کتک زدن
میگی کمک ندم چون فیلمشه
میخوام حرفام تو ذهنت مثل فیلم بشه
اصول پست بودنو ندیدم من تو دینم
آره پس واسه همینه که اندوهگینم
اگه بخندی تو پستی از هر نظر
این کاره خداست نده تو اصلا نظر
به جاخنده به نابینا و فلج اطفال
دست بالا ببریم به امید فرج الله
که از گل پاکترن این بچه ها
تنت بلرزه اگه کنی بد نگاه
خداکمک کن به این طفلای مظلوم
(وقتی من و تو تو خوشیاشیرجه زدیم)
ونگاه کن به این چشمای معصوم
(آرزوی اون بچه مرگه هر دفعه)
آخه وجدانن اونا مثل ما یه انسانن
(وقتی من و تو تو خوشیا شیرجه زدیم)
رفتارما با اونا درست نیست انصافا
(آرزوی اون بچه مرگه هر دفعه)
صبحا کره میزنی به نون حاضر توست و 
تهی دنبال داروست تو ناصر خسرو
فقط به فکر اینیم که کو مال دنیا
بی توجه به اینکه کوتاهه دنیا
دوس دارم به خودت بیای از گفتار ما
بیاین کمک کنیم به از کار افتاده ها
اون با دهن نقاشی کشید و بهش بگیم مرد
بدون دست و پا هم میشه زنذگی کرد
ما ها چرا غرق شدیم تو رقص و پز
غافلیم از بچه های نقص عضو
کمرنگ شدن چون نیستن بحث روز
هموطن خوشبختی اونا دست توست
آره با بغض نگاه میکنه دور و ورشو 
اون فقط خوشی میبینه دور و ور تو
اونم دلش میخواد مثل تو خب خوشی کنه
خدا کمکش کن نذار خودکشی کنه
خدا کمک کن به این طفلای مظلوم
(وقتی من و تو تو خوشیا شیرجه زدیم)
ونگاه کن به این چشمای معصوم
(آرزوی اون بچه مرگه هر دفعه)
آخه وجدانن اونا مثل ما یه انسانن
(وقتی من و تو تو خوشیا شیرجه زدیم)
رفتار ما درست نیست با اونا انصافا
(آرزوی اون بچه مرگه هر دفعه)
بغض تو مادر باعث ترانه شد
چونکه بچتو ندیدی تو تمام عمر
زخمیه همیشه قلب مهربونت
گریه نکن شاید این یه قسمت بوده
به اون بچه میخندی چون خورد زمین
این چیزا رو میبینم میکنم خوزنی
ماها آدمای قوی با روح مردنیم
بعد چند وقتم بدبخت میشیم خب همین
کارا رو میکنیم میریم لب چاه ما
واسه بچه مونده یه راه سر چهارراه
دست فروشی کنه رفیق کو دل تو
چپ نگاه میکنی میزنی کولرتو
شیشتو میدی بالا میگی بذار بره
چون پول خرد نیست تو جیب تراوله
آره تهی ام میخوام واستون گریه کنم
قلبمو تو این آهنگ بهتون هدیه کنم
خدا کمک کن به این طفلای مظلوم
ونگاه کن به این چشمای معصوم
آخه وجدانن اونا مثل ما یه انسانن
رفتار ما درست نیست با اونا انصافا
وقتی من و تو تو خوشیا شیرجه زدیم
آرزوی اون بچه مرگه هردفعه

........ 

هیچکی نگفت یه دختره تنها تو این شهر شلوغ
بین نگاه هرزه‌ ی ، مردم سر تا پا دروغ
چه حالی داشت وقتی همه آرزوهاش مرده بودن
وقتی که دستای پلید ، آبروش رو برده بودن
هیچ‌کی نفهمید چی کشید
وقتی که مرگش رو می‌دید
توی هجوم نعره‌ها ، هیچ‌کی صداش رو نشنید
بدون دروغ نیست این حرفا ، داره صحت
همه‌ ی ماها شدیم ، یه مار چار و سه خط
ماییم وارث درد ، ماییم باعث مرگ
غیرت ایرانیا رو صاعقه زد
حرفا بحثا رفت رو اعصاب ، شد کابوس بد
کم‌کم خواست به صدا در بیاره ناقوس مرگ
دختر ایرانی ، ناموس تو ، ناموس من
چرا کاری کردیم ، خودش بره به پابوس مرگ
چطوری دلمون اومد با آبروی یك دختر
ما بازی کنیم که زندگیش بشه مختل
تو کنج اتاق ، تکیه داده اون تنها
خدا اشک رو به اون ، هدیه داده بود شبها
ولی حالا شب و روز ، چشما تشنه‌ ی اشک
طوری که دیگه تموم شده بود چشمه‌ ی اشک
میگفت به خدا " ای خدای من ، فقط یه خواهش :
به من بگو همه‌ اینا فقط یه خوابه ! "
ولی خواب نیست ، دخترک بیدار بود
دخترک بازیچه‌ ی جماعت بیکار بود
بيمار شد ، از تهمت های کثیف و نابجا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه‌ ها نجات
پس کجا رفته غیرت مردای این شهر شلوغ ؟
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ
بیمار شد از تهمت ‌های کثیف و نابجا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه ‌ها نجات
تا به حال همچین بلایی سرت نیومده
که اگه بیاد ، میگی : " بلا از این بدتر اومده ؟ "
ولی کدوم ما ، جامون رو گذاشتیم جاش
که ببینیم چی میکشه ، ما هم بسوزیم پاش
کاش "یاس" میمرد همچین روزی نبود
که غیرت بمیره به دست یه خنجر عمود
خنجر به دست یکی بود ، ما همکارشيم
که توی جهنم ، ما هم با اون همبالشیم
خطاب به اون پسر که "چقدر میتونی کثیف باشی ؟
کاری که تو کردی ، بدتر بود از اسید پاشی "
تو که حاضری خود رو بکشی واسه حسین
تو که محرما سیاه میپوشی واسه حسین
حسین گفت : " اگه دین نیست ، باشیم آزادمرد "
نه واسه یه سی ‌دی کثیف کنیم بازار رو گرم
اون دختر ، زحمت ها کشید تا به شهرتی رسید
واسه لذت بردن از اسمش یه مهلتی بدید
گفتید "صحبتی جدیده ، نوبت همینه"
با سرعتی عجیب ، چه تهمتی زدید
پس کجا رفته غیرت مردای این شهر شلوغ ؟
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ
الکی تبصره نزن ، خودتو تبرئه کنی
تو عقل داشتی ، خود تو رهبر خودی
ولی دونسته خودت رفتی عقب گناه
پس بشین تو منتظر غضب خدا
ولی نه ماهی رو هر وقت که از آب بگیری تازه ‌ست
و بدون که راه واسه ی برگشت ، باز هست
باید راه بست به تبلیغ بیشتر
و سعی کرد برای تبدیل خویشتن
به انسان واقعی با همه‌ ی صفات
باانصاف و واقع‌ بین ، حاضر واسه‌ ی دفاع
میگم به اونایی که واسه باقی حق تشنه ‌ن
" شک نکن ! تو همین حالا سی ‌دی رو بشکن ! "
                                                                                         -------


میگی‌ بازم کنار همدیگه واژه بچین؟
راجع به چی‌؟ باشه بشین
چشماتو باز کن یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میکروفن رو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی‌ که تکه تکست
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز این هم ندارم یه فکر بهتر
از جومنگی بگم که شده سمبل رشادت؟
ایران براش شده مثل صندوق تجارت؟
پس هنرمند وطن الان کجاست نیست؟
اون تو زیرزمین می‌خونه چونکه مجاز نیست
از چی‌ بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟
به جز کاغذ سفید پاره، خوب آره رفیق
حرف توشه ولی‌ با خودکار سفید
تو هم مثل منی‌ تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی‌ نیستم با این زخم‌ها دردم بگیره
ولی‌ این اشک‌ها رو کی‌ می‌خواد گردن بگیره؟
از چی‌ بگم خدا از این بنده‌های خسته؟
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه
رو لبم این منم با یه ردّ پای خسته
از چی‌ بگم؟ بگو از یه روح زخمی
که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی؟
از روز‌هایی‌ که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب
از چی‌ بگم؟ از بچه‌های پائین شهر؟
که غذا واسه خوردن دارن ماهی‌ یه شب
اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو من از چی‌ بگم خوب؟
ما گفتیم و تموم درد‌ها ریشه کن شد؟
از چی‌ بگم برات؟ شاید قصه دوست داری
مثل قصّهٔ اون همکلاسیان روستایی
اگه قصّه تلخه گناه واقعیت
داستان نرگس و گل‌های باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی‌
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گور گرفت
آتشی که پوست بچه‌ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود
بدوین سمت در ولی‌ در هم قفل بود
چشمام خشک شد یه کم بهم اشک بده ایزد
این بچه‌ها با کدوم دست مشق بنویسن؟
کودکی مرد در راه کلاسیکه
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمیخواد ته قصّه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می‌خواد که نرگس بخنده
از چی‌ بگم که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه‌های مدرسهٔ درودزن
غصه نخور صدام رو بشنو از زیر خونت
من صدات رو به گوش همه میرسونم
از چی‌ بگم دلی‌ که فقط اسمش دله؟
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله؟
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وقفش بده
از چی‌ بگم بگو از یه روح زخمی
که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی
ولی‌ قسم به خدا قسم به روح تختی
که من بدون ترس میرم به سو‌ی تقدیر
خیلی‌ خشنه زندگی‌ ولی‌ حوصله کردم
تو فشن زندگی‌ من یه مدل دردم
ولی‌ دفتر گذشته‌ها رو ذرّه ذرّه کردم
اومدم جلو که پی‌ دردسر بگردم
از چی‌ بگم ؟؟؟

====
(صورت خسته نگران، بي‌ آرامش و مريض
که قايم شده بود زير آرايش غليظ
زخمي از خاطرات تلخ ديروز
چشم ميدوخت به خيابون سرد بي‌ روح
با تحمل سنگيني‌ نگاه آدما
ادامه ميداد او به راه ناتمام
و اولين بار براي آخرين راه
هه بهتره بگم که آخرين چاه
تنها، دو دل‌ ، تو فکر و با تعجب
دنبال چي‌ بود؟ پول يا توجه؟
تو روزگاري که هر کسي‌ دنبال آشناست
آشناست دخترک ميگرد پي‌ يه فرد ناشناس
که از اون غريبه‌ها يه عده ماييم
آروم اشاره زد که شيشت رو بده پايين
فقط ميتونيم امشب رو با تو باشيم و بس
اين رو گفت و نشست و در ماشين رو بست
پسر مي‌خواست سر صحبت رو وا کنه زود
تيکه مينداخت و منتظر واکنش بود
ولي‌ دخترک صداش رو نميشنيد
تو دنيايي بود که به سادگي‌ نمي‌شه ديد
ديدي که بعضي‌ وقت‌ها بغضي تو گلوته؟
نمي‌خواي گريه کني‌ جلو کسي‌ که پهلوته
هي‌، امان از اين زمان
زماني‌ که ديگه برد توان از اين زبان
بي‌ همراه و بيهوده رهسپار اين راه بي‌ نور و همصدا
سپرده خود رو به دست باد اسير زندون لحظه ها
تو دلش درد‌هاي بيکران خسته از حرف‌هاي ديگران
اسير مرد‌هاي بي‌ مرام و اشک مي‌‌باره باز
پسر گفت لعنت به اين بخت بد
خونه ي ما مي‌‌مونه واسه ي وقت بعد
سعي‌ نکن با سکوتت زير پوستم بري
اگه پايه‌يي‌ ميتونيم خونه‌ دوستم بريم
خوب حاضري با ? نفر باشي‌ يا نه؟
معلومه که رفتار دخترک ناشيانست
سوال تکرار شد، حاضري باشي‌ يا نه؟
و دختر به فکر يک شب و يک آشيانست
گفت بريم، من که همه چي‌ رو از دم باختم
گناهش پاي اون‌ها که من رو پس انداختن
عصباني‌ از خاطرات خاموش قديمه
پي‌ محبت ميگرد توي آغوش غريبه
تو خونه‌يي‌ رشد کرد که عشق نبود
جاي عشق، فحش و مشت و زير چشم کبود
پدري که جلوي مشکلات مختلف ضعيفه
فقط زورش ميرسه به دختر ظريفش
با خودش گفت پشتم به کيا قرصه؟
خانوادم؟ اونا رو خدا بيامرزه
اون موقع کي‌ بود احترام به حرفش بزاره؟
حالا مجبوره که تنش رو به حراج بزاره
بي‌ همراه و بيهوده رهسپار اين راه بي‌ نور و همصدا
سپرده خود رو به دست باد اسير زندون لحظه ها
تو دلش درد‌هاي بيکران خسته از حرف‌هاي ديگران
اسير مرد‌هاي بي‌ مرام و اشک مي‌‌باره باز
ببين، تو اين قصّه‌ها رو ميشنوي و ميري
بعد چند بار شنيدن ازش ميگذري و سيري
ممنون از اوني‌ که به ديگري صدام رو پاس داد
بگذريم، بريم سراغ ادامه داستاني که
امروز نوشتنش رو مود من بود
اين يه درديه که به خيليا بوده مربوط
کوه غم بود، ولي‌ يه نور انبوه
پشت کوه واسه ناا اميدي زوده هنوز
کاري ندارم به اينکه کارش خلاف شرعه
ولي‌ واسه رابطه‌ها اول علاقه شرطه
وگرنه يه روح که روي جسمي‌ سوار
چطور تو آغوشي بره وقتي‌ حسّي نداره؟
تو اين روزگار درد ناک و سياه بي‌ شرم
اي کاش بگه نگاه در من پياده ميشم
راه براي ادامه دادن زياده بي‌ شک
اي کاش بگه نگاه در من پياده ميشم

-----
، به اون کسی که باور داری، نزن تو دستت قویه ، ظریفه صورت این زن
به خدا همه ی تنم اینجا داره می لرزه کی گفته پسرامو اوباشن دخترامون هرزه؟
اره،این درد مثل یه غده تو سینمه! گمون نکن هرچی می گم از روی کینمه!
این یه زخمه که تو خلوت منو می خوره تو عمق فاجعه ی خونین صورتت می بره!
تو چشات از حادثه سیاهه ، می دونم! می گن نفس بودنت گناهه ، می دونم!
تو مثل مرواریدی اما نه واسه زینت! ظریفی ، زیبایی، گرونی ، اینه صحبت!
آدما مریضن ، تو بودنت سلامت داره! آره تو گناهی ، گناهی که برکت داره!
آره می جنگم واست ، چیزی که مال منه!
اسلحم صدامه ، بلند می شه،این حق زنه!
نمی خوام برام نقش یه دلسوزو بیای! بیخود می گی ضعیفم ! من شیرم تو کجای؟
دیگه نمی خوام واسم مرثیه سر کنی همین شعرم می شه واسه تو ، یه تو دهنی!
نگاه نکن روسری رو سرمه! این جبره! من معتقد نیستم که راه حلش صبره!
این یعنی حقمه زندگی!من یه آدمم! بگو می‌خوام ببینم! بگو تو چی از تو کمم؟
بزار دو دقیقه بگم مثل یه زن حرفمو! آدم آدمه! تو باید بفهمی دردمو!
قدر یه تاریخ حقمو گرفتن و بردن! نوبتیم نوبتمه! قدیمیا مردن!
تو حق داری هر چی می گی! قانون طرفته! قانون به تو می گه بزن! زدن فقط حرفته!
این سر واسه شکستنه! اره! درد می کنه! بزن! منم حرف می زنم! ببین کی جون می کنه!
نمی خوام مثل همیشه بشنوی گریه‌ام رو! تا وقتی دستت بلند شد ، ببینی ترسمو!
باور کن از تو کتابا اسم مردو خط زدن! آدما امروز دو جنسن ! یا نامردن یا که زن!
اره می جنگم واست چیزی که مال منه!
اسلحم صدامه، بلند می شه، این حق زنه!
من واست چی هستم تو این دنیای وحشی؟ یه چیز می گم زانو بزنی،کم بیاری،تا شی!
این ادمیت نیست مغزتون تو کمرتونه! بهتره بچرین! هرزگی اب و نونتونه!
عشق براتون به حرفه! مضحکه!تو خالیه! بچه،خونه،خونواده، یه چیز پوشالیه!
اما من گرونم ! قیمتم بالا خونمه! آسون به دست نمیام! این بسته به جونمه!
هر وقت که اراده کردی برات مادر شدم! اگه جنگ بود، پا به پات جنگیدم، خواهر شدم!
آره!این زنه خرد و شکسته همسرته! آره!این زن که الان نمی شناسی تو! زنته!
تجاوز یعنی همین! هر کاری که خواستی کردی! با توهین و تشر و تو سری، کی گفته که مردی؟
یه روزی می شه که تو نمی تونی بگی چی بپوشم! من عروسک نیستم که شخصیتمو بفروشم!
من پوششم عوض می شه، تو سطح قضیه اینه! تو با مغزت چه می کنی که تا قیامت همینه!؟
دیگه سنگ هیچ دستی سرمو نمی شکونه! کسی دیگه تو گوشم ایه ی وحشت نمی خونه!
تنم لگدمال نگاه هرزگی ها نمی شه! این یه عزم جزمه ! طوفان و خاک و اتیشه!
آره می جنگم واست چیزی که مال منه!
اسلحم صدامه،بلند می شه،این حق زنه!
شاهین ن.

زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا
زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا

چه گرميم چه گرميم از اين عشق چون خورشيد
چه پنهان و چه برهان و چه پيداست خدايا
فتاديم فتاديم بدان سان که نخيزيم
ندانيم ندانيم که چه غوغاست خدايااااا
زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايااااا

يا يا يا ياس
در هر برگ از دفتر من
هست از
سرور من برتر
بر حق در
ره در بستر
در هر ور
بهرم هست از
برکت سرور
شرمندم از کردم
سرور
بد کردم دندم نرم
اصلا
مرحم دردم من هم بردن
سگ درسن
در قصرت هستم
در سر فصل هست
فقط اسم تو
همه کمکتو مي خوام
نه نصفشو
سايتو بالا سرم مي خوام
توان بده ايزد
مي خوام با اجازت
خيلي روان بنويسم
دارم گره اي سخت بارم گله اي سرد
که تو منتظر روز خوب دل بي صبر
مي خوام جاودانه بمونم تا ابد الدهر
نمي کنم ديگه از خودم همه رو دک
مي خوام برم جلو با نيت و مدد حق

چه نقش است چه نقش است بر اين صفحه ي دل ها
غريب است غريب است ز بالاست خدايا
نه دام است نه زنجير همه بسته چه راهيست
چه بند است چه زنجير که برپاست خدايا

زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا
چه گرميم چه گرميم از اين عشق چون خورشيد
چه پنهان و چه برهان و چه پيداست خدايا
فتاديم فتاديم بدان سان که نخيزيم
ندانيم ندانيم که چه غوغاست خدايااااا

[ooooت

یه نگاه بنداز عزیزم ، می خوام بگم ، دوست دارم
خوب می دونی که بازم ، سر کارم
به من بگو عزیزم ، دو تا چشمـــاتو بیام چند بخرم ؟

نگو می ریم ما
اگه بخوای بگی منو دوست نداری
می میرم آخه دیوونه میشم
اگه بخوای منو تنهام بذاری
بذا دلمو بدم و برم و بخونم اینه با تو
برم و به همه بگم و بدونی بی تو
کسی خاطر تو رو نمی خواد به جز من
اگه "نه" بگی مجبورم تو رو بدزدم
هــی تو بدون اینو که
حـــیف من و تو
باید عــین دو تا ستاره
بــین همه بتابیم
هــی به من نگو که
قـــید منو زدی تو
دیگه نمی بینی کسی عین منــــو
ولی نه عزیزم ، من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســـت دارم
عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــــو
من دوســـت دارم

از دست ایــن خوشگله ، مـــن
یه خواب خوش ندارم
نکنه فردا جلوی
نگاهش کم بیـــارم
عاشق میشم ، با یک نــگاش
می لرزه دست و دلــم
نترس تا وقتی منو داری
با من بمون خشگلــم
تو بدون اینو که آره
میگم به تو اینو که هنوز اگه پایی
تو بیا جلو بدونی که عروسک مایی
حالا که مال منی بیا جلو ، زود باش سریع
تا ببینم من اون صورت دوست داشتنیــتــو
دیگه طرف کس دیگه
تو نری که فریبـه ، نکنه
یهو دلو ببازی سریع به غریبه
بذا لجبازیا رو واسه کس دیگه
اخم و تّخم بسه دیگه
----
بسه دیگه از لجبازی دست بردار
انقد دیگه دل مارو سر کار نذار
دل من ، دیگه طاقت نداره
واسه من دیگه تو بهونه نیار
از همون روزی که چشاتو دیدم
عکس چشماتو روی قلبم کشیدم
کم آوردم پیش نگاهت
مث تو ، دیگه هیچ جا ، ندیــــــدم
ولی نه عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــو
من دوســت دارم
عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســت دارم
ولی نه عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســت دارم
عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــو
من دوســت دارم

0000000                
یکی دو روزیه که چشمات به آفتاب  
باز شدن ، حالا دیگه شروع داستان توئه
مادر و پدرت مثل پاسدار
دیگه دور و بر تو ان و چشم به آسمان
نـیـا به خــــدا
میگن اینو که بچه سالمه
تو دورش کن از هرچی ظالمه
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست
تو 9 ماه رو تو تاریکی سر میکردی
بدونی کجایی ، همین الان برمیگردی
تو فردا ، دریای دردا رو دریاب
تنهای تنها هستی تو
بدون اینو پـــس
تو وقتی رفتی ، به سمت سختی
یا درگیر هستی ، تو دست تقدیر و ، بعد میفهمی
فردی " زخمی ، غمگین ، تسلیم " هستـــی
بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی
اگه پسری ، بابا میگه این عصای دسته
اگه دختری ، میمونی توی فضای بسته
حرف یاس ، حالا به حقایق وصله
تولد تو ، فقط واسه بقای نسله
پس بهت ، همینو میگم و میرم
که اینه رسم زمین بی رگ و بی رحم
یه چیزی داری می بینی و میگی عالیه
اینجا عصر آدمای دیجیتالیه
هرکی میاد واسه کمکت دست بگیره ،
فردا میخواد چند برابرشو پس بگیره
گریه ها واسه ت همه واسه ریاست
دوستی که ، قبل گریه داشت پیاز پوست میکرد
ما میخوایم گلوی همو با حرص ، بدریم
انگار از همدیگه طلب داریم ارث پدری
تو نمی تونی چیزی بگی بابایی بدونه
گریه کن تا مامان واسه ت لالایی بخونه
بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی
منو ببین ، دیگه پر ِ حرفه چهره م
گلوم میسوزه از مزه ی تلخ شعرم
گوش بده ، حالا که توی اوج حرفیم
به خدا نمیخوام بدم به تو موج منفی
ولی ، بدون خیلی زود پیر میشی
توجه کن که خیلی زود دیر میشه
عاقبت تولد تو اجله ، میدونی ؟
چرا واسه بزرگ شدن عجله میکنی ؟
معصوم و زیبایی ، با دل پاک داری امید
مثل ماهی قشنگی تو آکواریومی
تو کاش بدونی ، که پاک بمونی
وجود خودتو ذره های خاک بدونی
چه تو روز روشن و چه آسمان تاریک
به دنیا اومدی حالا شناسنامه داری
توی دنیای پر ِ درد و خشونتی
ولی حالا که اومدی پس :
خـــوش اومــــدی
بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی
بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی
                                                                               ----------

وقتی كه دلم از زندگی پره ، مثه اون درختیه كه تشنه ميبره ،

از اين دنيا كه مثل زندونه اينو بدون هميشه اينجوری نميمونه

ورس 1:(حصين)

کفیتو بپوشو لباس تن کن / میخوام ببرمت جایی که ماجراس چند دور

بزنی ببینی چند چنده شهر / تا بعد بشی من یه نمه پر کنده تر

من، همون که خوش بود / یه وقتی سر حال مث سنگ سفت بود

میفهمی همه چی پیچید رو همین حساب / روزاشم مثل همه حتی روز تحویل سال

هه! همیشه متنا بلند بوده مشتی / رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیم

و دیدیم که تش با زخمی تنهاییم / ولی خب خوش گذشت یه وقتایی

غصه که مال قصه هاس / ما خوشیم همه جوره رو زمین با چشم باز

همین دلیلی شد بیمارو بی دل / یا ساده ترش میشی یه گرگ بارون دیده هه هه

;روس:(بيگـ ــرز)

وقتی كه دلم از زندگی پره ، مثه اون درختیه كه تشنه ميبره ،

از اين دنيا كه مثل زندونه اينو بدون هميشه اينجوری نميمونه

ورس 2:(حصين)

تمام طول روزتو میکنی تخمی سپری / فکر به چیزی که باختی ببری

اون مغزتو میگاد مثل سگ پشیمونی / تو گفته بودی که راه سختو میتونی

اما بعد دیدی تویی و کمی مایه تو جیب / به جایی نمیرسی با این قدمای کوچیک

این زندگی گفت یه چیزو یاد پس بگیر / امید بده به جاش بیلاخ پس بگیر

یاد میگیری که ناشتا نرینی / جاهایی میری که یه موقع آشنا نبینی

نه حسشو داری نه حال ِ فک زدن / تو خودت پیچ میشی دیگه آره مثلا

حرفات همیشه بوی غم میده / تو آینه هم تصویره دیگه گندیده

هنوز بالا سرت گرماشو داری / راستی دلخوشی هاشو سیری چند میده ؟!

كروس:(بيگـ ــرز)

وقتی كه دلم از زندگی پره ، مثه اون درختیه كه تشنه ميبره ،

از اين دنيا كه مثل زندونه اينو بدون هميشه اينجوری نميمونه

ورس 3:(حصين)

گرگ باش، مثٍ من / مث ِ ببر / مث ِ جغد تو پرسه های شب

مث سنگ تو لحظه های سخت / تو عرصه های تنگ

نعرتو بزار تو بارونو / بشکون رد شو حتی قانونو

دل نبند که تش تلخیه / میشی مثل من، نفــس تخلیه

و دستات همیشه خسته رو تنت / روو زاخماتم نمک ِ وابسته بودنه

ترجیح میدی جای اینکه نقشه بچینی / واسه بعد زندگیتو توی لحظه ببینی

میشه شب، میشه روز، میشه فردا / تو میخواستی نهرو کنی دریا هه

شدی شبیه مردمت / ببین تو رویا همیشه حقیقت گمه

كروس:(بيگـ ــرز)

وقتی كه دلم از زندگی پره ، مثه اون درختیه كه تشنه ميبره ،

از اين دنيا كه مثل زندونه اينو بدون هميشه اينجوری نميمونه(2)

 
 

 

 

مث من باش و بار و بشکون قانون هارو

مثل منی پس عشق خایه هارو

رد بده که اشتهای مارو هیشکی نداره خدا اشتباهی جارو

نداده به کسی نه چیمیگی تو جدیدن

چی زدی که فک میکنی شدی الان شیبه من

پنجا چندی میشینی‌ بام

پَ بپا نرینی که برینی من سیمامو گایدم .

میدونی دنیا جنگه رنگی نیس

چل باشی میره رو مغزت سنگینیش

سوخت میدی میبینی باختی شکی نیس

پَ تو یاد بگیر نگیری جو فردینی

تو شب و دیدی منم اینجا پاکی

صبح ، چشما بس که چاقیده

خب ، خط شدن رو صورت و باز بیداریم

کسخاره پَ اونی که خوابیده

گیریم گنده باشی میخوری به در دیوار

یا که میره بهت ته سیگار

روی آسفالت نمیبینم رد پاتو پس

نمیمونه دیگه حرفی بات

شبا لای هم صبا کنده میشیم

به هم میایم ولی مال هم نیمشیم

تو یه بدی یو منم در رو ام

فکر منی منم فکر تو و جیبت هر دو ام

شاکی نشو اگه نکنم خو تو میکنی به جام

اینور پَروپا کا ا میسوزن با کونه گهی یه جا !!

نده معرفتی ، ما خودمون 3تا برادریم

شهردار و سردارو یکی فاز تراوری..

همه رفیقامم دورم واستادن

نشو صمیمی بام اگه 2بار بات دست دادم

دفع بد هم اگه من و دیدی نمالی هیچی‌ لاش

نزدیک نیا از اون دورا تماشاچی باش

اینجا مدلشِ یه شبایی ولیییی

نمیدئنی قاطی اینا بمونی یا بری

لزجا و جوبییا ، کمری بوبیا

یا اونی که سوما رو بسته بازو رو بیاد

حالا بِم بگو بلدی چی!

لاشی باز شدی هوَل چیم!

بگو کوچیکه ی من و میخوای

یا لب شیشه ای لول و روی کمره چیل

ببین خوشگله تو که من و ندیدی

به من نمیخوری اخه خایمال قدیمی

واسه تو که جای لای ما بپری نی

پَ گندت و بیار هرچند اونم واسم عنی نیست

صدای موزیک و ادمای لــشِ پلوم

میگه که اتیش کن صدات و توی گلــو

به فال نیم بگیــر اتفاق بدو

تو من و دوست داری منم رختخابو شب و با تو

صدای لب و با توف ، اتاق و در با قفل

من و تو و صبح صورتکه نمه با پف

توری کویری با همه بلدیات

که میخای اینو نکشیده بدی بغلییات

گیریم گنده باشی میخوری به در دیوار

یا که میره بهت ته سیگار

روی آسفالت نمیبینم رد پاتو پس

نمیمونه دیگه حرفی بات

میکشیم این شیزولا رو جوری با بینی

که برینن این موگلای باب مارلینی

     
 

 

-

میخواستم بشینمو مست کنم ولی تو اومدی و انداختی دست دورم 
تلو تلو میخوری معلومه مستی بعد مهمونی بگیر حموم مشتی 
اونقدر داغی باعث شدی صاب مهمونی یخ بذاره جایی که سابق بودی 
من خوشم میاد از ماشینا و دافای شاسی بلند اگه هیچ کس و مست تو میخواستی پرم 
مگه خواستی تورم میرقصونم به پا حرکات خاصی دورم 
تو از همون دافایی که پشت ویترینن پسرای بیمایرو خوب پیچ میدن 
در گوشم چیزایی میگی که میشینه خوب تو دل تقصیر تو نیست عرقش خوب بوده 
تو وو مستی نمیبینی فکر میکنی گلزارم چند تا بچه خوشگل منو هل دادن 
وقتی با هم میرقصیدیم کار بد کردم منم مست بودم زدمشون آره بد کرم 

ابلیس: 
بیا دافی بیا بشین امشب پیش من لبات قلوس بیا بذار لب رو من 
بخواب روی تن تو رو جوون من اگه خوابت میاد بریم تو اتاق من 
اگه ساکتم ، چون خرابتم واسه مالوندنت من پایه ی ثابتم 
اما بدون توی جمعمون کسی نمیره خونه پس امشب بمون 
حتی وقت رقص نداری تو رقص میچرخونی کمرو مث 60 رو دست 
پس دست تو دست بیا بام برقص بین دافول اینجا شدی لامپ شصت 
همه دافا حسودیشون میشه بهت چون تو رده اولی اونا همه دست دون 
امشب میخوایم با این شراب دافی مست کنیم قلیون بچوقیم یه وقت نگی خز تویی 

هیچ کس و ابلیس :ابلیس بیا بشین سیک بریز اینا همه بالان با یه پیک تیز 
برو قیف بیار بذاریم دهن دافیا تا شیشرو خالی میکنمو تو هم لاف بیا 
بازم شاد بیا با تو هم صاب مهمونی یه، یکشبو نبینم تو خواب بمونی 
میخوایم مست کنیم بزنیم از دزد بالا بندازی دست دورم و باهات بدم قوس حالا 
همه دست بالا چون ابلیس و هیچ کس روی دستشون هیچ وقت نبود و نیس کس 
اون ور انزو با 2تا داف 1 به 2 بریم اتاق نشون بدم 021 به تو 

امشب باهمیم اما فردا نه چون که تو اجتماع فرق داریم از سر تا ته

 

شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق
گازو گرفتو لایی کشید با شعله پرموسی زیر ...ی که چی 
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق 
گازو گرفتو لایی کشید چشامون قرمزه بس که بیداری کشید 

داداشی نه من تو فاز تو نیستم 
مسیر زندگیم ردیف و پیچو پر ریسکم 
دوس ندارم هی را به را اسیر پلیس شم 
روزامم پره دورو ورم جیره خور نیست کم 
خراب و مست رو زمین های خدا 
این زندگی انگار ما رو خریداره دو راه 
چسب زخم صدی های دلار 
من زندگیم اینه تو چی ؟سر کاری الاغ 
هه هه 
زندگی بوده نمه به کام 
گوش پره دور و ورم عینهو زن بکام 
یه کوه مشکلم اگه بوده تنه به پام 
یه جوری حل شده قبل اینکه منو ب*ان 
هوای همو داریم نداریم غم مالی 
دوباره منو گاری چه فازه سر حالی 
سطح شهر دوباره منگو دیدی 
اما تو پیاده ما سواره اینفینیتی 

شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق 
گازو گرفتو لایی کشید با شعله پرموسی زیر ...ی که چی 
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق 
گازو گرفتو لایی کشید چشامون قرمزه بس که بیداری کشید 

چای داغ با یه مالبوروی کون قرمز 
چشما روت اما دنیای تو فول دپرس 
بیخی حاجی بزارن بگن ابلهه 
تو دیدی بگو باشه بعد بزن قهقهه 
نخورده سر همه به سنگ که خو 
نبون همه تو تاریکی شب که تو 
بودی و شنیدی صدای زوزه هارو 
غژغژ اسخوان ناله های مارو 
نیت فالتم زیدت نبوده 
هر روز سر مشتات از حرصت کبوده 
کوبیدیش دیوارو دور چش سیاهو 
تنهات گذاشتن نور چشمیا 
دولت تو پوله لولت تو پودره 
هرکی هر راه اومد شاشیت مودت 
خیل خوب اینم ردیفه تو تکو تنهایی یه دنیاس حریفت 
اختصاصی رپ مافیا 
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق 
گازو گرفتو لایی کشید با شعله پرموسی زیر ...ی که چی 
شبا بیدار تا خود 5 شب کنارم هرکی نشست و منه کله شق 
گازو گرفتو لایی کشید چشامون قرمزه بس که بیداری کشید 

ردپا

برو جلو هنو راه بازه مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
برو جلو هنوز راه باز مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من

دوباره منمو من جلومون در وروردیه
حسم مث تنهایی بعد شلوغیه
هم خوبه هم بد صبورو تک پر 
با آدمای دورت از هر جوری بدتر
نه قصه بلدی نه اهل قصه ای
نه جنس تقلی نه قسطی زنده ای
پاهات راه میره اما دلت کلیده
اخلاق همیشه روش یکی تلپی ریده
تو دفنی پشت خاک خاطراتت
دل تنگ پولی بعد خانواده
حرفاتو قورت میدی تا شنونده شی
پر حرفی ولی خب میگی بزنم که چی
تا صدای برندت باشه جای بلندتر
فس تلپی توی خونه پا منقل
و لم دادی رو همه کبودیات
و زیر لب میگی این طعم جوونیاست
اختصاصی رپ مافیا
برو جلو هنوز راه بازه مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
برو جلو هنوز راه باز مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من

منو یه جعبه سیگار وقتی درو دیوار
همه ی شب تا صبح رفیق من بود
من بازم وایسادم دنیامو پاس دادم
با همه سختیاش 
من بازم وایسادم 
ببین زندگی چیه از نظر تو؟
یه نامه عاشقانه لابه لای سبد گل؟
ها؟ یه گیتار یه سیگار ترانه خون بیدار
شکست عشقی یا لحظه های خوب دیدار
داداشی واسه ی من عادین اینا
من یه جوونم از نوع مادی بیکار
یه نشه خل لش و خل بازیگر نقش دو
خودم شدم رد مخ و زندگیم توش رفته گه
نفهمیدم چی شد که عمرو وقتو آب برد
نفهمیدم چی شد که مغز پوکم تاب خورد
خمیم عقبیم نگاه کن به بقلیت
اونم رسید به آرزوشو تورو خواب برد
آخ که دارم تا ته میسوزم
سرنوشت نخ بود منم یه سوزن
خیس خیس زیر بارون.لیز لیز زیر پامون
دنیا داره یادش میره مارو آروم اروم
برو جلو هنوز راه بازه مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
برو جلو هنوز راه باز مرد
با همه غمایی که داری باز تو بخند
دردا روی تنم خالکوبین
نمیخوام زندگیت بشه داستان من
مشتی باش عین ما هرکی داشته ادعا
قهرمان قصه هاست سینه سوخته مثل ما
زشت عین خوشگلا جغد باشو خوش صدا
سیری فکر گشنه ها اون بالایی پشت ماست
زنده باش نه زندگی کن گنده باشو بچگی کن
قصه باش نه قصه گو عشقی باش تو فنت قو
خودت باش واقعی رد شو بشکون شاخ دیو
هرچی هستی خر نباش قانع به کم نباش
----

دوباره بارید از آسمون شهر برف 
زوده ولی پاییز نیومده در رفت 
میان پایین از بالا دونه های برف 
الهی شکر همه چی روبراهه مرد 
همون که روزی بود اونقدی که روزی بود 
راضی بود بسش بود دنیا توی دستش بود 
زیر پاش لغزش شد ، دنیاش بی ارزش شد 
طرد شد ، سرد شد توی مشکل غرق شد 
شدش یه مرده مرده بین زنده ها 
همیشه تک و تنها دور از اجتماع 
دیر اومد و زود رفت غرورشو خورد کرد 
امروز و فرداهاش از دیروزش پوچ تر 
تکوندم شونه هامو اشک روی گونه هامو 
واسادم رو جفت پاهامو زیر پرچم خدام 
کندن قله رو همه این آدمای مسخره 
حتی شهرم پر تنش هر روزش یه جور مسئله 
اختصاصیرپ مافیا 
همینه ساز زندگی و غم 
با مسیر تارش میمونه با من با پای پیاده 
یه نگا بنداز توی شب چراغا روشنن توی شهر 
همه چی قشنگه اما از این بالا مث بارون و زیر چتر 
حس شاعرانه ندارم اصلا" یک از خودم دو از این آدما خستم 
که قفل میشن رو شعرای Freaky فروغ و 
تلخی حقیقت و شیرینی دروغ 
همه گمن و یه جوری نقشن 
یا بکنن یا تو فاز پایین و پرچم 
یه سری تو همین رنگا می میرن و 
یه سری تو نخ جیب و نتیجه چند چند 
حرفام نقده نسیه نی 
تو گوش خریدار بیار من مسیرو غیر 
تنها باش چون واست مفیده 
مث من یکی که سایه اش سفیده 
همینه ساز زندگی و غم با مسیر تارش 
میمونه با من با پای پیاده

شاید امروز نه ؛

اما من ایمان دارم که سرانجام همه چیز درست خواهد شد ...

آری ، روزهای خوب خواهند آمد .

عزیزکم  صبر ، صبر و امید ...

هرکس بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند،

و هر کس نخواهد کاری را انجام دهد ، بهانه اش را.

سر خاک من !!... اونی که بیشتر اذیتم کرد

بیشتر گریه میکنه!!...اونی که نخواست ما رو

بالاخره میاد دیدن جسدم!!...اونی که حتی نیومد تولدم،

زیر تابوتمو گرفته!!...اونی که سلام نمیکرد میاد برای خداحافظی!!

...عجب روزیه اون روز!!...حیف که اون موقع خودم نیستم...

نمی دانم چرا جسد آنهایی که می گفتند :

" بی تو می میرم "

هرگز پیدا نشد

درون قفسي كه پرنده ميميرد

دليلش نديدن دوست است

نه تنگ  بودن قفس ...

...

دنیا اگه نخواد ، حتی خدا نخواد
من عاشق توام
از آسمون عشق سنگ هم اگه بیاد
من عاشق توام

::
دیشب تو فکرت بودم
ناگهان یه اشک از چشام اومد بیرون
از اشک پرسیدم چرا اومدی بیرون
گفت:تو چشمای تو کسی هست که جای من اونجا نیست

چه شغل عجیبی !‏
شروع هفته تو را می‌بینم
باقی هفته
به خاموش کردن خود در اتاقم مشغولم
::::
قـلـبــم بـویِ کـافــور می دهـد !
شـب بـه شـب
در آن مُـرده شـورهـا آرزویـی را غُسـل می دهـنـد و کفـن می کنـنـد
::::
بودنت رو به تلخی می کشد
نبودنت اما …
رو به مرگ…شاید!
یاد حرف مادر بزرگ می افتم …
” می دونم تلخه ! اما باید مثل دوا بخوریش! “
::::
غمگینــــــــــــــم….
مثل مرده ای که تـــوان تـــسلی دادنــــ
به بـــازمـــانـــدگـــانـــش را نــــدارد . . .
::::
به من حق بده
که میل به خوردن نداشته باشم
این بغض‌ها که
تو به خورد من می‌دهی
سیر سیرم می‌کند …

گفتم چَشم
و هر چه بلای ِ نبودن بود
به چشمانم کشیدم
می دانم
آنقدر ، که نگران ِ سپردنم به باد بودی
یادت رفت ، بگویی بی بلا ….
::::
وقتی تو نیستی ،
نِگاهم حوصلـه نمیـکند
پایَش را از چشمَم بیرون بُگذارد. . . !
زودتر برگــرد
::::
گفتند که بی ریا باید زیست!
آیینه شدم،
باز
شکستند مرا…
:::
حالا که فرقی نمی کند کنارت ایستاده باشم یا نه!؟
بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم
تا تو…
در نیمی باشی
و من …
در نیمی دیگر
راستی …
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام چه می کنی؟!…
::::
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم
فـرمـول وار ؛
مـرتـب و بـی نـقـص …
و تــو
بـا یـک اشـاره
هـمـه چـیـز را
در هـم می ریــزی 

خدایا ازتوچه پنهان کسی راهم قدتو دوست دارم…
::::
من که نباشم دنیایک من کم داردتوکه نباشی من یک دنیاکم دارم. .
:::
هرجا که میبینم نوشته است:خواستن توانستن است آتش میکیرم..خدایا یعنی اون نخواست که نشد.؟
:::
تازه فهمیدم منم دروغگویه خوبیم!
دلم پر ازغمه؛حالم اصلا خوب نیست؛
اما هرکی بهم میگه:امروزچطوری؟
بهش لبخند میزنم و میگم:خوب…!
:::
زندگی انگار تمام صبرش را بخشیده است ب من!
هرچه من صبوری میکنم
اوبا بی صبری تمام
هول میزند
برای ضربه بعد
کمی خستگی درکن لعنتی
خیالت راحت
خستگی من ب این زودی ها در نمی شود…

من و خداوند هرروز صبح فراموش میکنیم …
او خطاهای من را و من لطف اورا .
::
::خاطره یعنی یه سکوت غیر منتظره میون خنده های بلند…
::

ما که خودمان یک شاهنامه غصه داریم! گاهی نمیدانم غصه دیگران را هم خوردن همدردیست یا خود آزاری؟!
::
::در دیاری که تو آنجا باشی ، بودنت آنجا کافیست، آرزوهای دیگر، اوج بی انصافیست
::
غریب ترین نوع دلتنگی
وقتی هستش که دوستش داری اما اون تو رو دوست نداره
::
همیشه همه توی بن بست زندگی برمیگردن سراغ عشق اولشون اما
چه سخته اون روزی که عشق اولت رفته باشه سراغ عشق اولش…

دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم…
::
::
تمام انسانهایی که به اندیشه های بزرگ دست یافته اند، خیال پرداز بوده اند
::
خواهش از خدا لذت است
براورده شود نعمت است
براورده نشود حکمت است
خواهش از خلق خدا ذلت است
براورده شود منت است
براورده نشود خفت است
::::دیگر کمتر اشک میریزم
دارم بزرگ میشوم
یاسنگ
خدا میداند…

این کلمه ی بی نقطه، گاهی برایت تنگ می شود تا حد یک نقطه…
:::
یه زمانهایی میرسه که واحد سنجش دلتنگی ، “نگاه به موبایل بر ثانیه” میشه…
:::
اصلا من به درک ؛ دل خیابان‌های شهر تنگ شده برای رد پایت…
::سهم دلتنگی من قطره اشکی ست که در پشت قدم های تو آرام چکید…
:
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود نه با دکمه های سرد کیبورد…
دلتنگی را با اشک می نویسند…

پیش چشمت خطاست شعر قشنگ / چشمت از شعر من قشنگ تر است
من چه گویم که در پسند آید / دلم از این غروب تنگ تر است
..
عشق و عاشقی کمرنگ شده / محبت آهنگ شده
دوستی تکزنگ شده / مگه بین من و تو جنگ شده ؟
نامرد دلم برات تنگ شده
..
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است
..
یادت ای دوست بخیر ! بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو ؟
دل من میخواهد که بدانی بی تو ، دلم اندازه دنیا تنگ است
.

همیشه دلتنگ کسی باش که فرصت دلتنگی بهت نده
.
پرنده از نبودنت آواز غم می خونه / چقدر دلم تنگ برات فقط خدا می دونه
.
هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است / تو بیا تا به همان بوسه اول ، برود
..
تنهایی و دلتنگی هایتان‌ را پیش فروش نکنید ، فصلش که برسد به قیمت میخرند
..
دلتنگی ، تنها نصیب من بود از تمام زیبایی هایت
..
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
..
یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن ، شاید برنده کل دلتنگی هات شدم
..
بهار و این همه دلتنگی ؟ نه !!!
شاید فرشته ای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد !
..
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ، بی آنکه نباشی !

 

اشک از دوریست
سکوت از تنهایی
لبخند از مهربانی
پیام دادن از دلتنگی
.
بازم دلگیر دلگیرم
دارم بهانه میگیرم
همش دلتنگ چشماتم
بازم من بی تو میمیرم
..
فدای اون مهر و وفات
دلم شده تنگ برات
چطور بگم ؟ باور کنی !
چقدر عزیزی تو برام
.
بی تو نه کار دنیا لنگ می مونه
نه بین زمین و آسمون جنگ میشه
نه کوه آب میشه
نه آب سنگ میشه
فقط دل منه که برات تنگ میشه
..
نردبامی که به اندازه ی دلتنگی من قد بکشید پشت دیوار کسی یافت نشد
تکیه بر حسرت خود خواهم زد
..
فکر میکنی اس ام اس میدم ، کارم پیشت لنگه ؟
یا دستم زیر سنگه ؟
نه ، فقط دلم برات تنگه !!!!!!!!
..
قلبی داری به وسعت دریا و به بینهایت آسمانها
باید منطقی باشم , حق داری اگه دلت برام تنگ نمیشه

پشت این چشم ها
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی
.
ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..
دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد
آدمـ را خفــه کننــد
..
فصل عوض می‌شود
جای آلو را
خرمالو می‌گیرد
جای دلتنگی را
دلتنگی
” علیرضا روشن ”
..
از بس که گفتم دلم تنـــگ است،
دهانـــم گشــــاد شد ! !
..
دلتنگی یعنی :
روبروی دریا ایستاده باشی و
خاطره ی یک خیابان خفه ات کنه . . .
..
ساز دلت که کوک نباشد …
فرقی نمی کند کجا باشی !
سرزمین مادری ؛ یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد،
رنگ دلتنگی
..
حــوصــله ام بـــرفــی سـت !
بــا یـک عــالــمه قنـــدیـــل ِ دلتـــنگی ،
از گــوشـه ی دلــــم آویـــــزان !
آهــــای !
کـــافــی ســت کمــی “هــا” کنــید ،
تـــا کــه “آب” شــــوم !

دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
..
یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!
..
گاهی شعر سراغم را میگیرد ٬ گاهی هوای تو
تفاوتی نمیکند ، هر دو ختم میشوید به دلتنگی من
..
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ
.
کــــــــــاش
روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــن
مثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شد
کــــــــــاش…

لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازمشان داری،
برعکس از آب درمی آینـــــــــد…
مثلا همین حـــــــــــــــالا
که من تو را میخواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن است
..
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …
..
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند!!
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !
.
کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم … !
...
کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!
..
و اینک باران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!
..
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـی مـن کـه اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوی !
خـبری از دل تنـگـی تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون دلـتنـگـت مــی شــوم…
..
اینجا همه خوبند خیالت راحت!
من مانده ام و چهار تا هم صحبت!
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم…
من، عشق، خدا، عقربه های ساعت!
.
.
دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم

.
. کجایی ؟ یک کلمه نیست، خیلی معنی دارد گاهی …
کجایی یعنی چرا سراغم نمی یایی ؟
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ؟
دلم تنگ شده
دوستت دارم .. !!
.
عکــــس تو را
به سقف آسمان سنجاق می‌کنم
حال که این روزها
از فرط دلتنگی
چشمانم مدام رو به آسمان است
بگذار تو در قاب چشمانم باشی…
..
در کجا رسم بر این است که عاشق نشوی ؟ / باغبان باشی و دلتنگ شقایق نشوی ؟
..
دیوار خموش خانه هامان سنگی است
لبخند ته آینه هــــــامان رنگـــی است
کو آنکه رســــــد به دادمان گه گاهی
بن بست نگاهمان پر از دلتنگی است
.
دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!
..
من به پایان دلتنگی می اندیشم ؛
آن نهایتـی که…
تـو را بـرای همیشه خواهم داشت …
..
دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!
..
سخته نبودن کنار آدمایی که حتی اگه کنارشونم باشی
دلت براشون تنگ میشه . . .
..
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون زده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبک تر نشده
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوریه تو بدجوری دلتنگ شده
..
دلم تنگه ، تنگ روزهای بیخیالی ، تنگ روزهای ندانستن …
تنگ روزهای خوابهای خرگوشی ، تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری …
تنگ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی …
دلم تنگ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها …
دلم تنگ است ، تنگ تنگ . . .
..
دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …
..
مـــــرور می کنـم
خاطـــراتمـــان را
امـّــــا مگـــر
کـپـــی برابـر اصـــل میشـــود !
دلم تنگ شده برایت . . .
..
سوهان می کشم قصه ی دلتنگی هایم را ، تا هموار سازم جاده های آمدنت را
..
قلبم فدای عزیزی که دنیایی از دلتنگی را به امید یه لحظه دیدنش به جان میخرم
..
با نگاهی هرس کن علف های هرز دلتنگی ام را

من اینجا بس دلم تنگــــــــ استـــــ ،
و هر سازی که می بینم بـــد آهنگـــــــ استــــــ ،
بیــــا ره توشه برداریم قــــدم در راه بی بـرگشتـــــــ بگذاریــــم ،
ببینیم آسمان هر کجـا آیـا همین رنگـــــ استــــــ
..
چتری برایـــــم بگیر
حتــــی خیالے . . .
خیس دلتنگـــے شده امــ !
..
بعضی دردها و چیزها
چــــــــــــــــــــــــقدر دیدن و شنیدنش تحمل میخواد….
خالی ام از حرف….
پرم از دلتنگی!!
..
من از این همه سلامِ ضبط شده خسته ام جانم!
دلم حرفی نو میخواهد .. حرفی ناب
ساده هم اگر باشد عیبی ندارد..
مثلا بگو دلم برایت تنگ شده
همین!
..
رفــــــت!
پر کشیــــــــد!
روحــــــــــش طاقــــــت ایـــــــن دنیـــــــــا را نـــداشتـــــ!
دنــــــیا برایــــــش قفــس بود….
قفســــــــــی تنـــــگ..!!
ســـــردش استــــ !!!
امشــــــب مهمــــــــــان خــــــــــــاک ســــرد اســــت!!!
پــــــــرواز کرد!!
خوشــــا بهــــ حــــالشــــــ….
اما مـــــن چــــه کنمـــــــ بــــا ایـــــن همهــ دلـــــتنگـــــــــــی؟؟
.
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است و چشمانم طوفانی
..
دلتنگی یعنی : دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتتو می بینی
.
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرتها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
.
تمام تلاشم را می کنم که خاطراتت را به یاد نیاورم…
اما مگر می شود این جا باشی و بدانم که هستی در همین اطراف و دلتنگ نشوم؟
روزهایی که می دانم فاصله ی زمینی ات از من دور است آسوده ترم….
نزدیک که می شوی نبودنت انگاری مشت می شود و مرا له می کند….
..
با یاد تو این ستاره ها رنگی بود / این دفتر خاطرات من سنگی بود
از درس کلاس عاشقی سهمم باز / یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود
..
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه همه ات را آتش میزند
.
نمی دانی که چه قدر دلم برایت تنگ است
تک تک روزها را پشت سر می گذارم
کارهایم را به انجام می رسانم
آن گاه که باید لبخند، می زنم
حتی گاه قهقهه می زنم
ولی از ته قلب تنهای تنها هستم
هر دقیقه یک ساعت
و یک ساعت یک روز طول می کشد
آنچه مرا در گذراندن این روزها یاری می کند
فکر به توست ای کاش در کنار تو بودم ……..
..
کاش باران بگیرد …
کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند…
و من همه ی دلتنگیهایم را رویش “ها” کنم…
و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم … و خلاص…
..
آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود که آغـوشم برایـــش کهکشان است !!
..
نیایــــــــــــــــــی
بـــــــهار نمی آید
پرستوها بی کار می شوند
درخت ها غمْ باد.
حالا من هیچ؛ اما…
چه گناهی کرده اَند این بی چاره ها
..
کلافه شدن یعنی :
دلتنگ کسی باشی که نیست و حوصله ی کسی را نداشته باشی که هست !
..
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا هــیـچ چــیـز بــدون تــــو تـمــام نـمـی شـــود…
حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
.
دلم برایت تنگ شده است
چه از طول ، چه از عرض و چه از ارتفاع
می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست
..
اگه دیدی بغض کردی و ولی دلیل برای گریه کردن پیدا نمیکنی
اگه دنبال جایی میگشتی که داد بزنی
بدون دل خدا برات تنگ شده
میخواد صداش بزنی….
.
.یه بلیط مسافرتی به مقصد دل مهربونت برام  میگیری؟
آخه دلم برات تنگ شده…!
.
.خود را به که بسپارم ، وقتی که دلم تنگ است
پیدا نکنم همدل ، دلها همه از سنگ است
گویا که در این وادی ، از عشق نشانی نیست
گر هست یکی عاشق ، آلوده به صد رنگ است
.
.دلــــ ــتـــ ــ ـنــگـــ ــم
مانند نقطه چین هایی که هیچ وقت به هم نمی رسند
..
لبخـــندمـــ را بریـ ــ ــدم
قــاب گــرفتمــــ
بــ ــه صـورتـم آویختــم !
حــالا بـا خیــال راحــت
هــر وقتـــ دلـــــمـــ گـــرفتـــ
” بغـــض ” مـیکنمــــ …
..
بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که
در کنارش باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید…
..
کمی گیجم کمی منگم عجیب است
پریده بی جهت رنگم عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش
برایت باز دلتنگم عجیب است !
..
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . .
..
دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند
در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند
..
نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم
تو تمام گمشده ی منی
..
اشک چشمام جمع شده
یواش یواش سنگ شده
خبر داری چه اندازه
دلم برات تنگ شده.؟
..
از گلچین آرزوهایت چتری برایم بفرست که خیس دلتنگی هات نباشم
..
زمزمه  دلتنگی ام را به نسیم میسپارم تا به تو برساند همیشه به یادت هستم
..
در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت
تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت
..
عجب خیاط ماهری است دنیا ، که دل هیچکس را برای ما تنگ ندوخت !
..
می نویسم: ” د ی د ا ر”
تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار
.
.سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم
حال عجیبی ست دیدن همان آسمان
که شاید تو
دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . .
..
دیگر فرصتی برای پیامک نیست…
دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیم…
دلتنگیت در هیچ پیامی نمی گنجد…
..
عشق من ای کفتر بی پشت بام / عشق من ای خواب خوب ناتمام
بی تو رویایم پر از دلتنگی است / فصلهای زندگی بی معنی است
..
.دلم شوق تو را دارد ، تو غافل از دل مایی
به ما گاهی نگاهی کن ، دلی دارم تماشایی

منکه از کوی تو بیرون نرود پای خیالم…
نکند فرق بحالم! چه برانی.. چه بخوانی..
چه به اوجم برسانی.. چه به خاکم بکشانی..
نه من آنم که برنجم!!! نه تو آنی که برانی!!!
.
.نگاهت کافیست تا در هوای آمدنت بمیرم…
تو همیشه دعوتی راس ساعت دلتنگی…
..
عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود
زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد !
من
در این بغض های هر لحظه
در این دلتنگی های مدام
در این آشفتگی های دقایقم
دارم
سکوت
می شوم
با من از عشق چیزی بگو
پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…!
..
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را
وقت دلتنگی خود دارم و بس
.دلم واسه اول دبستان تنگ شده
که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایسادی…
یه نفر میاد وبهت میگه:میای باهم دوست شیم
..
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
.
.آینه توی دلم با عشق تو رنگ شده
اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ شده
..
مثل اتاق زیر شیروانی پر از خاطره ی بارانم ، کدام واژه می فهمد برایت چقدر دلتنگم ؟
..
.
قسم به آینه ی چشمت، به خوبیت به صفایت / دوباره مثل همیشه، دلم گرفته برایت
..
اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام
..
اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری
..
درست است که نمی روی ، اما از آمدنت هم خبری نیست . . .
..
میتوانی به حساب سادگیم بگذاری که با تمام کم لطفی هایت هنوز دوست دارم . . .
..
ای کاش نقشه سرزمینم به جای گربه شبیه سگ بود تا مردمش به جای اینهمه خیانت با وفا بودند…
..
خانه دلت را از شیشه بساز ولی به سنگها بگو دلم از فولاد است!
..
لا لا لا لا نخواب دنیا خسیسه / واسه کمتر کسی خوب مینویسه
یکی لبهاش همیشه غرق خندست / یکی پلکهاش تو خوابم خیسه خیسه
..
نمیدانم گنجشکها که آنقدر شبیه به هم هستند چطور همدیگر را می شناسند؟؟؟؟ و نمیدانم چقدر شبیه من هست که تو دیگر من را نمی شناسی…..
..
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم…
یک صحرا گذشته است…
..
در یک آشنایى دوستانه ، ما با هم دست دادیم…
تو فقط دست دادى و من…
همه چیزم را از دست دادم.
..
چه سخته به کسی که دوستش داری بال و پر بدی اما وقتی پرید واسه یکی دیگه بپره
..
درخت دلتنگ تبر شد
وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هاى درخت ترجیح دادند!
.
.میدونی چرا باختی؟
چون وقتی خواستی من ببازم یادت رفت که من یارت بودم نه حریفت
.
من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…
و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود
.
بغض هایم را نگه میدارم. بعضی وقت ها سبک نشوم سنگین ترم…

گلت خشک شد ولی هرگز نمرده / زمان بوی تو رو از خونه برده
دلم خوش بود می آیی به خوابم / ولی چند ماهه که خوابم نبرده
.
.دلگیر نباش !!!
دلت که گیر باشد رها نمی شوی
.
.دلم بی تو زمین بی بهاره / همیشه با خیالت بی قراره
اگه باور نداری قلب بشکاف / ببین بی تو دل من در چه حاله
.
.ای کاش دلت از دل تنگم گذری داشت / ای کاش نگاه تو بر این سو نظری داشت
.

.شلوار چهار سالگیت رو بپوش ! ببین چقدر تنگ شده برات ! مثل دل من واسه تو !
.
.دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
.
.پیش چشمت خطاست شعر قشنگ / چشمت از شعر من قشنگ تر است
من چه گویم که در پسند آید / دلم از این غروب تنگ تر است
.
عشق و عاشقی کمرنگ شده / محبت آهنگ شده
دوستی تکزنگ شده / مگه بین من و تو جنگ شده ؟
نامرد دلم برات تنگ شده
.
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است
..
یادت ای دوست بخیر ! بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو ؟
دل من میخواهد که بدانی بی تو ، دلم اندازه دنیا تنگ است
.
همیشه دلتنگ کسی باش که فرصت دلتنگی بهت نده
.
پرنده از نبودنت آواز غم می خونه / چقدر دلم تنگ برات فقط خدا می دونه
..
هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است / تو بیا تا به همان بوسه اول ، برود
.
.تنهایی و دلتنگی هایتان‌ را پیش فروش نکنید ، فصلش که برسد به قیمت میخرند
.
..دلتنگی ، تنها نصیب من بود از تمام زیبایی هایت
.
.نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
.
..یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن ، شاید برنده کل دلتنگی هات شدم
.
..بهار و این همه دلتنگی ؟ نه !!!
شاید فرشته ای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد !
.
..میدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

 و رفتی ، بی آنکه نباشی !

برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست ؛ دلتنگی یعنی تو نیستی !
.
دلم تنگ است ، تو بیا بشکاف و دوباره کوک بزن !
فرستنده : سولماز
.
دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تمام دنیا …
.
دلتنگ که باشی از آسمان سنگ هم ببارد باز هم جایش خالیست ، باران که جای خود دارد !
.
دلتنگم مثل ماه که بدون نیمه اش هر شب لاغرتر می شود !
.
نمیدانم چه رابطه ای ست بین نبودنت با رنگها ؟
دلتنگ تو که می شوم زندگی ام سیاه می شود !!!
.
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است …

.
دلم برایت تنگ‌ شده است قدِ یکی از سه نقطه های آخرِ نوشته هایم …
.
.حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن …
دلم تو را می خواهد !
فرستنده : سما
.
دلم تنگ است مثلِ لباسِ سال های دبستانم ، مثلِ سال های ماموریت های طولانی پدر که نمی فهمیدم وقتی می گویند کسی دور است یعنی چقدر دور است …
.
چه تفاوتی میکندآنسوی دنیا باشیم یا چند کوچه آن طرفتر ؟
پای دوست داشتن که در میان باشد “دلتنگی” دمار آدم را در می آورد …
.
ﺑﻌﻀﯽ وقتها ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ، ﮔﺮﻳﻪ ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ؛ دلت ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻤﻴﺮﯼ …
فرستنده : دلآرام
.
دلتنگت می شوم و چشمانم را روی هم می گذارم بلکه یادت را فراموش کنم …
تو بگو دلکم مگر می شود یک دنیا را فراموش کرد ؟
.
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯿﻪ !
.
هوای تو بی هوا می آید و دلتنگ میکند !
.
دلگیر مباش ، دلت که گیر باشد رها نمی شوی ؛ خداوند بندگان خود را با آنچه به آن دل بسته اند می آزماید !!!
.
دلتنگی هایم را نشاندم روی دوش بادبادک و فرستادمشان به آسمان …
دارد باران می بارد !
فرستنده : سما
.
جقدر خوب مبشد تو اوج دلتنگی که زانوتو بقل کردی و تکیه زدی به دیوار ، میومد بالای سرت و سایه ش رو تنت نقش می بست ، همونی که دلیل دلتنگیته !
.
می بینی هوای دلتنگیم را ؟ نسبت عجیبی دارد با زاویه ی نگاهم !
در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است
دور از دسترس نشو که باران می گیرد …
.
دلتنگى نام دیگر مرگ است وقتى دور از هم اشک میریزیم ؛ طناب بلند فاصله دور گردن هر دویمان میپیچد و نگاهمان به دورترین افق مى افتد ، آنگاه فاصله ارتفاعى ست که زیر پایمان خالى میشود …
.
از بس که گفتم دلم تنگ است ، دهانم گشاد شد !
بعضی وقتا آدما یه کاری میکنن که دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی ولی عجیب دلت واسه زمانی که دوسشون داشتی تنگ میشه …
.
اینکه دلم تنگ می شود پلان به پلان ، نفس به نفس برایت تراژدی نیست …
قلب من مقتول فیلم نامه است ، شخصیت اصلی که تویی !!!
.
خوش به حال پرنده ها ، دلشان که تنگ شود پر میزنند پیش هم …
.
کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند ؛ چه کودکانه دل من تنگ میشود بی آنکه بدانم چه کسی دلتنگ من است !

دعا بکن؛

ولی اگر اجابت نشد؛

با خدا دعوا نکن؛

میانه ات با او به هم نخورد؛

چون تو جاهلی؛

و او عالم و خبیر ...

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 5 خرداد 1394برچسب:آهنگ,قاطی, | 12:7 | نویسنده : sara |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • املاک




  • .

    نیازمندیها

    لیزر سبز

    کد های زیبا سازی

    کد های زیبا سازی